آقاي ويژه پس از يادداشت «برادري با صدام» نوشتهاند:
«ببينيد بر سر لزوم تعامل در سياست خارجي و انعطاف پذيري كه علي الظاهر اختلاف نظر نداريم. بحث بر سر اين است كه با چه كشوري بايد متحد بود. شما در جنگ دوم خليج فارس اتحاد با طالبان و عراق را در مقابل آمريكا پيشنهاد كرده بوديد - يا به عبارت ديگر بهتر مي دانستيد - و من گفتم هر سه دشمن ما بودند و منطق بين المللي ايجاب مي كند كه از خطر بزرگتر بپرهيزيم. اتحاد با اين كشورها خطر را به ما نزديكتر مي كرد. در اينجا شما با يك واقعيت روبرو هستيد كه بايد براي آن برنامه ريزي كنيد. مثال ميزنم فرانسه از حملهي آمريكا به عراق حمايت نكرد ولي به عنوان يك واقعيت براي آن برنامه ريزي كرد. به نظرم لزومي ندارد با هر آنچه به نظرمان صحيح نيست بجنگيم بلكه بايد در راستاي منافع كشورمان از آن استفاده كنيم.»
دربارهي اصل انعطاف پذيري اصلا با هم اختلافي نداريم فقط همانطور كه نوشتم مخالف حمايت از دخالت خارجي در كشورهاي منطقه هستم، هر حكومتي بخواهد باشد، چه طالبان، حزب بعث عراق؛ آن خارجي هم هر كشور يا گروهي ميخواهد باشد چه آمريكا و انگليس در افغانستان و عراق چه صهيونيستها در فلسطين و چه عراق در كويت. چون وقتي دخالت بيگانه به هر بهانهاي عرف شود ديگر نميتوانيم مقابل آن بايستيم!
دوستي ديگر دربارهي يادداشت قبلي در نقد تحليل انتخاباتي آقاي افشاري نوشتهاند:
«راستی این شاخصی که دربارهي آمار رای دهندگان اعلام میشود صحیح نیست. رفتارهای اجتماعی که کالای تولیدی نیستند هر چه حجم شان بیشتر بود سوددهی داشته باشند... مشارکت در انتخابات همواره در یک جامعه متعادل و نرمال مقداری مخالف و تعدادی هم موافق دارد...این ضریب حدودی بین 40 تا 65 درصد را نرم میداند. بالاتر از آن معنا دار است و کمتر از آن هم دارای مخاطره.»
نظر اين دوست دربارهي ايران امروز درست به نظر ميرسد، و با آن كاملا موافقم. البته رفتارهاي اجتماعي هر جامعهاي در هر مقطعي منحصر به فرد است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com