۱۳۸۵ مرداد ۷, شنبه

سرداران در مدارس

چند وقت پيش كه درباره‌ي سرداران بسيج دانشجويي نوشتم، بد نديدم كه فقط اشاره‌اي به وضعيت بسيج دانش آموزي كنم كه از نظر من به مراتب خنده‌دارتر است، البته شايد حكمتي دارد و از ادراك همچون مني خارج باشد!

سردار سرتيپ "جوکار" رییس سازمان بسیج دانش آموزی، سردار "سعيد فرجيان زاده "جانشين سازمان بسيج دانش آموزي كشور، سرهنگ "ماشاالله خاني" مسوول بسيج دانش‌آموزي استان مازندران، سرهنگ "حميد رضا مجدي نسب" مدير سازمان بسيج دانش آموزي منطقه‌ي خوزستان، سرهنگ پاسدار "ناصر حسين زاده" مسوول بسيج دانش آموزي استان بوشهر، سرهنگ "زين‌العابدين كريمي" رييس سازمان بسيج دانش‌آموزي استان قزوين، سرهنگ پاسدار "سيد نعمت‌الله سجادي" مسوول بسيج دانش آموزي منطقه مقاومت بسيج سپاه پاسداران ناحيه خراسان، سرهنگ "رضا پاك سرشت" رييس سازمان بسيج دانش‌آموزي استان گيلان، سرهنگ پاسدار "نعمت‌اله سجادي" رئيس سازمان بسيج دانش آموزي استان رضوي.

حرف اين است كه مگر مي‌شود اسم نهادي را بگذاري بسيج دانش آموزي كه مسوولانش سرهنگ و سردار باشند؟! شايد من كم اطلاعم و اينها دانش آموز هستند، يعني اينقدر رفوزه شده‌اند كه هنوز بعد از اين كه سردار و سرهنگ شده‌اند، اما دانش آموز ابتدايي، راهنمايي يا دبيرستاني هستند!!!

بابا مدرك دكترا كه براي اينها مفتي در مي‌آيد، حداقل نفري يه دكترا به آنها بدهيد و به جاي اين كه سرهنگ و سردار خطابشان كنيد كه امثال من دست بگيريم، بگوييد دكتر فلاني! بر وزن دكتر قاليباف، دكتر رضايي، دكتر ...

گفتم دكتر رضايي، ياد روزنامه‌ي ابرار افتادم، هر وقت خبري درباره‌ي محسن رضايي مي‌نويسد، حتي اگر منبع اصلي انتشار خبر هم از لقب دكتر برايش استفاده كند، حتما مي‌نويسد سرلشگر رضايي، عكس آقا محسن را هم با لباس نظامي مي‌اندازد!
.
.
.
.
.
.
توضيح عكس: ياد ماهي سفيد افتادم، مادرم خيلي خوب ماهي مي‌پزد، اين ماهيه رو هم پارسال نوشهر خوردم، جاتون خالي، ماهي سفيد، اون هم گردبيج بشه، خيلي حال مي‌ده.

۱ نظر:

  1. من خودم با یکی از این افراد کاملا آشنام و میبینم که برای تنظیم برنامه ها داره از جونش(ایشون جانبازه) و خونوادش مایه میگذاره. علاوه بر این بعد از جنگ هم لیسانسشو گرفت و هم تمام دوره های لازم رو گذروند. البته با این تحلیل شما مثلا یه جایی مثل امور بازنشستگان باید همه بازنشسته و از کار افتاده ها مشغول به کار باشن یا توی بهشت زهرا، اموات.
    فکر کنم دیگه وقت اون رسیده که تصمیم بگیریم یه کم فراتر از نوک انگشتمونو ببینیم.
    البته اینا نظرات یه همکار بود...
    شاید شناخته باشین...

    پاسخحذف

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com