رویکرد جدید دولت آقای احمدی نژاد از آغاز دوره ی دوم، یعنی در همین شش ماهه باعث محدودیت شدید مطبوعات، دادن تذکرات بسیار و توقیف و لغو امتیاز آنها شد، اما آیا این رفتار دولت احمدی نژاد قانونی است؟ اصلا رهبری از برخورد اینچنینی با مطبوعات و رسانه ها راضی است؟
محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد احمدی نژاد شخصیت جالبی دارد، او علاوه بر این که شخصیتی ضد قانونی است، اما این ولایت ولایت کردنش هم ظاهری است وگرنه اینگونه قلع و قم مطبوعات را نه قانون می پذیرد و نه رهبری؛ این روش را تنها رژیم های دیکتاتوری می پسندند و چه خوب آقای رامین توانست در این مدت کوتاه تبلیغاتی اسرائیل پسند درباره ی نظام جمهوری اسلامی بکند.
به هر حال، آقای رامین در عمل انتقاد به دولت را هم خط قرمز می داند، اساسا از منتقدانش و منتقدان دولتش و منتقدان نظام هراس دارد، چون اینقدر ضعف دارد که نمی تواند کلمه را با کلمه جواب بدهد و چون وحشت دارد، راه را در اعدام روزنامه ها و خفه کردن قلم ها می بیند و بس. و چون آقای رامین را با قانون کاری نیست، پس بیاییم نظر رهبری را با عملکرد رامین مقایسه کنیم و ببینیم او که در اینقدر غلیظ نسبت به رهبری ابراز تبعیت می کند، در عمل هم آیا اینطور بوده است؟
سوال: آیا رهبری با نقد دولت در مطبوعات مخالف است؟ اصلا آیا رهبری با تحمل کردن نوشته های ضد دولت مخالف است؟ یک قدم جلوتر؛ آیا رهبری با انتشار نقد نظام در روزنامه ها مخالف است؟ یا این هم هیچ، آیا رهبری با انتشار نوشته های ضد نظام در مطبوعات مخالف است و اساسا رهبری به چه میزان آزادی در مطبوعات قائل هستند؟
اگر این سوال ها را از آقای رامین بپرسید، احتمالا مدعی می شود که رهبری موافق این کارهایی است که رامین با مطبوعات کرده است، می گوید که رهبری اینچنین و آنچنان! و همه در تایید صحبت های خودش خواهد بود ولاغیر؛ همان توجیهی را که برادر حسین شریعتمداری درباره ی روش روزنامه ی کیهان می آورد.
البته رامین از واژه ی مخصوص خودش استفاده می کند یعنی "امام خامنه ای"، واژه ای که تصور نمی کنم خود رهبری به کار بردن آن را بپسندند، بالاخره واژه ی "امام" برای امام خمینی در زمانی انتخاب شد که هنوز نه قانون اساسي بود، نه جمهوري اسلامي بود. آیا الان درد مردم ما این است که چرا از واژه ی امام برای رهبری استفاده نمی شود و داغ تر از آقای رامین هم برای جا انداختن این واژه پیدا نمی شود؟!
اما درباره ی نظر رهبری، بهتر است آن را از زبان خودشان نقل کنم و توصیه می کنم جناب رامین حتما آن را برای یک بار هم که شده بخواند:
اولی مربوط به ديدار نويسندگان، صاحبنظران و كاركنان رسانه هاي گروهي در سال 1371 است:
امروز انبوهي از روزنامه ها و مجلات در سايه ي وجود آزاديمطبوعات در ايران انتشار مي يابند و مطبوعات كشور آزادانه انتقاد مي كنند و بطور علني و صريح سياست هاي دولت را زير سؤال ميبرند. اكنون برخي از قلم زنان شاهنشاهي و مرعوبين دشمنان با استفاده از آزادي مطبوعات به كار انتشار مجلات پرداخته اند و اما نظام اسلامي از اينكه آنها به بيان ضديت و مخالفت خود بپردازند، واهمه اي ندارد.
دومی هم مربوط به ديدار مردم گرمسار در سال 1385، یعنی سال دوم روی کار آمدن احمدی نژاد:
... ما هم در عمل نشان داديم كه مطبوعات آزادند؛ اين عملكردهايى كه از نظر ما بسيار منفى است، وجود دارد؛ اما مطبوعات آزادانه دارند همان كارها را مىكنند. اين، خود رد عملىِ كسانى است كه معتقدند آزادى بيان نيست؛ نخير، آزادى بيان، نشانهاش همين مطبوعاتى است كه عليه دولت، عليه نظام و عليه سياستهاى كلى، آزادانه هر چه مىخواهند مىنويسند؛ كسى هم متعرض آنها نمىشود...
البته این متعرض نشدن، تا زمان روی کار آمدن آقای رامین(که متقارن ببا کنار گذاشتن قاضی مرتضوی از دستگاه قضا بود) یک طوری بود و الان یک طور دیگر؛ یعنی نحوه ی تعرض آقای رامین به مطبوعات به اندازه ای بوده که امثال احمد توکلی هم صدایشان درآمده است. حالا دوباره سوال می کنم، آیا سیاست رامین احمدی نژاد در نحوه ی برخورد با مطبوعات مطابق نظر رهبری است؟ آیا هنوز کسی در جواب به این پرسش شک دارد؟
پی نوشت :
امروز بعد از ماه ها انتظار، سایت کلمه یادداشت مهمی را با عنوان "توافق نانوشته اپوزیسیون ضد انقلاب و حلقه محفلی قتل های زنجیره ای" منتشر کرد که در آن نسبت به "اپوزیسیون ضد انقلاب" و "برانداز خواندن سبزها" به شدت موضع گیری شده است.
کلمه در این یادداشت به دنبال پر رنگ کردن خطوط و نقاط افتراق اساسی با کسانی است که منافقانه خود را همراه شعارهای رسمی اعلام شده از سوی مهندس موسوی از جمله بازگشت به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نشان می دهند اما در واقع به دنبال براندازی هستند.
همچنین کلمه نشان داده که نسبت به علت عدم مخالفت علنی با جنبش سبز از سوی این جریان آگاه شده، می داند که برخی از آنان با ادعای همراه دانستن خود با جنبش سبز قصد سوء استفاده از اعتراضات.
اعلام صریح این مسائل به نظر اتفاق مبارکی است که البته بهتر بود از زبان خود مهندس موسوی مطرح می شد، اما همین قدر هم جای شکر دارد. نباید از ریزش در بدنه ی این جریان واهمه داشت.
البته در این یادداشت کلیدی، تندروی هایی هم شده؛ از جمله فحاشی هایی افراطی که به جریان کیهان شده است و این راه را باز می گذارد که آنها هم به فحاشی های خود و اتهاماتی که به جریان ما می زنند ادامه بدهند.
بله، به نظر من هم کیهان که حرف خاندان منحوس پهلوی را فقط برای تخریب ما منتشر می کند، در اشتباه است اما بالاخره کیهان برای سوءاستفاده قطعا از رضا ربع پهلوی و فرح متشکر است که آن حرف ها را زده اند، بنابر این باید مدنظر داشته باشیم که سخنان ما اگر در رسانه های براندازان در بوق می شود، یک جای کارمان می لنگد و آنها هم حرف ها ما را قابل سوءاستفاده می دانند که آن را تبلیغ می کنند.
پینوشت دوم:
خدا را شکر. از خبر آزادی خانم منصوری بسیار خوشحال هستم. امیدوارم تمام زندانیان ماه های اخیر، به ویژه دوستان ما در حزب مشارکت هرچه سریعتر آزاد شوند و همگی نوروز را در کنار خانواده بگذرانند.
پینوشت دوم:
خدا را شکر. از خبر آزادی خانم منصوری بسیار خوشحال هستم. امیدوارم تمام زندانیان ماه های اخیر، به ویژه دوستان ما در حزب مشارکت هرچه سریعتر آزاد شوند و همگی نوروز را در کنار خانواده بگذرانند.
داخل پرانتز درباره ی محمدعلی رامین :
( به نظرم آقای رامین به یک روانپزشک مجرب احتیاج دارد، توهماتی او نسبت به مخالفان سیاسی به اینجاها ختم نمی شود، مثلا سال گذشته که برای انجام مصاحبه ای خدمت ایشان رسیده بودیم، عکس هایی را نشان داد که خودش از تعدادی سجاده گرفته بود و معتقد بود که نقش هایی در این سجاده ها کشف کرده که علامت شیطان پرستی است یا چنین چیزهایی؛ و آن را سیاست دشمنان می دانست که می خواهند روی مسلمانان از این طریق تاثیر بگذارند! شاید کشف زن رقاصه در لوگوی روزنامه ی تهران امروز یا آن عمل شنیع در لوگوی روزنامه ی اعتماد هم کار آقای رامین است، بعید نیست. )