دبير كل موتلفه به درستي گفته كه اصلاحات اصلا معني نشده است، مگر نه؟! من كه نميتوانم با اين گفته مخالفت كنم، چون هيچ تعريف واحدي از آن در اين چند سال از زبان اصلاحطلبان نشنيدم.
اگر كسي منكر آن است بگويد كه اشتراك مثلا قدرت الله عليخاني كه ميگويد ما مطيع مقام معظم رهبري هستيم با ابراهيم يزدي كه اصلا اعتقادي به ولايت فقيه ندارد در چيست؟ كروبي كه ميگويد اين قانون اساسي مطلوب است با علويتبار كه اعتقاد دارد قانون اساسي فعلي ديگر جوابگو نيست، هاشمي رفسنجاني طرفدار اقتصاد آزاد و ميرحسين موسوي طرفدار اقتصاد دولتي، ... در چيست؟
تازه هنوز تعريف اصلاحات مشخص نشده كه گروهي معتقدند نظام اصلاحپذير است و گروهي معتقدند نيست!
بد نيست حالا كه همگي فراغ بال دارند بنشينند و مخاطبان را روشن كنند كه منظور از «اصلاحات» چيست؟
البته به شرطي كه معيارهايي قابل اندازهگيري ارائه شود نه اينكه مثلا يكي بگويد اصلاحات يعني اصلاح وضع موجود! اين را عمه جان بنده هم ميتواند بگويد و معناي واقعي آن اين است كه اصلاحات يعني راي به من!!!
معتقدم اگر معناي اصلاحات مشخص نشود هر روز از طرفداران آن كاسته ميشود.
مطمئن هستم اصلاح وضع موجود را همه ميخواهند، لذا من اين تعريف از اصلاحات را فريبنده ترين كار ميدانم چون مردم بسياري دل به آن خوش كرده بودند و به حتم واژهي اصلاحات بدون تعريف و تعيين چارچوب آن، به حذف ابدي چنين اصلاحطلباني از سوي مردم ميانجامد.
پس بياييم يك بار هم كه شده تكليف خود و مردم را با تعريف اصلاحات، مشخص كنيم، نترسيم كه شايد اين كار به وحدت لطمه ميزند، معتقدم عدم شفافيت در اين عرصه بيشتر به وحدت لطمه خواهد زد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com