جناب آقا يا سركار خانم محقق تبريزي
سلام. نامهي شما با عنوان «نامهي يك محقق تبريزي به علياف» را در سايت تابناك خواندم. حرف شما حق است، اما نقص دارد، به عنوان يك ايراني مقيم باكو، نكاتي را يادآوري ميكنم تا مخاطب با خواندن نامهي شما يك طرفه به قاضي نرود.
مثالي بزنم از اين كه اگر واقعيت درست جا نيافتد باعث گرفتاري ميشود. گويا در سال 1997 فردي از باكو خبر ميبرد خدمت مرحوم آيت الله مشكيني و آن بندهي خدا هم با حساب كردن روي آن حرف، علما را جمع ميكند كه بله، دارد در جمهوري آذربايجان انقلاب اسلامي ميشود!
محقق گرامي!
گفتهايد كه انگيزهي شما از آن نامه تنها کمک كردن به ملت و دولت جمهوري آذربايجان است. من هم ايرانيام و تمدن ايراني تنها در مرزهاي ايران كنوني نميگنجد، بلكه تعدادي از ديگر كشورهاي مجاور نيز از اين نظر با ما آميختهاند، لذا فارغ از به رسميت شناختن استقلال آن ديگران، دغدغهي شما دربارهي آنها طبيعي است و جاي تقدير دارد.
در ابتداي نامه به آقاي علياف، سير تاريخي چند سدهي اخير منطقهي «اران» را كه امروزه «جمهوري آذربايجان» ناميده ميشود به درستي مرور كردهايد. اما نگراني خود را اينگونه برشمردهايد: رابطه با اسرائيل، بلاتکليفي آوارگان قرهباغ، سياست هويت زداي تاريخي مردم، وضعيت اقليتها، شکاف بين نسلها، محدوديت فعاليتهاي ديني و برخي اقدامات تحريکآميز در قبال مردم ايران.
اول اين كه مردم اين سرزمين به اندازهي مردم ايران نسبت به موضوع فلسطين در جريان نيستند و حساسيت ندارند. در ثاني آذربايجان تنها عضو سازمان كنفرانس اسلامي نيست كه به اسرائيل چنين ارتباطي دارد. اما همانطور كه اشاره كردهايد 20 درصد خاك كشورشان در اشغال بيگانه است، منطقهي قره باغ در اشغال ارمنستان.
همانطور كه ما نسبت به خليج فارس حساس هستيم و تنب كوچك، تنب بزرگ و ابوموسي را خاك ايران ميدانيم، مردم اين ديار هم قره باغ را خاك خود ميدانند.
جناب محقق!
اما تصور نميكنيد سياست دوگانهي جمهوري اسلامي ايران در قبال دو اشغالگر متضاد است، از طرفي مخالف صهيونيستهايي است كه ملت اهل تسنن فلسطين را آواره كرده است و از طرفي در كنار ارامنهاي است كه قره باغ را در اشغال دارد و يك ميليون شيعهي آن آواره هستند. خب حق دارند اينها كه نتيجه بگيرند سياست پدر و مادر ندارد، پس با اسرائيل رابطه برقرار ميكنند، به راحتي آب خوردن هم توجيه ميشود.
هفتهي پيش خبرنگاري از آقاي سفير ايران در باکو پرسيد: «چرا ايران از ارمنستان متجاوز که سرزمين آذربايجان را اشغال کرده حمايت ميکند؟». ببينيد چطور ميپيچانيم: «ميان غصب و اشغالگري تفاوت هست و رژيم صهيونيستي سرزمين اسلامي را غصب و مردم آن را آواره و نام کشور فلسطين را پاک کرده است. اين وضعيت در خصوص دو کشور ارمنستان و آذربايجان صادق نيست و ايران از تماميت ارضي جمهوري آذربايجان حمايت ميکند».
جناب محقق!
اتفاقا مردم ديندار جمهوري آذربايجان بيشترين فشار را در اين باره تحمل ميكنند، آنها نميدانند كه بايد چه جواب بدهند؟ يكي از موانع گسترش اسلام و تمدن ايراني و اسلامي هم همين است، كساني هستند كه اينقدر از ارتباط ما با ارمنستان ناراحت ميشوند كه بهتر است خود جهت تكميل تحقيقاتتان قدم رنجه فرمائيد و چند وقتي حرفهاي آنها را بشنويد.
همكار نخجوانيام جمعه ميگفت شنيده ايران دارد در گسترش شبكهي موبايل قره باغ با ارمنستان همكاري ميكند. خبر را ديدم، راست ميگفت، شرکت تله کامیونیکیشن کیش اپراتور تلفن همراه ایران یک توافق نامهي رومینگ را با شركت «قره باغ تله كام» امضا كرده است كه در منطقهي اشغال شدهي قره باغ مورد بهره برداری قرار میگیرد. خب فقط كلك ما اين بوده كه در قالب يك شركت خصوصي داريم اين كار را ميكنيم.
واقعا مردم اين ديار نميتوانند درك كنند كه چطور مثلا آقاي احمدينژاد كه آنطور دربارهي اسرائيل دو آتشه ميشود، براي آوارههاي شيعهي قره باغ يك سخنراني نميكند؟! سياست است؟ خب پس مال آنها هم اسمش سياست است، آنها هم حداقل دلشان به لابي يهود خوش است تا در آمريكا و ديگر جاهايي كه نياز به قدرت دارند از آنها در مقابل ارمنستان دفاع كند! سياست پيچيده است، واقعا پيچيده.
محقق گرامي!
گفتهايد براساس نظرسنجي يک مؤسسهي بينالمللي 92 درصد مردم اعتقادي به دولت آذربايجان ندارند، اولا به ما چه ربطي دارد كه چند درصد آنها چه فكر ميكنند وگرنه آنها هم چنين آماري دربارهي ما مخابره ميكنند. هر چند آنها از لحاظ دموكراسي چندين پله از ما عقبتر هستند اما با درآمد نفد در اين يك سال و نيم كه من اينجا هستم ميبينم چه ساخت و سازي در حال انجام است و زمينهي خوبي براي جذب سرمايهي خارجي فراهم كردهاند و دور نيست كه پيشرفت خوبي داشته باشند. بنابر اين من آن عدد و رقم را درست نميبينم.
دربارهي برخورد با متهمان داخلي و بيگانه؛ از اين تناقضها ما هم در كشورمان داريم، يادتان ميآيد كه سال گذشته 15 ملوان انگليسي(روباه بزرگ) را كه به جرم جاسوسي دستگير كرديم آقاي احمدينژاد با اهداي كت و شلوار آنها را بدرقه كرد؟ پس چطور با دانشجويان آنطور برخورد ميشود؟ آقاي قابل به زندان ميافتد و آقاي شريعتمداري به عنوان بهترين منتقد دولت جايزه ميگيرد!
نگران نشر افكار مخالف و افكار مذهبي نباشيد، حتي آنها كه روحيهي جنگيدن و شهادت را تقويت كند. نشرياتي در همين كشور منتشر ميشود كه افكار آقاي مصباح يزدي را به راحتي منتشر ميكند، گروههايي هم آنها را ترويج ميدهند. اينجا از لحاظ تندروي به دليل همين تصورات، زود رشد ميكند. حضور وهابيون هم پر رنگ است، خرافه هم بسيار رواج دارد. وقتي رايزن فرهنگي ما سخنراني را از تهران براي عيد غدير آورده بود كه ميگفت حضرت علي(ع) گوش بچههايي كه به پيامبر(ص) توهين ميكردند را گاز ميگرفت، مخاطبان هم باور ميكردند و ميخنديدند، ببين اينجا چه خبر است و ما چه ميكنيم.
محقق عزيز!
گفتهايد كه سفري اخيرا به باكو داشتهايد اما مجسمهاي از شهدا نديديد. دربارهي كشته شدههاي آنها به دست ارامنه، هم مجسمه از آن قضيه در شهر هست، هم در گوشه و كنار و خيابانهاي فرعي ميبيني كه مجسمه يا يادماني از شهدا قرار دارد. خيابان شهيدلر هم كه يادمان شهداي آنهاست، در بهترين نقطهي شهر است و هر كسي كه به باكو ميرود از آنجا ديدن ميكند. به مناسبت سالروز كشتارهاي مناطق شوشا و خوجالي و غيره، برنامههاي تلويزيون پشت سر هم دربارهي آن واقعه برنامه نشان ميدهد.
مشكل اينجاست كه ما كشور خود را به خوبي نساختيم تا روشمان خود به خود صادر شود، براي همين مردم آن كشور دل خوشي از عملكرد ما ندارند، اما شما طوري نامه را نوشتهايد كه انگار اگر امروز در جمهوري آذربايجان رفراندوم برگزار شود آنها به رفتن زير چتر جمهوري اسلامي ايران راي ميدهند! نخير، از اين خبرها نيست، دوست محقق، صدور انقلاب با نامه از طريق پست ممكن نيست!
در پايان مجددا نكتهاي را كه تابستان گذشته در باكو به آقاي متكي گفته بودم تصريح ميكنم كه قره باغ براي مردم اين ديار كم از قدس براي فلسطينيان ندارد، جمهوري اسلامي بايد به اين نكته توجه ويژهاي داشته باشد.
علياصغر شفيعيان
باكو - 25 مي 2008