۱۳۸۶ شهریور ۷, چهارشنبه

ميلاد مظهر رحمت و عدل

ميلاد ولي غايب(ع) مبارك. ظهورش نزديك خواهد بود انشالله اگر براي زمينه سازي با كار و تلاش جامعه را رشد دهيم، كشور را بسازيم، نه تنها ايران را، بلكه همه‌ي مردم جهان بايد به سمت همدلي و وحدت برويم. گستردگي هنجاري عدالت، آزادي و حقوق بشر و مخالفت با ظلم و ستم، همگي مي‌تواند به ظهور بيانجامد.

چيزي كه در اين سال‌ها باعث نگراني است افزايش خرافاتي است كه كساني ترويج مي‌كنند تا با ادعاهاي شرفيابي و دريافت پيام، گروهي عوام را تلكه كنند.

امروز آقاي خاتمي در تهران سخنراني داشت، توصيه مي‌كنم با توجه به اهميتش در بخش سياسي حتما آن بخوانيد، او در بخشي از آن كه به مناسبت نيمه‌ي شعبان بود، با استناد به يكي از روايات مندرج در كتاب الغيبه تاليف شيخ طوسي گفت كه در آن با اشاره به موضوع آغاز غيبت كبري امام عصر(عج) به نقل از ايشان آورده شده است كه از شيعيان من كساني هستند كه مدعي رويت من مي‌شوند اما آنها كه چنين ادعايي مي‌كنند دروغ‌گو و افترازن هستند. (لينك به متن سخنراني)

نمونه‌هايي هم آدم مواجه مي‌شود كه نمي‌داند چه بگويد، به عنوان مثال امروز سايت آقاي صافي به مناسبت عيد برايم اي ميل فرستاده بود كه در يكي از لينك‌هايش مطلبي به مناسبت عيد از كتاب عبقري الحسان، ج2، ص89 نقل شده بود؛ در بخشي از آن، بزرگي مي‌گويد «.... و ميل شديدي به قليان پيدا کردم، گفتم اينجا که کسي نيست، من از روح بزرگان مدفون در اينجا، مدد مي‌طلبم ... »، بعد هم نوشته كه «... آقا قلياني آماده به دست من دادند، که بکشم و ...» . و در ادامه‌ي همان روايت در جاي ديگري نوشته كه «... هر دو دعا را قرائت فرمودند، عرض کردم افسوس که وسيله نوشتن ندارم تا بنويسم. قلمداني را با دوات و يک قطعه کاغذ به قدر نوشتن، مرحمت فرمودند ...».

يك هفته‌اي بود كه از بابت موضوعي كاري خيلي ناراحت و نگران بودم، امروز در روز عيد با يك تماس تلفني كه اصلا انتظارش را نداشتم عيدي خودم را گرفتم.

فردا بالاخره مي‌توانم بعد از پنج ماه باكو را تنها بگذارم تا ده روزي دوستان و اقوام را در تهران و نوشهر ملاقات كنم.

۱۳۸۶ شهریور ۴, یکشنبه

آقاي كروبي، اصلاحات چند؟

آقاي كروبي، وضع خودتان را بدتر از اين نكنيد. هر حرفي را نبايد هر جايي و به هر كسي زد، چه برسد به اين كه به نام يك فرد مطلع، خلاف واقع گفته شود، اين شرط جوانمردي نيست كه بخواهيد با اين حرف‌ها و فروش ديگران از پله‌هاي مجلس هشتم بالا برويد.



(دفتر آقاي كروبي قبل از انتخابات نهم رياست جمهوري. به عكس امام كه بالاي سرش نصب شده توجه كنيد و آن را با دو عكس پايين مقايسه فرماييد!)
.
.
.
.
.
شيخ خود خوانده‌ي اصلاحات در زمان اصلاحات كه فروشنده‌ي امروز اصلاحات و اصلاح‌طلبان شده است با خبرگزاري فارس مصاحبه‌اي كرده، آن را خواندم، نياز به پاسخ ندارد؛ فقط چهار خط مي‌نويسم كه نمونه‌اي از درياست:



( اين عكس مربوط به همان دفتر آقاي كروبي است اما يك ماه بعد از انتخابات رياست جمهوري نهم، به تصوير امام خميني و مقام رهبري در پشت سرش توجه بفرماييد)
.
.
.

در تهران نفر 23 شديد و اصلاح طلبان به احترام ريش سفيدتان شما را بر صدر مجلس اصلاحات نشاندند. از شهرام جزايري پول گرفتيد، با آن كار آبروي اصلاح طلبان را برديد و به جاي عذر خواهي از ملت كه به شما اعتماد كرده بودند، شلوغ كرديد و موضوع اسكله‌هاي غير مجاز را پيش كشيديد كه انگار آن هم براي سياه كاري بود وگرنه آن قضيه را افشا مي‌كرديد. به خاطر داريد كه وقتي بعد از مجلس سوم جناح راست روي كار آمد مردم از دست همچون شمايي چقدر نفس راحت كشيدند. از رد صلاحيت‌هاي آن سال هم حرف نزنيد كه شخص شما راي نداشتيد، مانند انتخابات مجلس هفتم كه علي رغم تاييد صلاحيت جنابعالي و دوستان نزديكتان مانند آقاي منتجب‌نيا و زماني كه هيچ رقيب اصلاح طلبي را شوراي نگهبان باقي نگذاشته بود راي مي‌آورديد، نه نياورديد.




(همان دفتر چند ماه بعد، تصويرها از پشت سرش برداشته شده! حالا نوبت عكس كيست كه نصب شود خدا مي‌داند)
.
.
.
در انتخابات نهم رياست جمهوري هم اگر وعده‌ي ماهي 50 هزار تومان نمي‌دادي كه همان چهار ميليون لشگر گشنه‌ها پشت سرت جمع نمي‌شدند، آن خواب كهف را هم ديگر براي كسي تعريف نكنيد تا شايد از يادها برود، هم مردم به انتخابات اعتماد كنند و هم دست نگيرند و بگويند اگر شيخ مهدي خوابش نمي‌برد امروز احمدي‌نژاد رييس جمهور نبود!

۱۳۸۶ مرداد ۳۱, چهارشنبه

ديدار احمدي‌نژاد در باكو

ديشب به دعوت سفارت ايران در باكو به عنوان يكي از ايرانيان مقيم باكو به ميهماني آقاي احمدي‌نژاد رفتيم. جلسه‌ي خوبي بود و نكات جالبي داشت از جمله ديدن چند دوست و همكار قديمي و چند تا از مقامات دولتي.
سعي مي‌كنم فردا و پس فردا در دو بخش به آنچه گذشت بپردازم اما امشب وقت ندارم.
قرار بود پس فردا شب يعني پنج شنبه مرخصي بروم به تهران و نوشهر اما متاسفانه يك هفته عقب افتاد.

۱۳۸۶ مرداد ۲۷, شنبه

قياس سفرها با سند چشم‌انداز؟

گزارش سفر خبرنگاران به سيستان و بلوچستان را ديدم، دولت با پايان دور نخست اين سفرهاي استاني دولت آقاي احمدي‌نژاد، خبرنگاران را به اين استان برده بودند تا در جريان ميزان پيشرفت پروژه‌هاي مصوب در اين سفرها قرار دهند.
گزارش يكي از دوستان خبرنگارم در ايسنا (اينجا كليك كنيد)، تنها يكي از گزارش‌هايي است كه وقتي مي‌خواني انگار نه انگار خبرنگار در تهيه‌ي خبر نقشي داشته است، هر چه در اين سفر ديده و از مشاوران رييس جمهور شنيده نوشته، اما نكرده قبل از بررسي موضوع از خود بپرسد در اين گزارش بايد چه چيزي را با چه چيزي مقايسه كنيم و بعد بگوييم به به و چه چه؟ آيا اگر كسي پي ساختماني را نشان داد بايد بنويسم كه وعده‌ها انجام شده؟
مگر خبرنگار كارمند روابط عمومي است كه آمارسازي كند يا آمارسازي‌هاي مشاوران رييس جمهور چشمش را كور كند؟ باعث خجالت است اينجا به خبرنگاران محترم يادآور شوم كه شما بايد چشم مردمي باشيد كه تصور مي‌كنند نمايندگاني براي نظارت بر عملكرد دولت دارند.
برنامه‌هاي پنج ساله‌ي توسعه‌ي كشور و سند چشم‌انداز بيست ساله حاصل سال‌ها تجربه‌ي متخصصان ماست؛ حالا كه داريم استان به استان، سفرهاي رييس جمهور را بررسي مي‌كنيم قبل از هر چيز بايد ببينيم آن وعده‌ها چقدر با برنامه‌ي پنج ساله و سند چشم‌انداز تفاوت دارد؟ البته اين كارهايي كه انجام شده را بايد بازگو كرد اما آن كارهايي كه طبق برنامه و سند بايد انجام مي‌شده و نشده هم بايد يادآوري شود.
تصور كنيد كشور را بعد از بيست سال كه بر مبناي يك برنامه‌ي نوشته شده مثل سند چشم انداز جلو رفته باشد و مقايسه كنيد با كشوري كه رييس جمهورش راه مي‌افتد به استان‌هاي آن مي‌رود و در طول سال به جاي برنامه ريزي، برنامه‌هاي يك ساله برايش تعريف مي‌كند.
اگر قدمي غير از سند برداشته شود كه دارد مي‌شود يعني اين كه آقاي احمدي‌نژاد دارد پول نفت را كه در اين سال‌ها به بركت بالا رفتن قيمت جهاني، چندين برابر شده است نفله مي‌كند.
بد به حال آن بدبخت بيچاره‌هايي كه با اين نفله شدن بيت المال، بيشتر ضرر مي‌كنند، همان پابرهنگاني كه اتفاقا هشت‌شان گروي نه‌شان بود و چشم اميدشان به دولت نهم بوده و هنوز هم هست، و بدا به حال گزارشگراني كه به وظايفشان! ... اصلا بگذريم!

حاشيه:
1 - روزنامه‌هاي طرفدار دولت به انتقاد از آقاي شاهرودي مطالبي نوشته‌اند، انتقادشان البته با لحن تند و بي سابقه‌اي نوشته شده، اما بر خلاف سايت بازتاب كه تيتر كرده «اهانت بي‌سابقه مقامات و روزنامه‌هاي دولت به آيت‌الله شاهرودي»، به نظرم جناح راست دارد يواش يواش مزه‌ي انتقاد را مي‌چشد. هم آقاي شاهرودي حرفي كه به نظرش درست بوده - و البته درست هم هست - را زده كه « تغيير مكرر مدير و وزير چيزي را عوض نمي‌كند » و هم روزنامه‌ي «سياست روز» البته با لحن تند، همراه با كمي بي انصافي، و با كمي هم نكات صحيح، نوشته:«شش سال گذشت و هنوز بر اريكه رياست قضائيه كشور نشسته‌ايد و از وضعيت ويرانه مي‌ناليد. خنده‌دار نيست؟ آش آنقدر شور است كه به نمايندگان مجلس به بهانه دخالت در كار قاضي، اجازه تحقيق‌وتفحص نمي‌دهيد و وقتي نمايندگان خواستار رسيدگي به منابع مالي قوه قضائيه مي‌شوند، حتي آنان را به درون دفترتان هم راه نمي‌دهيد. بله، حق داريد! هر كس جاي شما بود فرافكني مي‌كرد؛ بهترين دفاع، حمله است. به جاي آن‌كه سر و ساماني به وضعيت ويرانه‌اي كه امروز نام ويرانه را هم به زحمت مي‌توان بر آن نهاد بپردازيد، درخصوص تغيير وزرا اظهارنظر مي‌كنيد. بحث، بايد عوض شود. بار اولتان نيست. وقتي سؤال مي‌شد شما پاسخي نداشتيد. پس آن شد كه شد. سخن از فرار سرمايه به ميان آمد كه بزرگ‌ترين فساد اقتصادي، فراري دادن سرمايه‌ها با حرف‌هاي زايد است. بايد با ناامني اقتصادي مبارزه كرد و الحق كه شما در اين فرافكني موفق بوديد.بله! آقاي شاهرودي شما حق داريد، اما يك چيز را فراموش كرده‌ايد. اين جنجال‌ها روزي تمام مي‌شود و آنگاه بايد لااقل در آن دنيا پاسخگو باشيد».
2 - آقاي خاتمي در سيزدهمين نشست تخصصي بنياد باران صحبت‌هاي مهمي را مطرح كرده كه دوستان را به آن ارجاع مي‌دهم.

3 - آمريكا غلط كرده كه بخواهد سپاه پاسداران را تروريستي اعلام كند؛ اعلام كند هم اتفاق خاصي نمي‌افتد. اما خدايي نبايد كار به اينجاها كشيده شود، فردا مجبوريم بگوييم آمريكا غلط كرده كه بخواهد به ايران حمله كند، بعد هم مي‌گوييم اگر در راه مبارزه با متجاوز كشته شويم شهيد شده‌ايم و اشكال ندارد، پس فردا هم مي‌گوييم كه خب ما تلاش خود را كرديم، اگر كشور ايران از هم پاشيد ما وظيفه‌ي خودمان را انجام داديم. يا اگر يواش يواش تحريم‌ها جدي شوند به همين صورت توجيه كنيم و بگوييم كه آنها تحريم كردند، آنها ظالم هستند. اين حرف‌ها درست اما بايد جو را به صورتي كنترل كنيم كه بدون تند شدن مواضع، ايران به سمت توسعه پيش برود، افتخار به اين كه در افكار عمومي غرب تروريست خوانده شويم كفايت نمي‌كند، هر چند خود بدانيم كه حقيقت چيست. دفتر سياسي جبهه‌ي مشاركت هم اقدام محافل تندرو آمريكا در تروريست خواندن سپاه را محكوم كرده است. براي خواندن خبر كامل اينجا كليل كنيد.
4 - آقاي هاشمی رفسنجاني با انتشار خاطرات جديدش، شاید دارد زمینه را برای مذاكرات دولت نهم با آمريكا فراهم می کند. بعید نیست که چند وقت دیگر ارتباط برقرار شود و آن زمان اگر گفته شود که نظر امام درباره‌ي مرگ بر آمریکا اين بود كه تا آخر الزمان بايد مطرح شود فکر می کنم تبعات خوبی نداشت!در كنار اينها اميدوارم دولتمردان در اين مذاكرات ايران را ارزان نفروشند!در ضمن فراموش نبايد كرد كه امام گفته بود "هاشمی زنده است، تا انقلاب زنده است". جایگاه هاشمی با کسانی که آن زمان با امام مخالف بودند و الان امام امام می کنند خیلی فرق دارد؛ آن هم كساني كه امام آنها را طرفداران اسلام آمریکایی مي‌خواند.

5- ميلاد با سعادت امام حسين(ع)، روز پاسدار و ميلاد امام زين العابدين(ع) و ميلاد ابوالفضل العباس روز جانباز مبارك

۱۳۸۶ مرداد ۲۰, شنبه

احوال مبارزه با مواد مخدر

يك شب جواني معتاد را در خيابان بازداشت مي‌كنند، از بازداشتگاه نيروي انتظامي با پدرش تماس مي‌گيرد و خبر مي‌دهد، اما چون شب است بايد بماند تا صبح، صبح روز جمعه. جمعه هم كه تعطيل است، كاري نمي‌شود كرد، آن پدر با يك دوست تماس مي‌گيرد كه آشناي مسوولان مبارزه با مواد مخدر شهر است، ظهر جمعه با ضمانت معاون مبارزه با مواد مخدر، آن جوان را آزاد مي‌كنند، اما خود آقاي معاون و آن دوست، جوان را به منزل مي‌برند تا تحويل پدرش بدهند، تحويل مي‌دهند و مي‌نشينند به صحبت كردن. جوان در اتاقي ديگر است و آن سه در اتاقي ديگر. پدر آن جوان و دوستش هم معتاد هستند. دوست مي‌گويد فلاني پس بساط كجاست؟ او جا مي‌خورد و مي‌پرسد كدام بساط؟ مي‌گويد پس فكر كردي آقاي معاون براي چه آمده، برو بساط را بيار! بساط را مي‌آورند و سه تايي مشغول مي‌شوند.

بله، داستان بخشي از مبارزان با مواد مخدر در كشورمان اينچنين است، خود معتادند يا بدتر، قاچاقچي! درد ما يكي دوتا نيست، اعتياد پدر جوانان ما را درآورده هيچ شكي نيست، علتش فقط وفور مواد مخدر نيست، جوان بي‌كار، جواني كه براي ازدواج مشكل دارد، هر جواني كه نيازهايش برطرف نمي‌شود، به يك شكلي دچار كمبود است و چه راهي بهتر از اين براي تسكين آلامش.

اما سيستم مبارزه چند مشكل دارد، اول اين كه خود فاسد است و دوم علت درد را نمي‌شناسد. وال به حال جوانان ما. اي كاش بتوانيم كمك كنيم تا سيستم مبارزه با علت اعتياد، راهش را پيدا كند.