۱۳۸۴ دی ۱۳, سه‌شنبه

احسنت به آقاي غرويان


آقاي محسن غرويان، شاگرد آقاي مصباح يزدي، روز گذشته 10 سوال اساسي درباره‌ي جمهوريت و حكومت از ديدگاه بنيانگذار جمهوري اسلامي مطرح كرده كه به نظرم پاسخ منطقي و به دور از احساسات به آن بسيار روشنگر خواهد بود. استقبال من از طرح اين پرسش‌ها از اين جهت است كه تا به حال كسي به اين صراحت درباره‌ي اين مساپل سخن نگفته بود يا جراتش را نداشت حتي ترديدها يا شبهاتش را بپرسد.
يك - آيا حضرت امام(ره) در نجف درس «حكومت اسلامي» مي دادند يا درس «جمهوري اسلامي»؟
پاسخ من: همه مي‌دانند كه حكومت اسلامي درس مي‌داده‌اند ولي بعد از پيروزي انقلاب ديگر به آن اشاره‌اي نكردند و فقط درباره‌ي جمهوري اسلامي صحبت كردند. ايشان مانند هر متفکري در حيات فکري و سياسي خود مراحل و مقاطعي را طي کرده است . حال اين مراحل را چه نشان تکامل و پخته تر شدن افکار بدانيم (که به نظر همين گونه باشد) و چه فراهم آورنده‌ي شرايط و زمينه‌هاي بسط و نعيين ابعاد مختلف آن تفادتي نمي‌کند. حتي در ايامي که در پاريس اقامت داشتند جمعي از بنياد گرايان مسلمان کشورهاي همسايه طي پيغامي به ايشان پيشنهاد دادند خلافت اسلامي را اعلام کند تا با او بيعت کنند و ايشان نپذيرفت.

دو- راي مردم و جمهوريت در نظر امام(ره) مربوط به «مدل حكومت» است يا «محتواي حكومت»؟
پاسخ من: طبق گفته‌ي خود ايشان پيش از رفراندوم جمهوري اسلامي « به زودي درباره‌ي شكل حكومت رفراندوم خواهد شد ». هر چند در باره‌ي شكل حكومت تاكيد كرده‌اند كه « جمهوري اسلامي، نه يك كلمه زياد و نه يك كلمه كم ». و در پاريس در پاسخ با خبرنگاران گفته بودند: « ...اما جمهوري اسلامي به همان معنايي است که همه جا جمهوري است ... اينکه ما جمهوري اسلامي مي گوييم براي اين است که هم شرايط منتخب و هم احکامي که در ايران جاري مي شود ، اينها بر اسلام متکي باشد لکن انتخاب با ملت است.طرز جمهوري همان جمهوري که در همه جاست» صحيفه نور ج 4 . ص 479
«از حقوق اوليه هر ملتي است که بايد سرنوشت و تعيين شکل و نوع حکومت خود را در درست داشته باشد». ج 4 . ص 367
«رژيم سلطنتي رژيمي است تحميلي زيرا متکي به آراي ملت نبوده و از اين جهت به شکل بنيادي ، مخالف با اراده و خواست مردم است...» ج 5 صفحه 235
اما بوانيد درباره‌ي محتواي حكومت؛ كه شهيد مطهري در آستانه‌ي رفراندوم جمهوري اسلامي گفته بود: «كلمه‌ي جمهوري حاكي از شكل اين حكومت است و كلمه‌ي اسلامي حاكي از محتواي آن»

سه - در نظر امام(ره) «مشروعيت» نظام براساس راي مردم است يا «مقبوليت» نظام؟
پاسخ من: به نظر من مي‌رسد كه مشروعيت در جهانبيني ايشان به راي مردم بستگي نداشته اما تاكيد بر «ميزان راي مردم است» نشان دهنده‌ي بستگي مقبوليت در نگاه ايشان به راي مردم دارد.
هر چند گفته‌اند: « هيچ وقت نبوده که مردم اراده داشته باشند در تعيين يک سلطان - چي معني دارد که يک نفر ادم که مثل همه ماها است شد شخص اول وشد شاه....بي انتخاب مردم چرا باشد اخر؟چه معنا دارد؟هرکسي هر جمعتي هر اجتماعي حق اولي اش اين است که خودش انتخاب بکند يک چيز را که راجع به مقدرات خويش است.»
آيت الله جوادي آملي ديروز گفته است: « در حكومت اسلامي، مقبوليت رهبر جامعه ناشي از اراده‌ي مردم است »؛ توجه كنيد، مقبوليت نه مشروعيت! لذا گفته كه « مشروعيت حاكم اسلامي از سوي خداوند است ».

چهار - اگر مقصود امام(ره) از جمهوريت «مدل حكومت» باشد و كسي آن را به «محتواي حكومت» نيز سرايت و تعميم دهد، آيا نظرات امام(ره) را تحريف نكرده است؟
پاسخ من: بايد ديد نظر ايشان درباره‌ي محتوا با مدل متفاوت بوده است يا خير؟ هر چند ايشان در پاريس گفته بودند كه «منظور از جمهوري، همان جمهوري است كه در غرب وجود دارد»، اما در صورتي كه از نظر ايشان مدل و محتواي حكومت يكي باشد، عملا مقصود از جمهوريت از ديدگاه ايشان همين است كه الان جاري است. اگر هم منظور ايشان از مدل و محتوا متفاوت بوده است كه بايد به دنبال مستندات آن بود.
پنج- آيا وقتي حضرت امام(ره) خواستند حكم سلمان رشدي را اعلام كنند، از مردم و يا نمايندگان مردم راي گيري كردند؟ و اگر راي گيري نكردند، آيا اين حكم مشروعيت داشت يا نداشت؟
پاسخ من: به نظر مي‌رسد آن حكم، فتواي يك مرجع تقليد بوده و به حكومت و دولت ربطي نداشته است. من در اين باره پاسخي مناسب پيدا نكردم اما به نظرم مي‌رسد ايشان به نوعي منتخب و برخاسته از بين مردم بود، حتا اگر كسي مانند رييس جمهور منتخب مستقيم مردم هم باشد، براي همه‌ي كارها كه نبايد از مردم راي بگيرد. از سوي ديگر، گرچه حکم ارتداد سلمان رشدي پاسخي تاريخي بود به بريتانيا، يعني بيشتر سياسي بود تا فقهي و به همان دليل هم دولت به عنوان بالاترين نهاد سياسي اجرايي کشور وارد کار به صورت مستقل نشد.

شش - اگر در روز ۱۲ فروردين ۱۳۵۸ اكثريت مردم به نظام جمهوري اسلامي راي «نه» مي دادند، آيا حضرت امام(ره) براي راي اكثريت مخالف، «مشروعيت» قائل مي‌شدند؟
پاسخ من: بالاخره برگزاري رفراندوم قطعا فلسفه‌اي داشته، نمي‌شود كه كسي رفراندوم بگذارد و اگر راي نياورد هم زير بازي بزند! اما به نظر من هم ايشان قاعدتا براي راي اكثريت مخالف، «مشروعيت» قائل نمي‌شدند هر چند گفته بودند كه « كساني كه مخالف هستند آزاد و مختارند كه اظهار مخالفت نمايند ».
هفت - امام فرموده اند: «ميزان راي ملت است.» اگر الان رفراندوم برگزار كنيم و اكثريت ملت بگويند كه ما بار ديگر نظام شاهنشاهي را مي خواهيم، آيا حضرت امام(ره) مي فرمايند نظام شاهنشاهي مشروع است؟
پاسخ من: در اين مورد به جز پاسخ به پرسش قبلي، به عقلم چيزي قد نمي‌دهد! البته ايشان با تاکيد بر" عدم خطا و اشتباه آراي عمومي" (ج 5 . ص 323) مي‌گفت: « اکثريت هر چه گفتند آرايشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد . شما وليشان نيستيد که بگوييد اين بر خلاف و به ضرر شما هست. ما نمي خواهيم [تحميل] بکنيم. آن مسيري که ملت دارد، روي آن مسير راه برويد. ولو عقيده تان اين است که مسيري ملت رفته خلاف صلاحش است. خب، باشد. مي خواهد اين طور بکند. به من و شما چکار دارد؟ خلاف صلاحش را مي خواهد[فرضاً بخواهد] ملت راي داده.رايي که ملت داده است متبع است». ج 2 . ص 137

هشت - اگر مشروعيت نظام براساس راي مردم است، فلسفه و مبناي فقهي و اصولي تنفيذ حكم رئيس جمهور توسط ولي فقيه _ از ديدگاه حضرت امام(ره) _ چيست؟
پاسخ من: چه بگويم؟ نمي‌دانم! يعني در نگاه اول پاسخ مشخص است! مگر تفسير و برداشت ديگران معجزه‌اي كند!
نه - «اتكا»ي حكومت به راي مردم _ از ديدگاه امام(ره) _ به معناي مشروعيت است يا مقبوليت؟
پاسخ من: اگر نگويند كه كفر گفته‌ام، جوابم مقبوليت است. البته بعضي معتقدند كه مقبوليت، مشروعيت مي‌آورد و بعضي ديگر مي‌گويند كه مشروعيت، مقبوليت مي‌آورد!
ده – امام(ره) تعارف نداشت! شما آقايان كه بيش از ربع قرن با امام(ره) بوده ايد چرا با تعارف و بدون دقت علمي سخنان و آراي حضرت امام(ره) را شعارگونه تفسير مي‌كنيد؟
پاسخ من: اين گونه سخن گفتن در بين ما كاملا معمول است، خود آقاي غرويان هم حتما گاهي چنين سخن گفته‌اند اما بايد بررسي كرد كه آيا در عمل ايشان هيچ گاه در برابر آن ايستادند يا آن را وتو كردند؟

و بخوانيد كه آيت الله مصباح يزدى اخيرا گفته: «ملاك اعتبار قانون اساسى و مصوبات مجلس خبرگان، رضايت ولايت فقيه است. ولى فقيه جانشين امام معصوم، يعنى كسى كه مى خواهد حق را تعيين كند است، او گاهى مصلحت مى بيند بگويد شما راى بدهيد، هرچه شما راى داديد من قبول مى كنم. حقيقت آن است كه آنها دارند پيشنهاد مى‌كنند و مى گويند كه ما اين فرد را مى‌خواهيم اما الامر عليكم، شما بايد نصب كنيد. نخواستى نصب نكن. به نظر ما تمام مقرراتى كه در كشور اسلامى ايران اجرا مى شود، همه اعتبارش به امر ولايت فقيه و امضاى او است. اگر بدانيم در جايى در يك مورد راضى نيست، هيچ اعتبارى ندارد. مردم فقط شخصيتى را كه ولايت دارد، كشف مى‌كنند.»(منبع)

اما واقعا چرا برخي از دوستان خود ما براي پاسخگويي به چنين كساني به راحتي آنها را به بي‌سوادي متهم مي‌كنند؟ غرويان خود «ولايت فقيه» را درس مي‌دهد و « درسهاي فلسفه اخلاق از ديدگاه امام» عنوان يكي از كتاب‌هاي اوست. [گزارشي درباره‌ي او]

اشتباه نشود، من از ديدگاه‌هاي مصباح و غرويان دفاع نمي‌كنم، بلكه از گفت‌وگوي منطقي دفاع مي‌كنم، از طرفي اين پرسش‌هاي غرويان را بسيار اساسي مي‌دانم كه تا به حال به آن جوابي داده نشده، آيا حق دارم بگويم كه بايد پرسشي را كه او مطرح كرده و حداقل من را به فكر فرو برده پاسخ داد و نبايد سياسي با اين مساله برخورد كرد؟!

خدايي اظهارت و واكنش‌هاي کروبی(یک و دو مركز نشر آثار امام، و ديگران (يك - دو - سه) رو ببينيد كه همه احساسي است و منطقي در آنها ديده نمي‌شود و من از اين گونه سخن گفتن بيزارم، مگر منطقي پاسخ داده شود كه از آن استقبال مي‌كنم. امروز آقاي آيت الله نجمي، عضو مجلس خبرگان گفته كه « اصلاح‌طلبان به جاي پاسخ‌گويي مغلطه مي‌كنند ». فكر كه مي‌كنم مي‌بينم راست مي‌گويد.

دوستان اصلاح‌طلب من! دوره‌ي سوت و كف گذشت، ديگر براي هر چه ما بگوييم دست نمي‌زنند! امروز بايد منطقي سخن گفت.
[ببخشيد كه اين يادداشت طولاني بود، جبران مي كنم! راستي از دوستم صادق كه در پيدا كردن منابع كمكم كرد ممنونم]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com