ابتدا به نکته اي اشاره کنم؛ آقاي عباس عبدي در مصاحبه ي اخيرش با کارگزاران بر سه محور به عنوان موضوعات پايه براي مواجهه با انتخابات اخير شوراها و خبرگان تاکيد کرده، سلامت بررسي صلاحيت ها و عدم شرکت در صورت گسترده بودن ردصلاحيت ها، سلامت راي گيري و داشتن برنامه براي چگونگي مواجهه با موانع احتمالي. اصل حرف هاي آقاي عبدي کاملا درست است اما ايشان به نوعي با موضوع برخورد مي کند انگار بخواهي نازکني و حکومت نيازي با نازکشيدن داشته باشد، هر چند تا حدي مي تواند از لحاظ نظري درست باشد اما من معتقدم از لحاظ عملي بايد اصل را بر تحميل چنين انتخاباتي آزاد و سالم گذاشت. توجه به تجربه ي رويکرد نهضت آزادي نيز در اين مورد جالب توجه است.
نکته ي بعدي، پيش نيازي است براي تبليغات اصلاح طلبان؛ ضروري مي دانم که به صراحت در تبليغات، بيانيه ها و اظهارنظرها به اشتباه خود در شوراي اول تهران اعتراف کنيم، دلايل آن بررسي شود و راه حل خود را ارائه دهيم. في الواقع تنها به صرف آوردن نيروهاي جديد به صحنه، ذهنيت مردم نسبت به عملکرد و آن بلبشوي شوراي اول شهر تهران عوض نخواهد شد.
منزوي کردن افرادي که در شوراي اول تهران باني آن وضع اسفناک بودند که دولت خاتمي مجبور به انحلال آن شد يکي ديگر از راه حل هاست تا افکار عمومي اعتماد از دست رفته ي خود را به اصلاح طلبان تا حدي بازگرداند. افرادي مانند آقايان اصغرزاده و حکيمي پور و ديگراني از اين دست که حتي ديگر در احزاب حامي گذشته ي خود نيز مورد حمايت نيستند. باقي ديگر اعضاي سابق نيز بهتر است در اظهارنظرها تنها درباره ي اشتباهات گذشته بگويند و اشتباهات آن دوره را توجيه نکنند.
ثبت نام تعدادي از وزرا، معاونان وزير و اعضاي هيات دولت خاتمي چند حسن دارد، يکي همانطور که در بادداشت قبل از ثبت نام هم اشاره کرده بودم، آنها غير سياسي تر هستند، دوم اين که مي توانند محور اتحاد و ائتلاف اصلاح طلبان باشند، افرادي مانند مسجدجامعي، اسحاق جهانگيري، محمدعلي نجفي، ابتکار، بروجردي، احمدي، ...
حسن ديگر حضور اين افراد ارتقاي جايگاه شوراي شهر است و در شوراي بعدي هم کساني کانديدا خواهند شد که در چنين سطحي باشند؛ از اين لحاظ اين امر تحولي ايجاد خواهد کرد.
يکي از چالش هاي ديگر حضور افرادي مانند سردار طلايي است که محبوبيت خوبي در بين مردم دارد، در دسته بندي سياسي در آن سوي اصلاح طلبي بوده و هست اما حضورش در شوراي شهر در کنار اصلاح طلبان مي تواند موثر باشد. در باره ي چنين کساني بايد چه کرد؟
اين "غضنفرهاي انتخابات" هم از سر کوچک بودن اندازه ي خود و براي خودنمايي از ائتلاف دوري مي کنند و خواستار سهم خواهي هاي عجيب در شورا هستند. آقاي کروبي که بعد از بيست و هفتم شدنش در انتخابات مجلس ششم، احترام سنش را نگه داشتند و بر کرسي رياستش نشاندند، در انتخابات هفتمين دوره ي مجلس تک روي کرد و سي ام هم نشد، در انتخابات رياست جمهوري نهم هم با شعار 50 هزار توماني اش راي نياورد، براي همين از دبيرکلي حزبش کنار رفت، حزبي جديد تاسيس کرد و تمام تقصيرها را بر گردن حزبي انداخت زماني دبيرکلش بود و جبهه اي که او را شيخ آن مي خواندند. حالا حاضر نيست با هيچ بني بشري ائتلاف کند! وقتي او چنين مي کند ديگر از آقاي کواکبيان نمي توان انتظار داشت که خود را "زلفعلي اصلاحات" مي خواند، او هم خواسته که اعضاي دولت خاتمي نبايد در اين انتخابات شرکت کنند و جاي خود را به نيروهاي جوان بدهند!
نکته ي ديگر نحوه ي حضور در افکار عمومي است، معتقدم تا انتخابات با اتخاذ سياست سکوت بيشتر مي توان فضاي تبليغاتي به وجود آورد، مردم از آنها که زياد حرف مي زنند خسته مي شوند به ويژه در اين مورد که موضوع سياسي نيست؛ در آن فرصت ها به اعلام برنامه هاي شهري بپردازيم. از سويي نبايد اين انتخابات را از سياسي دسته بندي کنيم، شوراي شهر جاي عمل سياسي نيست که بگوييم ما اصلاح طلب سياسي هستيم و آنها اقتدارگرايند!
حاشيه : از اين كه چند روزي نتوانستم بنويسم از دوستانم عذر مي خواهم. نوشته بودم كه براي چند روزي به نوشهر رفتم، قبل و بعدش هم به كارهايم مي پردازم تا سهشنبه ي آينده كه به باكو برگردم. در اين چند روز به اينترنت سخت دست يافتهام. اکبر حدادي، دوست خوبم تا چند وقت ديگر بابا مي شود. مادر سعيد حبيبي فوت کرد، خدا رحمتش کند. برادر حاج آقا فراهاني فوت کرده است. دوشنبه ي آينده به باکو مي روم. امروز با مطهره خانم فيلم "م مثل مادر" را ديديم، خيلي تاثيرگذار بود و ...