چند روزي است كه اين بخش از مصاحبهي چند هفته قبل صداي آمريكا با جورج بوش، دستمايهي سياسيون اصولگرا شده است تا به ضرباهنگ حملاتشان عليه اصلاحطلبان بيافزايند، در اين باره ذكر چند نكته را خطاب به برادران اصولگرا لازم ديدم:
في الواقع اين اظهار حمايت دروغين بوش نيست كه موجب تعجب ميشود چون آنها سياست را خوب ميدانند و تاثير آن كلمات در داخل كشور را؛ اين خود را به نفهمي زدن بعضيهاست كه وانمود ميكنند بوش به اصلاحطلبان علاقه دارد. شادماني شما براي سوءاستفادهي جناحي از موضوع موجب تعجب و خجالت است.
شما آنقدر در اين چند سال دهن بين حرفهاي زيركانهي بوش و دار و دستهاش شدهايد كه وقتي گزارش سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا منتشر ميشود و ايران را متهم ميكند كه تا سال 2003 ميلادي به دنبال اهداف غير صلح آميز هستهيي بوده، ذوق زده ميشويد و آن را پيروزي بزرگ ميخوانيد و جشن ميگيريد، به صرف اين كه تنها يك بخشي از روند طي شده را فاقد خدشه دانسته است، و باز هم خودش تاييد كننده قلمداد ميشود.
در واقع آمريكا با اين كارش دارد غير مستقيم از شما اصولگرايان در مقابل اصلاحطلبان حمايت ميكند كه اين خطرناك است و بايد از اين ترسيد. بوش ... ميخورد كه در مسائل داخلي ما دخالت كند و با اين كار بين ما اختلاف بياندازد. شما كه حتي نمي توايید يك نانوايي را اداره كنيد اين دور روزه ي در قدرت را به احترام راي و اعتماد مردمي كه به پاي صندوق ها آمدند در حفظ كشور بكوشيد.
آیا شما همانهايي نيستيد كه امام خميني گفت اسلامتان اسلام آمريكايي است و ناراحت شديد؟ مسلمان بودن كه به ادعا كردن و ريش داشتن نيست، كه اگر باشد طالبان آخر مسلماني هستند. بن لادن كه اصلا مسلمان نيست، اسلام او اسلام آمريكايي است و مانند عروسكي در دست آمريكا حركت ميكند. اسلام بن لادني، جزو برنامهي نومحافظهكاران كاخ سفيد است تا بتوانند با آن اسلام را بدنام كنند و بين اديان اختلاف بياندازند تا جنگ تمدنها محقق شود.
آن پير جماران وقتي درباره ي برداشتتان از اسلام هشدار ميداد كه «اينها مروج اسلام آمريكايياند»، ميديد امروز را كه در عرصه ي سیاسي هم براي مذاكره با آنها سر از پا نميشناسيد و حتي حاضر نيستيد به آن عده از دانشجويان جوان طرفدار خودتان كه خواستار توجيه اين كارتان در مقابل آن شعارهاي پيشين هستند توضيح دهيد. درك ميكنم، قادر نيستيد، چون شما در شعارهاي پيشينتان رابطه را تا ابد الدهر منتفي ميدانستيد و نميدانستيد كه ميشود در عين مذاكره و ايجاد رابطه با آمريكا، منافع را حفظ كرد، چون اين كار را شايد بلد نبوديد و نيستيد. و اين خطرناك است، بلكه در اين مذاكرات حول حولكي در شرايطي كه هر روز فشار آمريكا بيشتر ميشود، خداي ناخواسته بفروشيد هر آنچه نبايد را.
اي خاك بر سر ما كه گروهي هنوز شيطان بزرگ را نشناختهاند. در اين سالها ديديم كه آمريكاييها از مواضع عجيب و غريب خوششان ميآمد و اتفاقا خيلي دوست داشتند كه چنين كساني روي كار بيايند تا بتوانند به اهداف خود برسند و ديديم كه در اين دورهي كوتاه دو و نيم ساله توانستند سه قطعنامهي تحريم عليه ايران در شوراي امنيت به تصويب برسانند در حالي كه در هست سال دورهي اصلاحات نتوانسته بودند چنين غلطي بكنند.

مگر بوش و بن لادن در یک مسیر نيستند و از وجود دیگری استفاده نمی کنند؟ مگر ما تصوري نداريم كه خود آمريكا پديدآورندهي بن لادن است و الان هم دستشان در دست هم است؟ اما در ظاهر؟ نخير، در ظاهر بوش مخالف بن لادن است و دوست مردم افغانستان! آيا به شما برنميخورد كه فقط تصور كنم شايد بوش با ما و شما هم دارد آنچنان رفتار ميكند؟
من هم در یادداشت نوشتن کمی پیاز داغش را اضافه کردم اما دوستان محافظه کار هم بزنم به تخته خیلی خنگ، ظاهر بین یا سوءاستفاده چی تشریف دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com