يکي از دوستان که لينک وبلاگش جزو اولين هاي فهرست لينک هاي وبلاگم بوده است، زحمت کشيده لينک وبلاگم را در وبلاگش حذف کرده، اصل کارش هيچ اهميتي ندارد، چرايش به اين بر مي گردد که به او درباره ي مطلب توهين آميزي که يک بار نوشته بود انتقاد کردم. حداقل اين است که من طور ديگري در آن باره مي انديشم، مطمئنم بيشتر کساني که يادداشت آن دوست را بخوانند به من حق مي دهند، اما مبنا را بر اين مي گذاريم که تنها من يکي چنين اعتقادي داشتم، آيا حق دارم نظرم را بگويم يا نه؟ آيا مرجع تقليد اينقدر احترام دارد که به او توهين يا فتواي او را مسخره نکنيم؟ اشتباه کرده بود، چرا از او معذرت خواهي نکرد؟ آيا عضو يک حزب بهتر نيست در اظهار نظرهايش هزينه اي را که حزب بايد براي آن حرف بپردازد در نظر بگيرد؟
خنده دار است، اگر اين دوست جاي آقاي جنتي دبير شوراي نگهبان بود که مجبور مي شديم در انتخابات به آقاي کاغذ سفيد در صندوق راي بدهيم چون هيچ کانديداي ديگري باقي نمي ماند، همه را رد صلاحيت مي کرد يا به قول شوراي نگهبان، صلاحيت هيچ کسي را احراز نمي کرد! خدا اين دوست ما را مي شناخت که چنين ابزاري را به او نداد. خدا را صد هزار مرتبه شکر چنين کسي مسوول گزينش نشد.
چرا اينقدر ما کم طاقتيم، هم را تحمل نمي کنيم چه رسد به ديگري؟ چرا تاب انتقاد نداريم، آن هم انتقاد از تمسخر ديگران و اعتقاداتشان؟ معذرت خواهي مگر عيب است، من در آن يادداشت انتقاد از آن دوست از قصد تند نوشتم که به او بر بخورد تا درک کند که توهين بد است، آن هم به يک مرجع ديني. شرط اين را هم که از او معذرت بخواهم اين گذاشته ام که از آن مرجع ديني معذرت بخواهد.
جالب است انتظار داريم فلان آدم بيايد از همه ي ملت يا جهانيان معذرت خواهي کند، بعد چون فکر مي کنيم چيزي! شده ايم حاضر نيستيم به خاطر توهين يا بي احترامي که کرده ايم معذرت بخواهيم.
الپر جان! سخت نگير، سخت بگيري هر روز بايد براي لينک کردن اين و آن هم شوراي نگهبان بازي در بياوري، کار خودت سخت ميشه، همه ي لينک هات رو هر روز صبح چک کني، ازشون بک آپ بگيري و بشيني تحقيق کني که نکنه کسي ازت انتقادي، ايرادي خداي نکرده مطلب وهن آميزي چيزي نوشته باشه.
الپر عزيز! اگه اتفاقي اين يادداشت رو خوندي، جون من بيا يه لبخند بزن و همه چيز رو فراموش کنيم، من به خاطر لحنم معذرت مي خواهم، تو هم اگه دلت خواست بنويس که توي اون مورد حداقل اينکه احترام اون بابا رو نگه نداشتي.
آنچه برايمان مانده از هشت سال اصلاحات، همين شعار گفت و گو و تحمل يکديگر است که هر دويمان موظفيم بدان عمل کنيم.
خنده دار است، اگر اين دوست جاي آقاي جنتي دبير شوراي نگهبان بود که مجبور مي شديم در انتخابات به آقاي کاغذ سفيد در صندوق راي بدهيم چون هيچ کانديداي ديگري باقي نمي ماند، همه را رد صلاحيت مي کرد يا به قول شوراي نگهبان، صلاحيت هيچ کسي را احراز نمي کرد! خدا اين دوست ما را مي شناخت که چنين ابزاري را به او نداد. خدا را صد هزار مرتبه شکر چنين کسي مسوول گزينش نشد.
چرا اينقدر ما کم طاقتيم، هم را تحمل نمي کنيم چه رسد به ديگري؟ چرا تاب انتقاد نداريم، آن هم انتقاد از تمسخر ديگران و اعتقاداتشان؟ معذرت خواهي مگر عيب است، من در آن يادداشت انتقاد از آن دوست از قصد تند نوشتم که به او بر بخورد تا درک کند که توهين بد است، آن هم به يک مرجع ديني. شرط اين را هم که از او معذرت بخواهم اين گذاشته ام که از آن مرجع ديني معذرت بخواهد.
جالب است انتظار داريم فلان آدم بيايد از همه ي ملت يا جهانيان معذرت خواهي کند، بعد چون فکر مي کنيم چيزي! شده ايم حاضر نيستيم به خاطر توهين يا بي احترامي که کرده ايم معذرت بخواهيم.
الپر جان! سخت نگير، سخت بگيري هر روز بايد براي لينک کردن اين و آن هم شوراي نگهبان بازي در بياوري، کار خودت سخت ميشه، همه ي لينک هات رو هر روز صبح چک کني، ازشون بک آپ بگيري و بشيني تحقيق کني که نکنه کسي ازت انتقادي، ايرادي خداي نکرده مطلب وهن آميزي چيزي نوشته باشه.
الپر عزيز! اگه اتفاقي اين يادداشت رو خوندي، جون من بيا يه لبخند بزن و همه چيز رو فراموش کنيم، من به خاطر لحنم معذرت مي خواهم، تو هم اگه دلت خواست بنويس که توي اون مورد حداقل اينکه احترام اون بابا رو نگه نداشتي.
آنچه برايمان مانده از هشت سال اصلاحات، همين شعار گفت و گو و تحمل يکديگر است که هر دويمان موظفيم بدان عمل کنيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com