برخلاف ايران که سال هاست ديگر سيگار مد نيست و ضد ارزش تلقي مي شود، در آذربايجان همچنان مردم به وفور سيگار مي کشند، پير و جوان ندارد، نوجوانان را در خيابان مي بيني که دسته جمعي سيگار مي کشند، البته دختران جوان کمتر اما بخشي از زنان هم سيگاري هستند، اما نه به اندازه ي مردان.
حالا کشيدن سيگار به خودي خود فقط به خود فرد لطمه مي زند اما اينان در محل هاي عمومي اين قدر سيگار مي کشند که براي کساني که سيگاري نيستند واقعا عذاب آور است. البته در مترو و ميني بوس کسي را نديدم سيگار بکشد، به جز يک نفر که در رديف آخر ميني بوس سرش را مي برد پايي و سيگار مي کشيد، راننده ها و دوستان بغل دستي آنها هم که آزاد هستند. توي ايستگاه هاي مترو گاهي بوي سيگار بد جوري مي پيچد و کلافه ات مي کند، اما کاري نمي توان کرد. در ماشين هاي شخصي هم آذري ها رعايت ديگران را نمي کنند، ديگران خود بايد به فکر خودشان باشند!
پيپ زماني علامت مدرن بودن و روشنفکري بود، کلاه فلان طوري همين طور، سيگار هم همچنين، کراوات، ... بعضي از اين ها حداقل اين که به ديگران آسيب نمي زند، مثلا کراوات تو که تو چشم من نمي رود، اما دود سيگار تو در ريه ي من مي رود.
زنان در ايران به دليل همين نشانه ي مدرن بودن سيگار مي کشيدند، هنوز هم بسياري زنان مي خواهند برخي کمبودها را با سيگار جبران کنند و به اصطلاح به اين شکل جلوه گري کنند.
الان در ايران يکي که سيگار مي کشه بعضي ها ميگن «مرد - يا زن – حسابي براي ريه هات ضرر داره، نکش، اگه مي خواهي بکشي حداقل برو تو فضاي باز بکش»، بعضي ها خودشون رعايت مي کنند و بيرون مي کشند، بعضي ها هم ميگن « آخي، ببين با اين که دختره – يا زنه – اما بهش اجازه دادن سيگار بکشه، معلومه خانواده ي روشنفکري داره، کاش ما هم مي تونستيم بکشيم». بعضي هم بدون اجازه مي روند بيرون و مي کشند از خانواده هم پنهان مي کنند، بعد قبل از اين که برگردند خونه زودي يه مسواک مي زنند يا آدامس مي خورند. بعضي ها از همين دسته هم توي توالت مي کشند. فلسفه ي سيگار کشيدن به غير از اين که ادعاي مدرن بودن مي کنند، گاهي هم ميگن «اعصابم خورده، قبل از اين که فلان اتفاق بيفته يه دونه هم نمي کشيدم».
پدرم بيشتر از 20 سال بود که سيگار مي کشيد، اون اواخر به روزي دو پاکت رسيده بود، 10 سال پيش يه بار دکتر بهش گفت «برات مثل سمه»، از همون لحظه گذاشت کنار، حتي ديگه براي کسي روشن هم نکرده. تازه وقتي کسي توي يک خونه در اتاقي ديگر سيگار مي کشد به خوبي احساس مي کند، مي گفت چقدر شماها سختي مي کشيديد که دود سيگار من را تحمل مي کرديد.
آشغال سيگار هم اگه کم باشه مي شه تحملش کرد، اما تو باکو مردم هم زياد سيگار مي کشند هم آشغالش رو هر جايي مي ريزند، به قدري بعضي جاها کثيف شده به خاطر همين آشغال سيگارها، که براي غير سيگاري ها ديدنش غير قابل تحمله. از طرفي شهر رو بي ريخت مي کنه، اما واقعا عقل سالم تو بدن سالمه. من نمي دونم از جا سيگاري هم بدم مياد، حالا بعضي ها وقتي ميان خونه ي آدم حتي تو جاسيگاري هم سيگارشون رو خاموش نمي کنن، اين ديگه از نظر من واقعا بي شخصيتي است، مثلا توي استکان چايي يا نلبکي يا بشقاب ميوه. حالم به هم مي خوره از نوشتنش حتي.
انشاءالله خداوند همه ي سيگاري ها را در اين ماه به راه راست هدايت کنه تا آگاه شوند که همانا شخصيت مردان و زنان در سيگار نيست، سيگار نکشيد تا شما را بيشتر دوست داشته باشيم.
سيگاري هاي بدبخت نمي دونند تکليفشن بالاخره براي سيگار کشيدن تو ماه رمضان چيه؟ يه عده از علما ميگن ديد اشکال نداره، يه عده ي ديگه نظري بر عکس اونها دارند، سيگاري ها هم بلاتکليف! از اونها بدبخت تر سيگار فروش هاست که اگه کسي ازشون سيگار نخره زندگيشون نمي گذره، اونها که به شرع کاري ندارن، فکر جيبشون هشتند.
حالا ماه رمضان به کنار؛ آيت الله مکارم شيرازي چند سال پيش اصلا سيگار کشيدن رو حرام اعلام کرده بود، اما نمي دونم کسي از مقلدانش الان سيگار مي کشد يا نه؟!
خيلي بد است چون من زدم درباره ي سيگاركشيدن
پاسخحذف