ديشب(30 سپتامبر) شبکه ي جام جم 2، توي برنامه ي رودررو با خاتمي مصاحبه کرد، مصاحبه اي که من اولش رو نديدم اما 25 دقيقه ي بقيه اش رو ديدم. تلويزيون توي هشت سال مسووليت خاتمي به او اينقدر فرصت نداده بود که حالا داره ميده. بالاخره احساس وظيفه کردم که از اينجا هم که شده خبرنگاري کنم و گزارشش رو بنويسم، چون نمي دونم خبرگزاري هاي داخلي خبرش رو دارند يا نه، براي همين اين «يادداشت» نيست، «گزارشه»، البته چند تا نکته ي جالب داره که ارزش خوندن داره.خبرنگار پرسيد اگه دوباره رييس جمهور بشيد چه اولويت هايي داريد؟ خاتمي هم اصلا نگفت که «ديگر قصد کانديدا شدن ندارم»! اين يعني اين که شرايط همه چيز رو تعيين مي کنه. صريح و به سرعت اولويت هاي فعلي کشور رو گفت، البته تاکيد داشت که اولويت ها رو بايد به اقتضاي زمان تشخيص داد. مي گفت که از نظر من اولويت هاي دوره ي گذشته همچنان باقي است، مثل حرکت به سوي «مردم سالاري ديني»، تلاش براي «جامعه ي مدني»، «ضرورت تنش زدايي» و «بررسي درست 20 هزار ميليارد يارانه به مردم».
درباره ي توصيه هايش به رييس جمهور فعلي هم پرسيده شد که گفت در ديدارهايي که با احمدي نژاد داشته گفته که چه «دموکراسي و آزادي» بخواهيم و چه «عدالت»، بايد در وراي همه ي شعارهايي که مي دهيم در زمينه ي ساختن و مستحکم کردن پايه هاي کشور تلاش کنيم وگرنه عدالت هم به توزيع فقر تبديل ميشه. ممد آقا گفت که به محمود جون گفته تو رشته هايي که ايراني ها با ديگران فاصله ي چنداني ندارند بايد بيشتر تلاش کنيم، مثل IT, ICT، بي و تکنولوژي و هسته يي؛ همانطوري که خودش در دوره ي گذشته به اين بخش ها توجه ويژه داشته و به صورت متمرکز زير نظر رييس جمهور بوده. ممد آقا گفت که احمدي نژاد هم از اين مساله استقبال کرد.
خبرنگار به ممد آقا گفت که شما تو خارج کشور محبوبيت بسيار خوبي داريد، راه حل مواجهه ي جمهوري اسلامي با بحران ها به نظرتون چيه؟ خاتمي گفت: بعضي از اين بحران ها رو مراکزي هستند که به هر بهانه اي توليد مي کنند، چون که ج.ا رو به هر دليلي نمي پسندند، يا به خاطر مسائل ايدئولوژيک يا اين که منافع خودشون در دنيا به خطر افتاده. ج.ا همواره در معرض تهديدها و توطئه هاست. پس بايد از تنش پرهيز کنيم. در مساله ي هسته يي هم بايد با تدبير جلو بريم اما از اصول کوتاه نياييم. بايد مذاکره کنيم و اگر هم آ«ها مي گويند که اعتماد نداريم، در جريان همين مذاکرات اعتماد دو طرف حاصل بشه؛ بايد از جنگ پرهيز کنيم و خط قرمزمان هم منافع و مصالح ملي است.
از خاتمي درباره ي «افراط هاي صورت گرفته در دوره ي گذشته از سوي برخي افراد جناحي» سوال شد که تاکيد داشت چشم انداز 20 ساله مي تواند محور کار براي همه باشد. با درس گرفتن از گذشته بايد ياد بگيريم که تفاهم داشته باشيم در عين حال وجود اختلاف نظر.
سيد، تلخ ترين روزش را هم گفت: سقوط قيمت نفت در دومين يا سومين سال مسووليتم(البته اين يکي رو دقيقا يادش نبود 78 بوده يا 79) که مجبور شديم بودجه را روي 11 دلار ببنديم همه ي برنامه هاي ما هم به همين خاطر منجر به مشکل شد. خشکسالي عظيمي به طوري که وزير بازرگاني در نزديکي نوروز به من خبر داد که براي 48 ساعت بيشتر ذخيره ي گندم نداريم و من اين را به رهبري هم نگفتم، خود ايشان هم مي داند بعد از 6 – 7 ماه که وضع بهتر شده بود خدمتشان عرض کردم، شب هاي بسيار بدي با آن خشکسالي براي من گذشت، من چند شب خواب نرفتم، چون بايد شب عيد حداقل دو ماه ذخيره ي گندم داشته باشيم. مساله ي ديگر، 18 تير برايم از دو جهت بسيار سخت بود؛ يکي اين که بهتر مي شد با دانشجويان تعامل و رفتار کرد، نوع تعامل با دانشجوها خوب نبود، هم اصل مساله نادرست بود هم نحوه ي برخود با آنها؛ مهم اينکه مساله اي که مي توانست به صورت دانشجويي حل بشه، به يک آشوب تبديل شد و آشوب گران به صحنه آمدند و در آن موقع ديگر مهمترين وظيفه ي دولت برخورد با آشوب گري بود و تفکيک اين مساله از هم خيلي کار سختي بود.
و خوش ترين روزها: وقتي در اسلويه به نتيجه رسيديم از روزهاي خيلي خوشنود کننده ي من بود و يا بعضي طرح هاي بزرگ ديگر. بر خلاف آنچه که خيلي ها تصور مي کنند، يکي ديگر از روزهاي خوب من همان آذر 83 بود که دانشجويان خيلي محبت کردند و عده اي هم شروع به اعتراض کردند که اعتراض هايشان خيلي بجا نبود، همانجا هم گفتم وقتي به کلام اميرالمومنين رجوع مي کنم که مي گويد هيچ امتي تقدس پيدا نمي کنه مگر اين که هر انساني بدون اين که دچار لکنت زبان شود بتواند در مقابل قدرت حرفش را بزند، من به عنوان رييس دولت، شما داريد اعتراض مي کنيم و هيچ نگراني نداريد از اين که به خاطر اين اعتراض مورد تعقيب قرار بگيريد. خب اين کاري است که معتقدم انقلاب ما مي خواست، و اين از دستاوردهاي کار من است.
خبرنگار گفت که حرف ناگفته اي از آن هشت سال داريد که الان بگوئيد؟! گفت: هر کسي که در مسووليتي با رده هاي بالا قرار مي گيرد شايد با اطلاعاتي مواجه شود که جزو اسرار ملي است و حفظش براي امنيت ملي مهم است، خيلي مسائل بوده که رييس دولت و وزرا بايد براي خودشان حفظ کنند، اين ها جزو سرمايه هاي ملي کشور است. ولي خيلي رازها هم بوده که به هر دليل، يا به دليل محافظه کاري يا حفظ صلاح مملکت بيان نشده است، هنوز هم شايد لازم باشد. در ساير کشورها هم همينطور است، شايد برخي اسنادشان 20 يا 30 سال بايد بگذرد تا قابل انتشار شود بله، خيلي حرف ها بوده که نزدم و معتقدم که به صلاح مملکت بوده که نگويم، ولي ممکن هم هست که بعضي جاها اشتباه کرده باشم، تلاش کرده که هيچ وقت دروغ نگويم.
حاشيه : بالاخره ما هم «خاتمي چي» هستيم و تا آخر عمرمون هم بايد بکشيم، البته اون قدر هم بد نيست، ايدز که نداريم، گل بي خار هم خداست، همه ي خوبي ها که نمي تونه توي يه نفر جمع بشه، اگه بهترش هست، اين دفعه ميريم سراغش اون، خود خاتمي رو هم راضي مي کنيم ازش طرفداري کنه، خوبه؟ باورتون ميشه که من اين سال هاي آخر اصلا ديگه حرف هاي خاتمي رو نمي خوندم. صفحه ي اول خبرگزاري حرفهاي خاتمي بود، همين که عکسش رو مي ديدم ميرفتم سراغ خبرهاي ديگه، از بس که حرف مي زد به جاي عمل. اما الان فرق داره، کاري را مي کنه که ازش انتظار مي ره، حرف مي زنه و کسي الان ازش انتظار نداره عمل کنه.
حاشيه 2 : داشتم تو سايت ها مي گشتم ببينم اين نامه توي داخل چقدر بازتاب داشته، اصلا انگار که نه انگار، اين ايسناي ما هم که انگار چنين خبري نبوده، حداقل فارس با هدف زيرآب زني هاشمي هم که شده بحثش رو مطرح کرده، خداوند رحمان پدر اين آقاي BBC رو بيامرزه که در آگاهي رساني به خلق خدا از رسانه هاي داخلي خيلي جلوتر بود! البته به تحليل هاي اين رسانه ي انگليسي کاري ندارم، اصل متن نامه رو اگه نگذاشته بود من هم عينهو گاب نمي دانستم چه چيزي تو نامه نوشته بود.
عکس : آقا جان بلد نيستي مگه مجبورت کردن؟ اين آقا برادر مطهره است که چند وقت پيش با خانمش يه سري اومد باکو. رفته بوديم کنار دريا که ديديم يه ميز بيليارد اونجاست، همين طوري براي تفريح و خنده چند تا ضربه به توپ هاش زديم، من حداقل مي دونم چطوري بايد چوب رو دست گرفت، اين آقا سروش ما اصلا از بيخ عربه تو اين زمينه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com