چرا بايد منتقدان هاشمي در جلسهي ۱۵ خرداد قم به يک سال حبس و ۵۰ ضربه شلاق و دو سال اخراج از قم و ممنوعيت تردد به آن شهر و ممنوعيت از تصدي مشاغل در موسسات علمي و دولتي و آموزشي و حوزهي علميه و غيره محکوم شوند؟
من ادعا ميکنم که از حقوق بشر دفاع ميکنم پس بايد از حق پرسيدن سوال و انتقاد به آقاي هاشمي دفاع کمن که از ابتداي انقلاب تا به حال همواره مرد شمارهي دوم حکومت بوده است. از دوستانم هم که چنين ادعايي دارند به جد ميخواهم عليه اين حکم موضع جدي بگيرند وگر نه روزي هم نوبت من و تو ميشود که بخواهيم در جلسهاي جلوي هاشمي بايستيم و سوالي بپرسيم ولي بگويند بنشين، سوال کردن نداريم! آن موقع چه ميکنيم؟ آيا اصرار خواهيم کرد يا سکوت؟ اين معناي پاسخگويي است آن هم براي کسي که اين همه سال مسوول عالي رتبهي ايران است؟ آيا من از اين فرد در انتخابات سوم تير حمايت کرده بودم حتي در آن شرايط؟ چرا هاشمي نبايد پاسخ بدهد؟ مگر کيست؟ بالاتر از او هم بايد پاسخگو باشد، چه برسد به او. مگر پيامبر است، حتي پيامبر اکرم(ص) هم به مردم پاسخ ميداد چه برسد به اينها.
خود هاشمي که زحمت کشيده و نامه نوشته که «... در مورد پروندهي اغتشاش ... از نظر حق شخصيام نه شاكي هستم و نه طالب كيفر و نميتوانم به حبس كسي رضايت دهم»، يعني به نظرش اعتراض چند نفر با هر نيتي که بوده، اغتشاش است، اما کرامت به خرج داده و گفته که کيفر نشوند! موضعش کاملا از بالا به پايين و توهين آميز است، انگار براي هيچ کس حقي براي انتقاد از خودش قائل نيست.
گزارش خوبي را که دوست خوبم فريد مدرسي دربارهي آن جلسه نوشته در روزنامهي شرق بخوانيد، با او هم صحبت ميکردم نظرش تقريبا همين بود گرچه گزارشش بدون قضاوت است. در آن جلسه کسي به هاشمي توهين نکرد، فقط اصرار بر پرسيدن سوالات داشتند، اين نامردي است که چون سوال کنندگان طرفدار مثلا آقاي مصباح بودهاند، از حق سوال کردن آنها به راحتي بگذريم، پس بي طرفي ما مدعيان طرفداري از دموکراسي و حقوق بشر کجا رفته؟ همين ميشود که بسيج دانشجويي قبل از همهي ماها از فضا استفاده کرده و با اشراف به اين که قضاوت عمومي دربارهي آن جلسه به نفع سوال کنندگان است، بيانيهاي اعتراضي صادر کردهاند و ما هم عينهو گوسفنداني که بايد سر به زير دنبال چوپان راه بيفتيم، امروز بايد از محکوميت به حبس و شلاق و ... پرسش کنندگان از يک صاحب قدرت دفاع کنيم! تا روزي ديگر که شرايط اقتضا کند و چوپانمان بگويد که راه انتقاد و بلکه لجن مالي فلاني را پي بگيريد!
نه، من که براي آزادگي و حريت هم که شده دوستانم را به شکستن اين پوستهي پوسيده فرا ميخوانم و فرياد ميزنم بياييد از حق پرسيدن و وظيفهي پاسخگويي صاحب قدرت، دفاع کنيم. به نظرم اين بار که شرايط دست داده است تا از شاگردان مصباح در اين راه دفاع کنيم، مطمئنم تاثيرش بيشتر باشد، ملاک افراد نيستند، ملاک حق و حقيقت است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com