اون هفته مسير صادقيه تا بهارستان رو با مترو رفتم. هفت - هشت تا بچه دبيرستاني توي واگني بودند كه من بودم، يه دقيقه نگذشته بود كه شروع كردند به خوندن نوحهي دسته جمعي با صداي بلند. دو دقيقه ديگه يكي از اونها ميگفت «عمو سبزي فروش»، بقيه جواب ميدادند «بله»، ... بعدش يكي: «رضا»، بقيه: «پر»، يكي: «سهيلا»، بقيه: «پر»، همه با هم: «سهيلا كه پر نداره، باباش خبر نداره» ... پيرمردي كه كنار من ايستاده بود داشت شاخ در ميآورد كه اين بچهها دارند چه كاري ميكنند؟
سه روز پيش وقتي رفته بودم مركز تجاري ولنجك، ديدم فروشگاههايشان داشتند قرعهكشي ماهيانه ميكردند، شايد بيشتر از صد نفر آنجا بودند، مجري گفت كه به احترام محرم اين دفعه برنامهي موسيقي نداريم، زمان شروع قرعه كشي از پشت ميكروفون صلوات فرستاد اما هيچ كس پاسخش را نداد. توي برنامههاي كانون توحيد به مناسبت محرم، شبي كه كديور سخنراني كرد آنجا بودم، با كمال تعجب وقتي برنامه تمام شد هيچ كس صلوات نفرستاد، حتي چند نفري براي او كف هم زدند!
يكي از فاميلهايم كه وضع مالي خيلي خوبي يا به قول معروف توپي دارد، سرمايهاش را دارد از كشور خارج ميكند و ميگويد كه اينجا ديگر امنيت و ثبات اقتصادي ندارد! جوانهاي فاميل هم قربانشان بروم همگي بيكار هستند، برادرم، پسر عمو، پسر عمه، پسر خاله، ...
شنيدهام به چند مجتمع مسكوني اخطار داده شده كه تا چند روز ديگر بايد آنتنهاي ماهواره را از روي سقف خانههايشان جمع كنند! الان توي تهران تقريبا روي تمام ساختمانها آنتن هست؛ آخه نيست كه همه مشكل دارند، ميخواهند از شيطان كه در اين شبكههاست درس بگيرند!
واقعا ما داريم به كجا ميرويم؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com