۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه

بی خبری

نمیدونم چی بنویسم. فقط میخوام این وبلاگ به روز بشه. 21 روز از بازداشت علی اصغر میگذره و منتظر آزادی او هستیم.
نمی دونم چه خبره!!

۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

دیدار با علی اصغر


بالاخره بعد از 16 روز به من اجازه ملاقات با علی رو دادن. مدتش خیلی کوتاه بود اما همین که دیدم علی مثل همیشه با روحیه مونده، برام بس بود.


علی روز مراسم بازرگان به حسینیه ارشاد رفت و اطلاعی از لغو اون نداشت. حتی روزنامه اعتماد خبر برگزای این مراسم رو داده بود بنابراین لزومی نداشت که علی به این مراسم نره. وقتی علی دم حسینیه ارشاد متوجه لغو مراسم میشه به سمت دفتر حسینیه میره اما وسط راه یکی از ماموران لباس شخصی ازش میپرسه کجا میری که علی جواب میده دفتر حسینیه. ظاهرا این آقا خودشو معرفی نمی کنه که ماموره و علی هم فکر میکنه آدم عادیه لذا میگه چرا از من پرسیدی که کجا میرم. این حرف علی همانا و به گوشه قبای آقای مامور برخوردن همانا.و صدا کردن ماموران داری لباس فرم هم که نور علی نور شد.

بچه های دیگه هم حالشون خوب بود اما مجید توکلی هنوز اعتصاب غذای خشک داشت. خانواده ها به شدت نگران وضعیت فرزندانشون هستند و امیدوارند نهایتا تا پایان این هفته همه ازاد شوند.

اما سوالی که همه از من میپرسیدند این بود. شوهر تو که دانشجو نیست پس چرا گرفتنش؟ من هم جوابی نداشتم یا بهتر بخوام بگم نمیدونستم چه جوابی باید بهشون بدم. من تو این مدت اصلا دوست نداشتم مساله بازداشت علی رسانه ای بشه و تمام سعی خودمو برای این کار کردم و دوستان علی هم علی رغم اینکه نظر مخالف منو داشتند، با من همکاری کردند.

امیدوارم طبق امیدواریهایی که میدن علی اصغر تا دو یا سه روز دیگه آزاد بشه. راستی علی اصغر از همه دوستان و همکاران خودش مثل دکتر فاتح، آقایان حسن زاده، نصراللهی، سمیعی زاده ، نورانی نژاد و... کمال تشکر را کرد و گفت: امید من بعد از خدا به این دوستامه از طرف من تشکر کن.

همین دیگه. آقای بازپرس و رئیس دفترشون هم همکاری خوبی با ما داشتند.

از طرف مطهره (همسر علی اصغر)

۱۳۸۷ بهمن ۱۵, سه‌شنبه

رسمیت طیف علامه ی تحکیم

داستان غیر قانونی خواندن طیف علامه ی دفتر تحکیم وحدت کاملا سیاسی و مرتبط به انتخابات آینده ی ریاست جمهوری است ولاغیر. جناح راست از انسجام و منطق در جنبش دانشجویی وحشت دارد، دوم خرداد به خاطر همین رخ داد که جنبش دانشجویی در نقطه ی اوج فعالیت اجتماعی خود قرار داشت.

من اصلا منظورم این نیست که جنبش دانشجویی اگر از ما حمایت کرد خوب است یا نه، همین که وجود داشته باشد چه موافق و چه مخالف با یک جریان سیاسی، نشان دهنده ی سلامت و نشاط جامعه است که دانشجویانش نست به همه چیز حساس هستند. جناح راست می خواهد مردم از طریق دانشجویان حساس نشوند و ما برعکس.

به هر حال از میان طیف های دفتر تحکیم، قطعا مشروعیت علامه به مراتب بیشتر است؛ هر چند هر دو اشکالاتی داشتند، اما طیف شیراز به مرور کاملا هویت دانشجویی اش را از دست. امروز طیف شیراز با کمک نهادهای غیر دانشگاهی، حمایت های وزارت علوم و نیروهای بسیج دانشجویی، فقط یک تابلویی است که هر وقت نیاز داشته باشند بیانیه ای به آن نام صادر شود.

طیف علامه، علی رغم تمام محدودیت ها و تلاش هایی که برای تحریک آنها صورت گرفته، توانسته باقی بماند، این خیلی مهم است. جناح راست با تمام قوا تلاش می کند اما قطعا نخواهد توانست دانشجویان را محدود کند. این سه ماه هم می گذرد و به امید خدا وزارت علوم دیگر در دست این افراد ترسو نخواهد بود.

هر روز این دانشجویان جوان را تحریک می کنند تا دچار اشتباهاتی شوند و بعد بهانه ای پیدا کنند تا با آنها برخورد شود. به نظر می رسد نفوذهای اطلاعاتی در آنها بیداد می کند، این مصاحبه های عجیب و غریبی که یکهو می بینیم یک نفر یک شبه تغییر موضع می دهد مایه ی آبروریزی است. مگر دانشجو چه می گوید؟ دانشجو می خواهد آزاد بیاندیشد، نمی خواهد در دانشگاه فرمانبردار باشد.

آنها که شعار لزوم سیاسی بودن دانشجو را می دهند، نباید بگویند دانشجویی خوب است که تمام شعارهایش حمایت از ما باشد! دانشجو را آزاد بگذاریم تا آزاد بیاندیشد، والله نتیجه اش برای کشور مبارک است. این محدودیت ها هر چه بیشتر شود جوانان را بیشتر جری می کند.

اما از همه ی دانشجویان انتظار می رود کمک کنند تا دخالت دولت در امور دانشجویی کاهش پیدا کند، باعث تاسف است که دانشجویانی در تشکل هایی مثل بسیج و جامعه و طیف شیراز فعالیت می کنند و خودشان تلاششان این است که دخالت دولت در دانشگاه بیشتر شود.

ختم کلام اینکه اعلام غیر قانونی بودن طیف علامه، خود عملی غیر قانونی است، چون وزارت علوم صلاحیت دخالت در مسائل داخلی یک مجموعه ی دانشجویی را ندارد.

اگر وزارت علوم در دست اصلاح طلبان بیافتد، انشالله بتوان اعتماد دانشجویان منتقد را جلب کرد تا همه ی دانشجویان بتوانند بدون این همه حساسیت های بی مورد، در دانشگاه فعالیت کنند که نتیجه ای جز خیر و برکت نخواهد داشت.

۱۳۸۷ بهمن ۱۴, دوشنبه

اصلاح طلبان، اردوغان و حماس

آقای اردوغان به همان دلیلی از حماس دفاع می کند که ما اصلاح طلبان ایرانی از حماس دفاع می کنیم یا باید بکنیم؛ حماس برآمده از آرای عمومی در یک انتخابات آزاد است.

دموکراسی، مردم سالاری و اگر حساسیت دارید هر نامی دیگر که بر آن بخواهید بگذارید، این سیستمی است که معتقدیم باید از آن دفاع کرد و امیدوار بود همه ی مردم خاورمیانه بتوانند بر مبنای آن حاکمانشان را انتخاب کنند.

واقعا آرزو دارم هرچه زودتر در عربستان و اردن و شیخ نشینان خلیج فارس هم صندوق رای تعیین کننده ی دولت ها باشد.

هم ما اصلاح طلبان ایرانی و هم حزب عدالت و توسعه ی ترکیه قطعا از گسترش دموکراسی چه در داخل کشورهای خودمان دفاع می کنیم و هم در سایر کشورها به ویژه اطراف خودمان در منطقه ی خاورمیانه.

اما دو گروه هستند که آنچه برای خود می پسندند برای دیگران نمی پسندند:

  1. جناح راست در ایران یا همان اصولگرایان که هر جا مثلا در فلسطین اگر نتیجه به مزاقشان خوش بیاید از "دموکراسی" خوششان می آید و تعریفش را می کنند، بر آزادی مطلق آن هم تاکید دارند، اما در داخل حاضر نیستند رای مردم را بپذیرند؛ به هر چیزی هم متوسل می شوند تا اصل حاکمیت مردم را خدشه دار کنند.
  2. آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل و متحدان اروپایی آنها هم دموکراسی در داخل کشورشان را می پذیرند اما چون در عراق و فلسطین، دوستان خودشان از صندوق ها درنیامدند، آن را نمی پذیرند و می گویند که نه قبول نیست، آنها صلاحیت ندارند! این همان چیزی است که آقای جنتی درباره ی شمار زیادی از کاندیداهای انتخابات می گوید.
به دو مورد بالا، این را اضافه کنم که در مورد فلسطین، تیم عباس هم با دموکراسی در آنجا مشکل دارد، چون الان دیگر مطمئن شده که احتمالا رقیب قدری دارد به نام حماس. بنابر این مطمئنم اگر قرار باشد دوباره انتخاباتی برای ریاست جمهوری یا پارلمان گذاشته شود، سیستم شورای نگهبان با نظارت استصوابی را از دوستان ما الگوبرداری خواهد کرد تا رقیب را از میدان به در کند و تنها بازیکن میدان باشد!

بخشی از حرف هایی که آقای اردوغان در مصاحبه با واشنگن پست زده را بخوانید:

در خصوص مذاكرات اسراييل – فلسطين به ايهود المرت گفتم كه برپايي مذاكرات بدون حضور حماس، اقدامي صحيح نيست، آنها در انتخابات فلسطين شركت كرده‌اند و اكثريت كرسي‌هاي پارلمان را از آن خود كرده‌اند، اما المرت گفت كه نمي‌تواند چنين كاري انجام دهد.
حماس به عنوان يك حزب سياسي در انتخابات شركت كرده است. اگر تمام دنيا اين فرصت را به آنها مي‌داد تا يك بازيگر سياسي باشد، اين احتمال وجود داشت كه آنها پس از پيروزي در انتخابات در شرايط حال حاضر به سر نبرند. دنيا به خواست سياسي فلسطينيان احترام نگذاشت، اين امكان پذير نيست كه از يك طرف از دموكراسي دفاع كنيم و تلاشمان را براي حفظ دموكراسي در خاورميانه انجام دهيم و از طرف ديگر به نتايج صندوق‌هاي راي احترام نگذاريم. فلسطين در حال حاضر يك زندان باز است. حماس با تمام تلاشي كه داشته نتوانسته شرايط محاصره را تغيير دهد. فقط تصور كنيد چگونه ممكن است كه رييس و نمايندگان پارلمان يك كشور را به همراه وزيران دولت زنداني كرد و از آنها توقع داشت كه مطيعانه سر جاي خود بنشينند؟

این یادداشت را از آن جهت نوشتم چون می دانم دوستانی هستند که شاید از مواضع آقای اردوغان دفاع کنند، اما به اشتباه درباره ی حماس متفاوت با اردوغان می اندیشند. معتقدم این دوستان باید برای حمایت یا مخالفت با حماس، مبنایی اساسی تر داشته باشند، نه این که چون فلان جناح حمایت کرده، ناخودآگاه آنها با حماس مخالفت کنند و یا در موردی دیگر بالعکس.


نچه کلمه ده آذری دیلینده یازام؛ سهو یازدم، قاباقدان باغیشلایین و اونلاری منی دیین.
یاشاسین اردوغان، او بیزیم مسلمان گارداشیمیز دیر و سوزوموز بو باره ده بیر ایدی. منجه اردوغانین سوزی بیر سبب دن چوخ ماراقلی و تاثیرلی ایدی کی، او بو سوزی داووس دا دمیشدی کی نچه میلیون آدام اونی جانلی اشیدیب. دنیا یوز درصد اونی احمدی نژادین سوزلردن داها یاخشی قبول ادیرلر، چون بیلیرلر کی هانسی سوز اورای دن دیر، هانسی یوخ. ساغ جناحی، ایچری دا بیر سیستمی دیرلر کی یاخشی دیر، اما فلسطین اوچون باشگا سیستمی؛ کی بو دوز دییل. بیز دییریک گرک بیر سیستم باشگا اولکه ده یاخشی دیر، نیه ایران دا اونی سچمیرسیز؟ آمریکا و اسرائیل، بو نظر ده، ساق جناحین کیمی فکیرلشیرلر؛ من اونلاردا هچ فرق گورمیرم.