در چنين جوامعي هنرمند، ورزشكار، دانشمند و غيره، آن كسي است كه حكومت را مدح و ثنا كند، ارزش او براي صاحب قدرت اصلا به همين است و چه بسيار كساني كه براي عدم تمكين به اين قانون سالها مورد توجه قرار نميگرفتند و صدايشان به مردم نميرسيد. ورزشكاري كه حاضر نباشد مدح بگويد را به جامهاي جهاني راهي نيست، هنرمندان هم بايد گزينش شوند، تنها شاعري كه مدح كند شاعر ملي خوانده ميشود؛ اما، اما و اما ...
در زمان شاه! هم اينچنين بود كه مهندس و دكتر و عالم ديني كسي بود كه ثناگو بود يا حداقل اهل فزولي نبود. از چه تعدادي عالم علوم حوزههاي مختلف، به عنوان عالم نامي برده نميشد، به رسميت شناخته نميشدند و ارتباطشان با مردم قطع بود، البته رسمی؟
نميدانم آقاي حجت الاسلام دواني را ميشناسيد كه گاهي در تلويزيون نشانش ميدهند، چند برابر سالهاي عمرش كتاب نوشته كه چاپ شده، حتي در يكي از برنامههاي تلويزيون يكي از مجموعه كتابهايش را از خاطر برده بود، اما برخي نويسندگان خودشان هم انگار سانسور ميشوند يا خودشان خود را پيش پيش سانسور ميكنند!
خدا پدر آقاي خاتمي را بيامرزد كه به وجود سانسور اعتراف داشت البته به شدت نسبت به آن شاكي بود و ميگفت كه به سانسور كنندگان توصيه ميكرده چنين نكنند چون فايده ندارد. ميگفت گفتهام حداقل خط قرمزها را شفاف بيان كنيد.
برخي از نوشتههاي صادق هدايت پس از اين همه سال هنوز مجوز چاپ نميگيرد، بخشهايي از بوف كور سانسور ميشود، رماني كه فيالواقع در داخل ايران مهجور ماند ولي جهاني شد. به جايش كتابهاي برخي كه واقعا خريداري ندارد همين طور بدون كيفيت محتوايي ولي با بهترين كيفيت چاپي منتشر ميشود و رايگان يا با قيمت بسيار نازل در اختيار همگان قرار ميگيرد!
راستي! شاملو هم آيا شعر ميگفت؟ نميدانم! آيا شاه از تختي خوشش ميآمد؟ رابطهي اخوان ثالث در پيش از انقلاب با اصحاب قدرت چطور بود؟ ياد دكتر احمدي، پزشك معروف زندانهاي شاه به خير، با آمپول هوا چه زحماتي براي علم پزشكي كشيد! يا ...