محمدعلی رامین این روزها کاملا عصبی به نظر می رسد، کنترلش را از دست می دهد و احتمالا به زودی سرنوشتش برکناری خواهد بود مانند تمام افراطی هایی که بدون درس گرفتن از گذشته می آیند و وقتی می روند هیچ کس نمی گوید جایشان خالی. مانند قاضی مرتضوی که بعد آن همه تلاش امروز حتی یک اصولگرای تندرو حاضر نیست از او حمایت کند و همه در حال تبری جستن از اویند.
اینچنین معاونی بی فرهنگ با رفتارهایی غیر اسلامی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واقعا باعث سرشکستگی است چه دولت اصلاح طلب یا اصولگرا و یا دیگری باشد. او اخیرا در
برنامه ی زنده ی رادیویی در پاسخ به مجری برنامه درباره ی مصاحبه ی اخیرش با همشهری ماه خطاب به مجری برنامه می گوید:
رامین: قبل از اینکه جواب سلام شما را بدم، این جمله را شما از کجا مطرح کردین؟
مجری رادیو: والله این جمله را برای من نوشته اند قربان
رامین: غلط کرده اند نوشته اند، این توهین به بنده است
مجری: یعنی شما منکر این گفتگو می شوید؟
رامین: شما غلط میکنید از قول من این اراجیف را بگید!
آیا این نحوه ی حرف زدن به لات ها و چاقوکش ها می ماند یا معاون وزارت فـــــــــــرهنگ و ارشــــــــــاد اســــــلامی؟ این چه بلایی است که بر سر کشور ما آمده که زمانی مرحوم احمد بورقانی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد بود و امروز که باید جلوتر می رفتیم به دامان عنصر فاقد فرهنگی مانند محمد علی رامین افتاده ایم؟
این توضیح ضروری است که آقای رامین در مصاحبه با همشهری ماه از ضرورت بازگشت روحانیت به مساجد سخن گفته بود ولی بعد از چاپ آن و واکنش هایی که به آن به وجود آمد دستپاچه آن را تکذیب کرد اما بچه های همشهری هم گفته اند که فایل صوتی آن مصاحبه موجود است. رامین اما چون معاون مطبوعاتی است تصور می کند می توان با زوربری واقعیت را تکذیب کرد.
چرا درس نمی گیریم از تاریخ، چرا رامین وقتی سکان معاونت مطبوعاتی ارشاد را می گیرد تصور می کند که در جای "محرم علی خان" سانسورچی معروف زمان رضا شاه و پسرش نشسته، تصور می کند تا دنیا هست شمشیر سانسور هم در دستان توانمند محمد علی خان خواهد بود!
"محرم علی خان" استوار شهربانی از زمان رضا شاه تا اواخر دوره ی محمدرضا مسوول سانسور مطبوعات بود. کله ي خربزه ای، کلاه شاپو و سیگاری با چوب سیگار به علاوه ي بي سوادي كامل از ويگي هاي بارز محرم علي خان بود. او تمام انتشاراتی ها را می شناخت و اگر کاغذی چاپ شده به اندازه ی یک کف دست به او نشان می دادند در یک نگاه می گفت که آن را کدام چاپخانه چاپ کرده است. اينقدر محرم علي با مطبوعات عجين شده بود كه وقتي مي خواست شناسنامه بگيرد فامیلی خود را "مطبوعات" گذاشت. او "محرم علي مطبوعات" معروف به "محرم علی خان" بود.
یک بنده ی خدایی می خواست حافظ را چاپ کند، محرم علی گفته بود که اسم اعلی حضرت بدون القاب کامل نمی شود! طرف با تعجب پرسید چه ربطی دارد؟ محرم علی گفت آنجا نوشته ای "رضا به رضای توام"، اینجا باید القاب کامل اعلی حضرت رضا شاه را بنویسی! طرف گفت که این رضا یعنی رضایت. محرم علی بعد از کمی تامل گفت می دانم که تقصیر تو نیست، پس " رضا " را بکن " تقی "!
محمد علی رامین گویا مي خواهد محرم علی خان باشد، تلاش های فراوانی کرده که در این مدت رهبری را به مقام امامت برساند و واژه ی "امام خامنه ای" را جابیاندازد، اما حتی سایت رهبری هم در اردیبهشت ماه امسال(1389) در گزارشی این پاچه خواری های رامین را به تمسخر گرفته بود و با ادبیاتی جالب توجه به دست و پا زدن های رامین اشاره کرد.
محرم علی خان رامین در همین مدت کم در معاونت مطبوعاتي اینقدر کینه تولید کرده است که تصور نمی کنم دیگر کسی با رفتن او مخالفتی داشته باشد و امیدواريم اصولگراها بدون توجه به اصولنماها، برای حفظ آبروی باقی مانده ی خود او را مانند قاضی مرتضوی کنار بگذارند و عنصری معتدل را جایگزین کنند چون برای اصولگرایان نیز رامین دیگر قابل دفاع نیست و می توان به راحتی مطمئن بود که در روزهای آینده گاف هایش بیش از این حرف ها خواهد بود.
چند روز پیش که "
خبر برکناری رامین" منتشر شد روزنامه نگاران چپ و راست به قدری شاد شده بودند که سر از پا نمی شناختند. عصر آن روز آن خبر را شایعه خواندند، هر چند به نظرم خبر درست بوده و بقای او در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد حاصل لابی فراتر از وزارتخانه بود وگرنه تکذیب آن خبر یک نیم روز طول نمی کشید. بد نیست پرسیده شود چرا این مرد اینقدر نفرت انگیز است که حتی روزنامه نگاران در آن چند ساعت از شایعه ی برکناری اش هم شاد شده بودند.
جناب آقای رامین! سی و دو سال پیش در این کشور انقلاب شده، مردم سانسور و قلدری را اگر می خواستند همان محرم علی خان ماندگار می شد؛ دوران محرم علی خان ها گذشته است و شما دوام نخواهید آورد؛ به عبارتی "شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی لپ لپ خورد، گه دانه دانه".
پی نوشت 1 : دوستان آقای رامین برای سرگرمی درباره ی کار و بار آقازاده های ایشان از وی بپرسند و یا داستان هفت کشتی مرکبات غرق شده ی پدر آقای رامین در خلیج فارس را جویا شوند.
پینوشت 2 : بعد از یادداشت "
بگومگو با محمد علی رامین در نمایشگاه قرآن" به فاصله ی چند روز وبلاگ بنده فیلتر شد. در آن یادداشت به ادبیات توام با بی ادبی، توهین و اتهام آقای رامین اشاره کرده بودم و از شنیده ای مبنی بر برکناری او خبر داده بودم. یکی از سایت های خبری افراطیون به نام
"افق" در خبری نوشت که من با اعلام خبر برکناری رامین، بر اساس "مانیفستی" به دنبال "ایجاد حاشیه و تنش" برای "شکارچی های بی بصیرت ها و فتنه گران" هستم!
چند روز بعد از آن(28 شهریور 89)
رامین در گفتگو با ایسنا در پاسخ به اين سوال كه آيا اخبار مربوط به رفتن وي از معاونت امور مطبوعاتي صحت دارد يا خير؟ با مزاح گفت: شتر در خواب بيند پنبه دانه.
زیاد طول نکشید یعنی روز 5 مهرماه
خبر برکناری رامین از سوی خبرگزاری مهر منتشر شد ولی توانست با لابی از برکناری فرار کند اما با این ادبیاتی که اخیرا پیش گرفته تصور نمی کنم بیشتر بتواند دوام بیاورد.