یادداشت زیر پاسخی است به گزارش ویژه ی روزنامه ی کیهان در هفته ی گذشته(31 شهريور 1389) درباره ی یادداشت "از لندن نشینی تا مشی انگلیسی کیهان". آن را برای روزنامه ارسال کرده ام و خواسته ام تا مطابق قانون مطبوعات منتشر شود.
- پاسخ به گزارش ویژه ی کیهان
گمان می برم روزی که همه ی آب ها از آسیاب بیافتد نیز کیهان همچنان درگیر با خویش باقی بماند، یعنی بنایی که آقای شریعتمداری گذاشته بر همین اختلافات است و مانند ماهی که بدون آب نمی تواند لحظه ای زنده بماند کیهان نیز نمی تواند آنی از فضای اختلاف جدا باشد و آرامش را تحمل کند؛ لذا عصبی شدن کیهان از آن یادداشت حمایت از گفتگو و مفاهمه ی ملی، کاملا طبیعی بود؛ کیهان اینقدر به هم ریخته است که سعی می کند با تهمت های زیاد گوینده را از ادامه ی راه منصرف کند.
آقای شریعتمداری تاكيد کرده که "وحدت با فتنه گران مادام كه آنها به خاطر جرائم و جنايات خود مجازات نشده باشند معنا ندارد". در واقع کیهان "شرطی برای وحدت" گذاشته است. شرطی کاملا بجاست و همصدا با آقای شریعتمداری از مجازات قانونی تمام مجرمان اتفاقات سال گذشته دفاع می کنیم اما کیست که نداند بیشتر دوستان ما به اتهام جرم های ناکرده هم در دادگاه و زندان تقاص پس داده اند، و این طرف دیگر ماجراست از جمله سردار مشفق ها که ما در آرزوی رسیدگی قانونی به شکایت از او نشسته ایم و قطعا از خواسته ی قانونی خویش کوتاه نخواهیم آمد، ولی تاکنون حتی دادگاهی صوری هم برایش تشکیل نشده است.حضرت آقای شریعتمداری! اتفاقا سبزهای اصلاح طلب نیز با تصریح و تاکید رهبری کاملا موافق و همراه هستند یعنی "وحدت کردن با کسانی که اصول را قبول داشته باشند". اما یک سوال: کیهان به صورت روزانه بدون محابا به اصلاح طلبان تهمت می زند و دروغ منتشر می کند و به کسی هم پاسخگو نیست. آیا غیر از تخریب و تفرقه انگیزی بین نیروهای انقلاب - حتی آقایان خاتمی و هاشمی - ، شما به "اصل" دیگری هم اعتقاد دارید؟ دروغ و تهمت و توهین در کدام از اصول اخلاقی، قانونی و شرعی می گنجد؟ شما اگر واقعا "شریعت مداری"، این افعال بر مبنای شریعت نیست و با "شریعت نداری" جور در می آید.
مطمئن هستم اصولگرایان واقعی این راه کیهان را نمی پسندند، و رهبری نیز از عملکرد نماینده ی خود - که شما باشید - راضی نباید باشد؛ چشم هایتان را باز کنید و ببینید که مدیر مسوول روزنامه ی اطلاعات نیز نماینده ی رهبری است اما راهش با "سخنان علنی" رهبری همخوانی دارد، راهی که با راه شما 180 درجه فاصله دارد. اطلاعات تنها روزنامه و رسانه ی داخلی است که سخنان این روزهای آقای خاتمی را بی کم و کاست منتشر می کند.
همانطور که اشاره کرده اید اصلاح طلبان دستی را که دراز شود رد نمی کنند و اتفاقا پیش دستی هم می کنند، زیرا اصلاح طلب راهی غیر از تعامل و گفتگو را نمی شناسد. اما شما چطور؟ آقای احمدی نژاد برای ارتباط با باراک اوباما به هر دری می زند که دستی بدهند و قهوه ای بنوشند ولی شما دست دادن با او را متفاوت با دست دادن با مخالفان سیاسی خود در داخل کشور می پندارید. همچنانکه مدافع فراری دادن "سارا شرود" جاسوسه ی آمریکایی می شوید و اگر نتوانستید برایش در هتل استقلال تهران جشن آزادی بگیرید آقای احمدی نژاد در سفر آمریکا با او ملاقات می کند تا کامش شیرین شود و بلکه از دلش درآید. آیا وضع برای بازداشت شدگان داخلی هم اینچنین است؟ با این حال ما پیش دستی هم می کنیم، اما نه به سمت شما بلکه به سمت اصولگرایان؛ همانها که هنوز به اصولی پایبند باشند.
آقای کیهان! اگر نشانه هایی واضح نمی دیدیم قطعا جلو نمی رفتیم از جمله رسیدگی به پرونده ی کهریزک، تعلیق قاضی "مرتضوی" دادستان مشهور و مورد اعتراض همیشگی اصلاح طلبان، تغییر لحن نسبی نسبت به آقایان هاشمی و خاتمی و سید حسن آقای خمینی در تریبون ها و رسانه های رسمی، دعوت آقای صدیقی به وحدت از تریبون نماز جمعه، تبری جستن سپاه و خودسر خواندن حمله کنندگان به منزل آقای کروبی و نیز بازداشت چند روزه ی رییس شورای ائمه ی جمعه ی استان فارس به خاطر حمله به مسجد قبای شیراز. اینها نشانه هایی است از وجود دلسوزانی که نمی خواهند همه ی امور در دست افراطی ها بیافتد. به موازات این موارد، از گرگ های بیگانه ای بیمناکیم که از ورای مرزها به ادامه و تندتر شدن اختلافات درون مرزها دلبسته اند.
حضرت آقای شریعتمداری! اگر سال گذشته آنقدر شعارهای مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر اصل ولایت فقیه و نیز جمهوری ایرانی سر داده شد نه لزوما از روی عقل و منطق، بلکه احساسات و واکنش هایی بود به تندروی هایی از جنس کیهان و قاضی مرتضوی ها و سردار مشفق ها؛ وگرنه مردم ایران نمی خواهند از جمهوری اسلامی ببرند، خون هزاران جوان این مملکت پای درخت انقلاب ریخته شده است. مردم ایران راست و چپ نمی شناسند، همگی همچنان پای همان اهداف اولیه ایستاده اند، استقلال، آزادی و پیشرفت و احترام می خواهند، چرا اصرار دارید بگویید که آنها بریده اند؟ چرا واقعیت را نمی گویید که خود از اهداف انقلاب بریده اید نه مردم. برادر عزیز! مردم مهربان و خوش نیت ما البته تفرقه انگیزی های شما را به پای اشتباه خودتان می گذارند نه به پای حمایت از بیگانگانی که از رفتار شما شاد می شوند.
در ضمن، بنده نویسنده ی سایت کلمه و روزنامه ی کیهان نبوده و نیستم، بلکه سایت کلمه یکی از یادداشت های وبلاگ بنده را که در حمایت از گفتگوی ملی بوده منتشر کرده است همچنان که روزنامه ی کیهان مدتی قبل(12 بهمن 1388) یکیدیگر از یادداشت های انتقادی وبلاگ بنده را نسبت به رفتار برخی سبزها منتشر کرده بود. راستی، آیا مخاطبان کیهان از شما نمی پرسند که چطور وقت نقد رفتاری از آقای موسوی، بنده فردی سرشناس هستم اما این بار "نویسنده ی گمنام"!