ديروز كه مسنجرم را روشن كردم، آقاي علي افشاري لينك به تحليلش بر انتخابات اخير را گذاشته بود، وقتي خواندم به ياد خاطرهاي افتادم كه قبل از تعريفش مختصري به آن يادداشت پرداختهام.
آقاي افشاري در اين يادداشت در مجموع تلاش كرده «اهميت يافتن دوبار جايگاه مشارکت در انتخابات» را «مورد چالش» قرار دهد. اما جالب است قبول كرده كه در انتخابات شوراهاي اين دوره 10 درصد نسبت به دورهي قبل و در انتخابات خبرگان نيز نسبت به دور قبل 14 درصد مشاركت مردم در انتخابات «بيشتر» شده است؛ يا به عبارت ديگر شوراها 20 درصد و خبرگان 30 درصد «رشد» نسبت دورهي قبل داشتهاند.
لذا فكر ميكنم آقاي افشاري بيانصافي كرده كه نوشته «نرخ مشارکت 60 درصد براي نشان مشروعيت و همراهي مردم با نظام سياسي شکننده است و مانند مشارکتهاي بالاي انتخاباتي در دورهي زمامداري صدام حسين و يا نظام سياسي مصر و سوريه قابل اتکا نيست».
نرخ مشارکت مردم در انتخاباتهاي مجلس خبرگان بنابر آمار در دورههاي اول، دوم، سوم و چهارم به ترتيب 77، 37، 46 و 60 درصد است؛ لذا اين درست كه ركورد دور اول شكسته نشده اما روند رو به رشد آن پس از افت در دورهي دوم، خوب بوده است.
دربارهي آقاي هاشمي اين درست كه آراي ايشان نسبت به دور دوم انتخابات سال گذشتهي رياست جمهوري در حوزهي تهران 300 هزار راي كاهش پيدا كرده اما اين طبيعي است چون در آن انتخابات انتخاب كنندگان تنها دو گزينه داشتند و اساسا انتخابات خبرگان در نگاه مردم بسيار كماهميتتر از انتخابات رياست جمهوري است براي همين حضورشان هم در آن پايينتر است، لذا بهتر است اين انتخابات با انتخابات خبرگان گذشته مقايسه شود كه نسبت به آن آراي او بنا به نوشتهي خود آقاي افشاري 400 هزار راي يعني 33 درصد افزايش داشته يا به عبارتي با توجه به افزايش واجدان شرايط، دو درصد بيشتر شده است.
همانطور كه آقاي افشاري نوشته، البته هاشمي رفسنجاني اصلاحطلبي از دستهي دوم خردادي نبود، اما در حوزهي انتخابات مجلس خبرگان، هاشمي كه به كررات نظرش را دربارهي اعتقادش به انتخاب رهبري در مقابل نصب اعلام كرده ميتوانست مورد حمايت اصلاحطلبان باشد لذا به درستي اين كار انجام شد و همگان ديدند كه در نبود امثال هاشمي چه گروهي با نظريهي نصب، خبرگان را به قبضهي خود درميآوردند.
دربارهي شوراهاي اسلامي شهر و روستا در كل كشور كه مشاركت از 50 درصد واجدان شرايط در دورهي گذشته به 60 درصد واجدان شرايط در اين دوره افزارش پيدا كرد يا به عبارتي شركت مردم 20 درصد رشد نشان داد كه رقم قابل توجهي است.
در تهران موافقم كه نوشته «افزايش نرخ مشارکت از 12 درصد در دوره قبل به 30 درصد در اين دوره اگر چه افزايشي را نشان ميدهد ولي در حکم ارتقاء نمرهي دانشجويي از 2 به 7 است که مانع مردودي و افتادن او در درس مورد نظر نميشود»؛ اما فكر نميكنم انصاف باشد كه اين رشد 250 درصدي حضور مردم تهران نسبت به دورهي قبل را ناديده بگيريم. من از آقاي افشاري تعجب ميكنم كه چرا اين رشد را تحليل نكردهاند؟!
اين قبول كه «اصلاح طلبان اگر چه بيشترين کرسيها را در شوراهاي کل کشور به دست آوردهاند ولي در تهران و مراکز استانها در کسب اکثريت شوراها ناکام شدند»؛ اما توقع هم نداشتند كه در همهي اين حوزهها بتوانند اكثريت را به دست بياورند، مثلا در تهران همين اقليت چهار نفره از 15 نفر امروز ميتواند با تقويت خود فردا به اكثريت تبديل شود.
آقاي افشاري چهار منتخب اصلاحطلبان تهران را هم به پاي آنها نميگذارد، ساعي را ورزشكار و سه نفر ديگر را متعلق به لايهي محافظهکار و کند روي اصلاح طلبان ميداند. شايد وجود ورزشكاري ملي هم در شوراي شهر كلان شهر تهران لازم باشد همچنان كه مورد انتخاب مردم هم قرار گرفت؛ اتفاقا او مشي اصلاحطلبانه دارد، كه قطعا مقايسهي او با آقاي رضازاده در نحوهي رفتار با نهاد قدرت منظورم را مشخص ميكند.
اما دربارهي خانم ابتكار و آقايان نجفي و مسجدجامعي؛ آيا اين كه آنها دولتمرد خطاب شدهاند چطور منفي جلوه ميكند در حالي كه اتفاقا اصلاحطلبان با معرفي چنين مديراني براي حضور در شوراي شهر خواستهاند انتظارات از شوراي شهر كلان شهر تهران را بالا ببرند. فكر نميكنم همكاري با آقايان لاريجاني و ميرسليم در وزارت ارشاد انگ مناسبي باشد، مگر آقاي افشاري با سيد مهدي طباطبايي و مهدي منوچهري در يك شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت همكاري نميكرد؟ مگر به ديدار مقامات عالي نظام نميرفتند؟ مگر ريش نداشت؟ مگر در سخنرانيهايش از «امام خميني» و «مقام معظم رهبري» نقل قول نميكرد؟ پس بايد بگوييم او الان محافظه كار است؟ مگر روزگاري آقاي افشاري اصلاحطلب دو آتشه نبود؟ اتفاقا اصلاحطلبي از همان نوعي كه امروز آن را به عنوان انگ به ديگران ميچسباند.
اصلا يك قدم آن طرفتر ميروم؛ دوست دارم آقاي افشاري توضيحي براي اين سوال داشت باشد كه اگر كسي مانند خودش در دورههاي مختلف نظراتي داشت و بعدا مانند خود آقاي افشاري از آن نظراتش عبور كرد، جامعه بايد با او چه برخوردي كند؟ البته اين سوال ربطي به اين دوستان اصلاحطلب منتخب ندارد، آنها را البته هميشه اصلاحطلب ميشناختم اما آنها مثل من اهل حركتي با سرعت كمتر هستند، مردم هم در اين دوره آنها را ميخواستند.
و در پايان آقاي افشاري نتيجهاي گرفته كه «پايگاه اجتماعي رويکرد اصلاح از درون ساختار قدرت، کماکان روندي نزولي را طي ميکند». اين هم با عدد و رقم كه در آن يادداشت نوشته است نميخواند، بالاخره اگر همين حوزهي تهران را هم در نظر بگيريم بر خلاف دور گذشتهي انتخابات كه هيچ اصلاحطلبي به عضويت شورا درنيامد اين بار هم مشاركت مردم تهران 250 درصد رشد داشت، هم چهار اصلاحطلب تابلودار وارد آن شدند. حتي معتقدم بخشي از ديگر افرادي كه راي آوردهاند نيز طرفدار اصلاح از درون ساختار هستند و براي آن تلاش ميكنند.
بد نيست از آقاي افشاري بپرسيم كه احوال سايت رفراندوم چطوره؟ تعداد امضاهاي الكترونيك آن چه شد؟ از زمان آن پيشنهاد تا به حال كه خيلي گذشته، پايگاه اجتماعي رويکرد اصلاح از بيرون ساختار قدرت، کماکان روندش نزولي است يا صعودي؟!
اين يادداشت طولاني شد، خاطره بماند براي بعد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com