توقیف روزنامه ی کارگزاران از همان دیروز برایم روشن بود، اگر دست من هم بود آن را می بستم. نمی دانم آن خبر را که باعث بسته شدن آن شد، دیدید؟
تحکیم علامه «فجایع خونبار غزه» را محکوم کرده بود، اما بسیار احمقانه مدعی شده بود که «به همان اندازه پناه گرفتن گروههای تروریستی در کودکستانها و بیمارستانها جهت حمله به طرف مقابل که موجبات بمباران و مرگ بیشتر کودکان و غیرنظامیان را فراهم آورده نیز محکوم و حرکتی ضدبشری است».
وقتی آن را خواندم خیلی ناراحت شدم که چرا بچه های کارگزاران این حماقت را کردند! بماند که از علت انتشار آن اطلاعیه در تحکیم زیاد تعجب نکردم اما ناراحت شدم چرا مسوولیت تهیه ی این اطلاعیه ها همچنان به دست بخش هایی از آنهاست که بی کله می نویسند و برآیند همه ی آنها نیستند.
الان هم مطمئنم تنها بخش کوچکی از تحکیمی های علامه از آن اطلاعیه حمایت می کنند و اکثریت آنها با آن مخالفند اما سکوت می کنند، فکر می کنند روشنفکری است که از این حرف های عجیب غریب زده شود؛ دقیقا مثل حرکت های عجیب و غریب احمدی نژاد و از همه ی مثال ها بهتر، همین آقای رحیم مشایی که «دوست مردم اسرائیل» است.
توصیه می کنم چند تا از بچه های تحکیم علامه هر چه زودتر نظر خود را درباره ی غزه مطرح کنند، چه در قالب یادداشت و مصاحبه یا اطلاعیه ی مجموعه ی خود؛ وگرنه اگر جامعه ببیند نگاه کل آن مجموعه این است، فاتحه ی شما خوانده است و جامعه شما را پس می زند. این حرف های شما نه انتقاد است و نه روشنفکری. اتفاقا روشنفکران ایرانی از همان بدو تشکیل رژیم اشغالگر فلسطین همیشه مدافع مقاومت و ضد اسرائیلی بودند و الان هم هستند؛ اتفاقا این یک عمل و حرف روشنفکری است. تکلیف هم مشخص است، یا اطلاعیه ندهید یا اگر دادید سعی نکنید نوآوری های عجیب و غریب بکنید مثل رحیم مشایی! که هر دو از یک جنس است.
از سوی دیگر، وقتی روز یکشنبه بر «لزوم تشکیل « بسیجیان مستقل » تاکید کردم و در آن اشاره ای به سخنان آقای سردار جعفری داشتم، پیش بینی می کردم که بسیج دانشجویی به تبعیت از حرف فرمانده، دست به حرکت هایی مثل تسخیر باغ قلهک بزند، همانطور که این کار را کرد و بيانيه ی آن را هم نوشتند. اما خب طبیعی بود که این گونه برداشت شود که این حرکت به حرف های آقای جعفری ربط دارد، خر هم باشی چنین برداشتی می کنی. حالا چون بی بی سی هم چنین احتمالی داده، سپاه مجبور شده اطلاعیه ای صادر کند و بگوید که اقدام آن دانشجویان خودجوش بوده است و ربطی به سخنان سردار ندارد!
عزیزان! نگاهمان را باید تغییر بدهیم، ببینید امروز آقای خاتمی گفته است:
آيا ما نبايد امروز از ظرفيتهاي ايران براي تامين مصالح خود و اثر گذاري در
دنيا استفاده کنيم؟ آيا اصولگرايي اين است که کاري کنيم تا بدون داشتن فايده،
هزينهها را افزايش دهيم؟ چه کسي ميگويد بايد در مقابل دشمن کوتاه آمد؟! صحبت بر
سر اين است که چگونه ميتوان دشمن را به حالت انفعال درآورد نه اينکه با يک سخن با
موضع نسنجيده زمينهاي فراهم شود که دشمن فعال شود و فشارش را بيشتر کند. بايد
اعتبار، حرمت و منزلت مردم را در دنيا زياد کنيم، ما بايد با تعامل با جهان با حفظ
منافع و اصول تهديدها را دفع کنيم، ملت همينها را می خواهند.
اگر نگاه ما در سیاست خارجی تغییر کند، مطمئنا منافع ملی بیشتر و بهتر تامین می شود؛ من حرف های هفته ی گذشته ی فرمانده ی سپاه را بسیار اشتباه می دانم و همچنین بعضی از حرف هایی که در این روزها کسانی می زنند و نمی توانند بعدا آن را جمع کنند. همین طور الکی بگوییم باید 13 آبانی دیگر آفریده شود که فایده ندارد؛ 13 آبان یکی بود، مثل هیچ اتفاقی قبل از آن هم نبود، بروید کارهای دیگری بکنید، این که نشد نوآوری، این که نشد شکوفایی، این آبروریزی است برای همین باید اطلاعیه بدهیم و قسم بخوریم که کار ما نبوده!
حاشیه:
1 - مطهره خانم امروز به عنوان خبرنگار حوزه ی دولت به سیستان و بلوچستان رفت. از اول هفته که قرار بود برود همه اش شوخی می کردیم که ریگی منتظر است تا شماها را گروگان بگیرد؛ دو روز پیش که گروهک ریگی در سراوان دست به حمله ی انتحاری زد و چند نفر شهید شدند جدی کمی نگران شدیم اما خب رییس جمهور که می رود آنها جرات نمی کنند کاری کنند. بالاخره مطهره خانم رفت و شاید بعضی از دوستان بگویند تو که چهار روز پیش با یادداشت «خبرنگاران دیکته بنویس» داشتی خبرنگاران این سفرها را نقد می کردی؛ بله می کردم و الان هم روی آن ایستاده ام، آن مطلب را دقیق نوشتم، حواسم بود چه می نویسم. متاسفانه چون مطهره همسرم است و خبرنگار ایلناست، نمی توانم آنچه به من می گوید را بنویسم چون او به عنوان خبرنگار ملاحظاتی دارد وگرنه راحت تر از این ها می نوشتم.
2 - پریروز یادداشت «پرتقال ما روی درخت ماند» را نوشتم. امروز دیدم آقای محسنی بندپی عزیز، نماینده ی شهر ما، نوشهر در مجلس، همین مساله را از آقای اسکندری وزیر کشاورزی پرسیده و آقای وزیر هم خودش را به کوچه ی علی چپ زده است. بالاخره امروز رفته بودم میدان میوه ی تهران؛ قیمت پرتقال محلی را پرسیدم تا اگر شد پرتقال ها را خودمان بچینیم و در اینجا بفروشیم. گفتند کیلویی کمتر از 200 تومان می خرند، حساب کردم دیدم مفت است. یعنی باید خودمان بچینیم و جعبه بزنیم و به تهران بیاوریم، بعد هم زیر 200 تومان بفروشیم! اتفاقا همین امروز دو نفر رفتند و پرتقال هایمان را روی درخت خریدند، اما از آن قیمت قبلی هم خیلی کمتر. مجبور شدیم بدهیم چون هوا سرد شده و شاید خراب شوند.
برات متاسفم دوست من كه به خاطر انتشار نظر یك جریان سیاسی در این مملكت توسط روزنامهای، ما و آنها را احمق خطاب میكنی... خداروشكر كه دست تو نیست هرچند در دست مانند توست...
پاسخحذفدوست خوب، محمد رضای عزیز! اشکال نداره، برای من متاسف باش، من یک نفرم. اما من برای آن همه خواننده ی روزنامه ی کارگزاران ناراحتم که به خاطر درج یک خبر که محتوای آن احمقانه بود، از امروز دیگر روزنامه ندارند.
پاسخحذفنمی دانم آیا همه ی بچه های روزنامه ی کارگزاران و همه ی خوانندگان آن روزنامه از کاری که شما کرده اید راضی هستند یا نه؟ من که فکر نمی کنم، یعنی مطمئنم حتی بچه های خودتان هم از درج آن خبر دفاع نمی کنند و آن را حماقت می دانند.
حتی مدیر مسوولتان آقای سجادیان هم گفته که قرار بود آن را حذف کنید اما معلوم نیست به چه خاطر حذف نشده است. بالاخره سنگی است که در چاه انداخته و هزار هم نمی توانند آن را در بیاورند!
اولا آن جریان سیاسی هم مثل خیلی از جریان های سیاسی که در روز هزاران بیانیه می دهند بیانیه ای صادر کرده بود، شما که قسم نخورده بودید همه ی بیانیه ها و نظرات را منتشر کنید؛ می توانستید آن را به خاطر محتوای نازلی که داشت و مشخص است نظر یک جمع بسیار محدود است، منتشر نکنید. در ثانی، با توجه به تجربه، قطعا می دانستید که انتشار چنین خبری روزنامه را با مشکل مواجه می کند و اگر نمی دانستید که بدتر.
دوست عزیز! کاریکاتور تمساح را یادت هست؟ شاید یادت نباشد اما قطعا شنیده ای که نیک آهنگ کوثر با آن حماقتش چه کاری به دست ما اصلاح طلبان داد؛ تنها یک گاف که باید تا سالها جواب پس بدهیم در حالی که حرکت اصلاحی به توهین کردن هیچ اعتقادی نداشته و ندارد و در عین انتقاد شدید به دیدگاه ها، احترام افراد را نگه می دارد، چه برسد به این که یک شخصیت مذهبی.
راستی اطلاعیه ی آقای کرمی را همین الان دیدم. ایشان به صراحت گفته که درج آن خبر اشتباه بوده و اصلا قرار نبوده منتشر شود. گفته که در سیاست های روزنامه نبوده که چنین خبر را درج کنند.
پاسخحذفمن هم خوشحال هستم که دست شما نیست.
پاسخحذفآرزومندم دست شما کوتاه بماند همیشه از اعمال کنش در مورد مطبوعات.
بیدقتی در انتشار یك خبر، زمین تا آسمان با احمقانه دانستن آن متفاوت است. اما گویا اطلاعات شما از تحریریه كارگزاران و دلایل انتشار آن بخش از بیانیه دفتر تحكیم وحدت خیلی از من بیشتره!!! خوشحالم از اینكه برخی آدمها نمیتوانند «خود» حقیقیشان را در پشت وبلاگستان پنهان كنند و البته شما جزو آن دستهای هستید كه به علت صراحت لهجه هرگز چنین قصدی نداشتهاید!
پاسخحذفآقای صفرزائی! من هر روز صبح فقط یک روزنامه می خریدم، آن هم کارگزاران بود، جواد روح می تواند تایید کند. با این که این که ارگان کارگزاران بود اما الحق فضایی برای ما مشارکتی ها هم در نظر می گرفت، همچنانکه جواد دبیر سیاسی همین روزنامه بود. دوست عزیز! بیش از دو سال و نیم است که دست من از نوشتن در مطبوعات و رسانه ها کوتاه شده، اما این آرزوی شما مفهومش چیست؟ برای انتقاد به درج آن خبر اشتباه که ناشی از حماقت کسی بوده؟ بهتر است اطلاعیه ی آقای مهران کرمی را بخوانید و بعد قضاوت کنید. ما باید به اشتباهمان پی ببریم تا تکرار نشود.
پاسخحذفیزدان عزیز! گاهی "بی دقتی در انتشار یک خبر" حماقت است چون منی که تا پریروز کارگزاران را می خریدم، دیگر روزنامه ندارم. اشتباهی که به توقیف یک روزنامه منجر شود حماقت است، البته اگر بر درستی آن پافشاری می کردی می شد گفت که برای خود دلیلی داری. اما وقتی خود می دانی که بی دقتی شده، آن هم درباره ی یک موضوع مهم، پس تو اسمش را چه می گذاری اگر می گویی حماقت نیست؟
پاسخحذفاین که نوشته ای «اطلاعات تو از تحریریه ی کارگزاران، ...»، نخیر، اولا اطلاعیه ی آقای کرمی را خیلی ها قبل از من دیدند و امروز هم در سایت ها و روزنامه ها منتشر شده است؛ او که سردبیر روزنامه بود. درباره ی بقیه ی بچه ها هم از خودشان بپرس که آیا آن کار ارزش توقیف را داشت یا نه؛ که حالا با گندی که زده شده عکس یادگاری گرفته شود؟
"توصیه می کنم چند تا از بچه های تحکیم علامه هر چه زودتر نظر خود را درباره ی غزه مطرح کنند، چه در قالب یادداشت و مصاحبه یا اطلاعیه ی مجموعه ی خود؛ وگرنه اگر جامعه ببیند نگاه کل آن مجموعه این است، فاتحه ی شما خوانده است و جامعه شما را پس می زند."
پاسخحذفدوست عزیز , نمیدونم این کدوم جامعه ای هست که شما ازش حرف میزنید , ولی من هر کدوم از جونای اطرافم رو میبینم حرفاش همینه.شاید جمع اطرافیان شما نظرش اینه , اسمش رو نذارید جامعه!
دوست عزیز ناشناس! همین را می دانم که جامعه ی ما درباره ی اتفاقات این روزهای غزه، اسرائیل را محکوم می داند نه مقاومت مردم فلسطین را
پاسخحذفاولا ملاک بنده اطلاعیه ی آقای کرمی یا هر کس دیگری نیست.
پاسخحذفاطلاعیه ی ایشان به شدت قابل انتقاد است و هیچ اعتقادی به آن ندارم.
شما فرمودید که اگر دست شما هم بود کارگزاران را توقیف می کردید.
بنده هم آرزو می کنم تعطیلی مطبوعان هرگز دست شما نباشد و هرگز هیچ سمتی در شوراهای نظارت بر مطبوعات نداشته باشید همچنان که امروز ندارید.
اینکه هر روز کارگزاران یا هر روزنامه ی دیگری هم می خواهید هیچ ربطی به ارادت شما به آزادی مطبوعات ندارد. من خودم در این 367 روز انتشار کارگزارن احتمالا 20 شماره از آن را نیز نخریده ام...
حماقت از آن کسانی است که تصور می کنند اجازه دادن مطرح شدن عقاید تشکل های منتقد سیاست خارجی دولت و نظام در ستون های روزنامه های آزاد حماقت است.
حماقت از آن کسانی است که تصور می کنند چاپلوسی و رعایت خط قرمز های بی شرمانه و خفه کننده ی مطبوعات امروز خردورزانه است و رد شدن از آن ها کار احمق هاست.
در ضمن بیانیه هایی که تحکیم وحدت منتشر می کند پیش از انتشار باید موافقت اکثریت شورای مرکزی آن را کسب کند.
پاسخحذفتصویب یک بیانیه در شورای مرکزی یک تشکل به این معناست که به لحاظ حقوقی آن بیانیه مورد موافقت آن تشکل و اعضای آن قرار دارد.
اگرچه هر یک از اهضای آن تشکل می تواند به صورت حقیقی منتقد آن باشد.
پس این گزاره ی شما که فرمودید "الان هم مطمئنم تنها بخش کوچکی از تحکیمی های علامه از آن اطلاعیه حمایت می کنند و اکثریت آنها با آن مخالفند اما سکوت می کنند"
معنای مشخصی ندارد.
در مشارکت شما وقتی اعضای شورای مرکزی بیانیه ای صادر می کند معنایش این است که اکثر افراد حزب با آن مخالف هستند؟ و به فرض محال اگر مخالف هم باشد از منظر تصمیم حزبی و حقوقی آیا اهمیت دارد؟
پس آخر به این نتیجه می رسیم که بنده یه مقدار تو مایه های آقای کرمی به قضیه نگاه می کنم و شما طور دیگر؛ قبوله.
پاسخحذفاما برادر من، من معتقدم کسی که آن کار را کرده باید از خوانندگان روزنامه ی کارگزاران که دیگر از آن بی بهره شده اند معذرت خواهی کنند و همچنین از بخشی از تحریریه که حاظر نبودند به خاطر چاپ نظر چند نفر روزنامه تعطیل شود.
قطعا کسی که طرفدار آن حماقت است، معذرت خواهی می کند که هیچ، فکر می کند کار خیلی شجاعانه ای کرده و مستحق تشویق است! حالا تو او را تشویق می کنی و من نه.
نیاز به توضیح نیست، اما همیشه از انتشار آزاد افکار دفاع می کرده و می کنم، تنها خط قرمزم هنجارهای جامعه است و نیز آن کار را با عقلم بررسی می کنم که آیا بهتر است یک خط بنویسم و روزنامه تعطیل شود یا این که آن یک خط را ننویسم و روزنامه تعطیل نشود؟!
البته بنده حاظر به هزینه دادن هستم، اما برای چیزهایی که ارزش داشته باشد. آن اطلاعیه آخر چه داشت که باید با انتشارش بهانه دست کسانی داد تا ببندند؟ یعنی واقعا حرف میلیون ها نفر بود؟ اما اگر روزنامه ی کارگزاران می ماند، می توانستیم با قدرت بیشتری درباره ی نقاط ضعف دولت و نیز راهکارهایی که برای اصلاح امور داریم بنویسیم.
حیف که برای چیز های بی ارزش، هزینه های بی خود می دهیم.
و اما درباره بیانیه ی تحکیم:
پاسخحذف1 - آن بیانیه نبود و اطلاعیه بود.
2 - از طرف شورای مرکزی نبود و روابط عمومی بود.
3 - اطلاعیه ی روابط عمومی، از طرف روابط عمومی صادر می شود.
4 - مگر آقای مشایی نگفته بود ما با مردم اسرائیل دوستیم و مگر آقای احمدی نژاد هم نگفته بود این حرف دولت است. من اگر می توانستم با آقای مشایی و احمدی نژاد به خاطر همین چرندیات برخورد می کردم. چون هدف آنها با هدف نویسنده ی آن اطلاعیه در روابط عمومی تحکیم علامه یکی است، جلب توجه با زدن حرف های عجیب!
5 - امروز آقای عرب شاهی، دبیر تشکیلات طیف علامه با خبرنامه ی امیرکبیر مصاحبه کرده که همین الان آن را دیدم. آن را بخوان، فقط اسرائیل را محکوم کرده و از آن جملات اطلاعیه ی روابط عمومی را تکرار نکرده است، قطعا با آن اطلاعیه به آن شکل موافق نبوده است.
نخست انکه درک درستی ندارم از اینکه از نظر شما کدام مطالب عابر از خطوط قرمز لیاقت کار شدند و هزینه دادن هستند و کدام یک نه.
پاسخحذفدر نظام توقیف مطبوعات هیچ سلسله مراتبی به چشم نمی خورد که بر اساس آن شما این فرض ها مطرح کرده اید...پنج سال پیش شرق به خاطر چاپ نمایندگان پارلمان این کشور توقیف شد، دو سال پیش به خاطر مصاحبه با ساقی قهرمان- در هر دو مورد هم مسئولان عذرخواهی کردند- بار اول که در نامه ی نمایندگان رهبر ایران مخاطب قرار گرفته بود و ابعاد سیاسی آن قابل تصور نبود با عذرخواهی مدیرمسئول روزنامه در کمتر از یک هفته رفع توقیف شد اما بار دوم که تنها به خاطر یک مصاحبه با شخصی با مختصات خاص که هیچ اشاره ای به آن نشده بود بسته شد و ده برابر بار اول عذرخواهی انجام شد اما گشایشی نشد که نشد.
مضحک نیست؟ مجله ی سینمایی "هفت" توقیف شده..هیچکس هم نمی دونه چرا...دنیای تصویر همینطور...."ارژنگ" به همین سبک..هم میهن به خاطر یک کاریکاتور توقیف شد......دوستان من "دیوید" و انوشیروان" وبلاگ هایشان مملو بود از نقد سینمایی و شعر و ادبیات اما وبلاگ هایشان فیلتر شد اما وبلاگ سیاسی من و خیلی های دیگر بسته نمی شوند که نمی شوند...مسخره نیست؟ شما روال مشخصی می بینید که حالا دم از محدوده و خط قرمز های مشخص و روشن می زنید؟
حالا جنابعالی ادعا می کنید که دو روز بعد از دیدار اعضای شورای سردبیری با هاشمی رفسنجانی روزنامه به خاطر اشتباه سهوی یک احمق توقیف شده و اگر توقیف نمی شد با قدرت به راهش ادامه می داد؟
شرقم مصاحبه ی رئیس شین بث اسرائیل را منتشر کرد، مصاحبه با آریل شارون را ترجمه کرد اما توقیف نشد اما حالا چاپ دو خط از بیانیه ی تشکلی دیگر که نقل قول مستقیم است و هیچ ربطی به خط مشی روزنامه ندارد توقیف میشه
من هیچ اعتقادی به فرض های شما ندارم..بله ممکن بود که اگر بیانیه ی تحکیم کار نمی شد کارگزران شش ماه، یکسال یا سه سال دیگه منتشر می شد اما همانقدر محتمل بود که اصلا شش ماه قبل، هشت ماه قبل یا دو روز بعد از انتشارش در سال قبل به خاطر شکایت فلان وزارت دولت توقیف شده باشد...آیا من می توانستم یقه ی اقتصاد نویس کارگزاران را بگیرم که چرا به خاطر انتقاد از فلان قرارداد وزارت نفت که در افکار عمومی هم چندان بردی نداشته باعث شدی روزنامه توقیف بشه؟ اصلا این مرزبندی ها و محدودیت ها در رسانه ی آزاد که نه در رسانه ی نیمه آزاد هم معنا و مفهوم مشخصی نداره....نیم روز رو چندی پیش به خنده دار ترین دلیل توقیف کردند...شهریور 85 دیدند هیچ دلیلی ندارند "روزگار" را ببندند، گفتند شبیه "شرق" هست روزنامه تان...بعد شما می فرمایید اگر کارگزاران می ماند فلان می شد و چاپ بیانیه ی تحکیم را احمقانه فرض می کنید؟
.این پیش فزض های شما که اگه این مطلب چاپ نمی شد یا اون چاپ می شد...یا مطالب باید ارزش هزینه داشته باشه یا فلان مطلب باعث شد روزنامه نگارا بیکار بشند یا نشان از ناآگاهی شما از روند نا مشخص ژورنالیسم در ایران دارد( که با توجه به پس زمینه ی رسانه ای شما بسیار بعید است) یا آنکه در این دو سال و نیم فراغت از روزنامه نگاری دلتان به شدت خجسته شده است
این بازی که راجع به اطلاعیه ی تحکیم با کلمات انجام دادید جواب پاسخ من نبود.
آره بیانیه نبود..اطلاعیه بود...خب ؟ این جواب سوال من بود که گزاره ی شما که گفتید "اکثریت تحکیم طیف علامه با آن مخالف هستند" را زیر سوال برده بودم؟
آقای عربشاهی اگر موافق نباشند باید جلسه بگذارند و صورت رسمی موضع دفتر تحکیم وحدت را در اعتراض به این اطلاعیه منتشر کند...اگر اعتراض نکردند معنی حقوقی اش این است که شورای مرکزی با آن مخالفتی نداشته است...در مصاحبه ی دبیر تشکیلات هم هیچ سخنی مبنی بر اعتراض ایشان به اطلاعیه ی منتشر شده به چشم نمی خورد که بتوان به آن استدلال کرد.
به هر حال سال هاست که محافظه کاران به اسم "افکار عمومی"..."هنجار اجتماعی"..."ملت ایران" و عباراتی از این دست می کوشد منتقدین خود را به مخالفت با افکار عمومی متهم کند و حرف خود را به کرسی می نشانند ..حضرت عالی اگر قصد دارید گامی برای دفاع از آزادی اندیشه بردارید تقاضامند هستم که گزاره هایتان را مزین به گزاره های شبیه به این نکنید و برای به کرسی نشاندن کلامتان از "افکار عمومی جامعه" و "هنجار اجتماعی" و چیزهی شبیه به این مایه نگذارید
دوست عزیز! اکثریت جامعه هر دو طرف را محکوم میکنند.این عین حقیقته که حماس نیروهاش رو در مناطق مسکونی و بیمارستان ها و مدارس و ... پنهان میکنه
پاسخحذفحماقت؟ حماقت اینه که حرفهای صدا و سیما و یک مشت بسیجی همیشه در صحنه(!) رو بذاریم به حساب حرف مردم!
ببین دوست عزیز آقا سامان! یک وقتی شما روی یک حرف درستی می ایستی و برایش هزینه هم می دهی، ولی وقتی خود دوستان کارگزاران می گویند اشتباه شده است، یعنی برای هدف مشخصی آن بیانیه را ننوشته اند تا حاضر شوند هزینه ی آن را هم بپردازند.
پاسخحذفالبته شاید از نظر شما درج آن اطلاعیه اینقدر اهمیت داشته که باید حتما انجام می شد و ارزش هزینه دادن را هم داشت، چیزی که من به آن اعتقاد ندارم، آقای کرمی هم در اطلاعیه ای که منتشر کرد به صراحت بر آن تاکید دارد، اشتباهی شده که تاوانش سنگین است.
و اما درباره ی سلسله مراتب نظام توقیف مطبوعات، خدمتتان عارضم که اگر شما در آن دورها ایستاده اید، مطبوعاتی ها کاملا در جریان هستند که بر چه اساس این توقیف ها انجام می شود. یعنی به تجربه همه می دانند و البته بنده هم با آن آشنا هستم، لذا اگر ناراحتم برای این است که کاملا قابل پیش بینی بود.
خیلی از دلایلی که به بهانه ی آنها روزنامه هایی بسته شد غیر منطقی و مسخره بود، اما دلیل نمی شود که بدون توجه به همه ی مرزهای هنجاری بنویسیم یا بدون توجه به تجربه ی برخوردهای گذشته و ایدآلیستی با سرنوشت روزنامه نگاران و خوانندگان روزنامه ها بازی کنیم.
البته ذکر این نکته هم بد نیست که از نظر من گاهی روزنامه نگاران اصلاح طلب به اشتباه قلم زدند و باید توقیف می شدند؛ روزنامه ای که در آن کسی جرات می کند کاریکاتور توهین آمیزی بکشد، قطعا حرمت هایی را می ریزد که فردا نمی شود آن را جمع کرد. آیا انتشار کاریکاتورهای موهن درباره ی حضرت محمد (ص) در نشریات اروپایی، آزادی بود؟ اگر می توانستی، آنها را نمی بستی؟
قلم حرمت دارد، باید حرمت آن را نگه داشت نه این که بدون هر حد و مرزی قلم زد؛ آن آزادی که من از آن دفاع می کنم و آقای خاتمی را رهبر حرکت برای به دست آوردن آن می دانم، این است نه این که کسی بخواهد هر چه خواست بنویسد. آن ولنگاری است که ما مدافعش نیستیم.
آقای سامان! درباره ی اطلاعیه ی تحکیم با کلمات بازی نکرده ام؛ شما ابتدا اشتباهی فکر می کردید بیانیه ی شورای مرکزی بوده و بعد متوجه شدید اطلاعیه ی واحد روابط عمومی است. شما مدعی هستید نظر اکثریت تحکیم علامه هم همین است و من نظر عکس دارم. شما احتمالا از طریق همین اینترنت از تحکیم خبر می گیرید، در حالی که اشراف من به موضوع تحکیم به دلیل تجربه ی سالها کار خبری در این حوزه و ارتباط با سطوح مختلف آن دوستان جوان، با جنابعالی قابل قیاس نیست. اگر انتقادی هم مطرح می کنم آدم باهوش متوجه می شود نتیجه اش به نفع چه کسی است.
دوست عزیز آقای محمد هادی! بروید از مردم کوچه و خیابان بپرسید حماس تروریست است یا نه؛ بعد بیایید درباره ی جامعه و من نظر بدهید. اکثر جامعه که نه، مطلق جامعه اسرائیل را محکوم می کند؛ اکثر جامعه ی جهان و نه تنها ایران. این حرف های شما معمولا مختص جمع هایی است که صدای آمریکا، ضیا آتابای و داور و سوراسرافیل می بینند.
پاسخحذفدوست عزیز! بسیجی ها که مورد انتقاد خود من هم هستند؛ در همین یادداشت هم نوشته ام. الان آنها یک کلمه همراه مردم حرف می زنند و صد کلمه مخالف نظر مردم. این بسیج دیگر آن بسیج سابق نیست. اما اگر یک یهودی هم جنایات اسرائیل را در غزه محکوم کند، کار درستی کرده، همچنان که بسیج هم این روزها این کار را می کنند. همانطور که در خود یادداشت نوشته ام، به شخصه معتقدم کارهایی که امروز بسیج انجام می دهد در مجموع به نفع فلسطین تمام نمی شود، مثل مواضعی که آقای احمدی نژاد در این سالها گرفت و به دلیل ضعفش، نتیجه ی عکس داد و برای اولین بار بعد از شصت سال، در سازمان ملل قطعنامه ای در حمایت از هولوکاست تصویب شد.
به هر حال، من و اکثریت مردم در جهان، حق دفاع را برای فلسطینیان مشروع می دانیم.
مصاحبه ی آقای کرباسچی با رادیو گفت و گو:
پاسخحذف- چه خبر از روزنامه کارگزاران ؟ ماجرا از چه قرار بود؟
+ روزنامه ها روزانه چندین هزار کلمه چاپ می کنند و گاهی هم اشتباهاتی رخ می دهد که فاحش است.
- پس یعنی صحبت آقای پرویزی را قبول می کنید ؟
+ من نمی دانم آقای پرویزی چه چیزی گفتند. آقای پرویزی گفتند که روزنامه کارگزاران جنایات رژیم صهیونیستی را تطهیر کرده است. این از بی توجهی ایشان است چون روزنامه کارگزاران در سه روز گذشته بیش از ده هزار کلمه مطلب و شعر و تیتر اول در رابطه با غزه و مسایل آن منتشر کرده است.من در این باره سرمقاله نوشتم و در همان شماره شعر زیبایی از آقای پورنجاتی صفحه آخر منتشر شد و به نظر من کاری که روزنامه کارگزاران در مورد غره انجام داد از همه روزنامه ها فنی تر و موثر تر بوده است.
- آقای کرباسچی! آقای پرویزی گفتند شما در روزنامه کار گزاران بیانیه دفتر تحکیم وحدت را چاپ کرده اید و در بخشی از این بیانیه نوشته شده عاملین و محرکین فاجعه غزه دولت هایی هستند که با تجهیز طرفین به موشک ، راکت ، بمب و مهمات جنگ افروزی می کنند!
+ ما در صفحه دوم روزنامه کارگزاران ستونی داریم که در آن دیدگاه ها و اخبار مربوط به گروه ها و شخصیت های مختلف را بدون تایید یا تکذیب نقل می کنیم و این صرفا به این عنوان است که خوانندگان در جریان اخبار باشند. در این میان مطلبی هم از دفتر تحکیم نقل شده و من خودم هم نمی دانم این اطلاعیه را چگونه منتشر کرده و در بیانیه هم کلمه دولت ها به کار نرفته و کلمه ای استفاده شده که زیبنده رزمندگان فلسطینی نیست. این مطلب در روزنامه در اثر غفلتی منتشر شد و سردبیر و مدیر مسوول الان مدعی هستند که این بخش از این خبر را حذف کرده بودند اما در بخش فنی این اصلاحات اعمال نشده و در واقع غفلتی شده است و کسی که مجموع مواضع روزنامه را ببیند به این نتیجه می رسد که اساسا این یک اشتباه است. ما هم هیچ دفاعی نداریم و امروز سردبیر کارگزاران اطلاعیه مفصلی داده و گفته این اشتباه بوده اما این اشتباهی نیست که در حد توقیف یک روزنامه باشد .
- حالا شما چه کاری می خواهید انجام دهید؟ آیا امیدی هست که روزنامه به کیوسک برگردد؟
+ به هر حال این در اختیار مسوولان است که تصمیم بگیرند اما متاسفانه وزارت ارشاد در این دولت و تا حدودی هم هیات نظارت با نظمی که وزارت ارشاد به آن داده برای بعضی روزنامه ها حالت مادرمهربان را دارد و برای برخی حالت زن بابا را دارد. از این مشکلات در همه روزنامه های یومیه وجود دارد. در یکی از روزنامه ها همین چند وقت پیش عکس و دعوت از سرکرده گروه منافقین را دیدیم که اشتباها منتشر شده بود و معلوم هم بود که اشتباه شده و برخوردی هم نشد در حالی که می توانستند برخورد خشنی داشته باشند. یا روزنامه جام جم همین چند وقت پیش به جای «شرکت هیات دولت» نوشته بود «شرک هیات دولت» ، خوب اینجا هم معلوم است که روزنامه اشتباه کرده است. در مورد کارگزاران هم همین اتفاق افتاده است مسوولان می توانستند از مدیران روزنامه سوال کنند اما این دادگاه بردن و سر بریدن بدون سوال ،مصداق همان با دو چشم نگاه کردن به مطبوعات است اینکه برخی را خودی می بینند و برخی را غیر خودی و مانند یک مبصر خشن منتظر به محض اینکه غلطی چاپ می شود برخورد می کنند.هر روزنامه ای در هر صفحه بین 2500 تا 3000 کلمه منتشر می کند نباید به بهانه یک اشتباه جمع کثیری از روزنامه نگاران را به این شکل بیکار کرد.
- با این توقیف چند نفر از بچه های روزنامه نگار بیکار می شوند ؟
+ به صورت مستقیم 70 تا 80 نفر و به صورت غیر مستقیم خیلی بیشتر. متاسفانه زمانی که رای به توقیف یک روزنامه می دهند به این نکته توجه نمی کنند که بیکاری جمع کثیری از اهل فرهنگ صرف نظر از بحث اقتصادی و بیکاری تبعات فرهنگی هم دارد. بالاخره این ها افرادی هستند که در جامعه قلم می زنند و شغلی هم غیر از قلم زدن ندارند متاسفانه با این اقدامات این افراد در شرایطی قرار می گیرند که به ناچار در رسانه ها یا فضاهایی که به هیچ وجه به صلاح مملکت و امنیت ملی ما نیست مشغول به کارمی شوند.چند وقت پیش یکی از رسانه های خارجی فرم استخدامی را داد که 14 هزار نفر ثبت نام کردند خوب همه افراد اهل رسانه اند ، اهل فرهنگند و اگر اشتباهی هم می کنند باید با آنها برخورد اصلاح گرایانه کرد ولی به این شکل که ما همه را بیکار کنیم که در ماه های گذشته با چند مورد از رسانه ها چنین برخوردی شده به نظرم جز کمک به تبلیغات علیه نظام و صادرات نیروهای فرهنگی به خارج از کشور هیچ نتیجه ای ندارد.
احساس می کنم قادر نیستم مخاطب خوبی برای ادامه ی مباحثه به شما باشم. بنده امیدوارم بودم به سبب حضورتان در ایسنا و حوزه ی خبررسانی یک سری اصول را رعیت کنید.
پاسخحذفاما متاسفانه برای بحث از حربه هایی سود می جویید که اساسا مرا دلسرد می کند به ادامه ی بحث.
این جملات به ظاهر رندانه مرا دلسرد می کند:
انتشار کاریکاتورهای موهن درباره ی حضرت محمد (ص) در نشریات اروپایی، آزادی بود؟ اگر می توانستی، آنها را نمی بستی؟
این جملات استفهام های انکاری تنها تاسف مرا بر می انگیزد و قادر نیستم پاسخی به آن بدهم.
یا اینکه من به دوستان تحکیم دسترسی دارم و شما ندارید...اولا از کجا شما مطلع شده اید که بنده پس از سه سال همکاری با ادوار و چهار سال فعالیت سیاسی دانشجویی بی اطلاع هستم از خط مشی دوستان تحکیم ؟ دوما به فرض که چنین گزاره ای صحت داشت در یک مباجثه چنین ادعاهای واهی چه محلی از اعراب دارد...جالب اینجاست که فرموده اید سه سال هم هست که هیچ فعالیت رسانه ای و مطبوعاتی نداشته اید و حال اینجا ادعا می کنید به سبب فعالیت رسانه ای در ارتباط نزدیک هستید..حال این که فرع قضیه است...اصل قضیه این است که من شدیدا مایوس می شوم وقتی می بینم طرف بحث برای به کرسی نشاندن ادعاهایش مبنایش را چنین فکت هایی قرار می دهد که برای مجادلات دوران دبیرستان مناسب است.
مورد ولنگاری مطبوعاتی هم این دیدگاه شما تماما تمامیت خواهانه و باطل است..چرا که آنچه شما اعتدال می دانید خود از جانب بسیاری محافظه کاران و تندرو های این مرز و بوم ولنگاری محسوب می شود...یعنی این پیکان این نگاهتان در جستجوی خود شما نیز هست...پس معیار تعیین ولنگاری و اعتدال نه شما هستید نه آن تندروی مذهبی و نه هیچ کس دیگر...و اتفاقا به دلیل همین نسبیت بود که در دنیای آزاد اسکاندیناوی اساس آزادی مطلق بیان گذاشته شد...تا نه شما بتوانید اطلاعیه ی تحکیم را ولنگاری ترسیم کنید...نه من بتوانم روزنامه های دانمارکی را ببندم...و نه یک تندروی محافظه کار دهان جفت ما را با هم بندد. برای اینکه تمام کاری که بتوانیم انجام دهیم این باشد که به جای تخته کردن در رسانه هایی که خلاف سلیقه ی ما عمل می کنند بتوانیم با شجاعت از رسانه ی خودمان به نقد آن بنشینیم و مخاطب را قانع کنیم که آنچه او می گوید نادرست و خلاف حقیقت است.
بحث از نظر من تمام شده است و هیچ تمایلی به ادامه آن نیست چرا که بحثی که در آن فکت ها بر اساس ادعاهای مثل :
"شما زیاد در جریان نیستید" و "من سالهاست در جریان هستم" و "آدم باهوش متوجه می شود" و " بروید از مردم کوچه و خیابان بپرسید حماس تروریست است یا نه"
ارائه شود برای من فایده ای به همراه ندارد..ممکن است برای بسیاری دیگر از کسانی که با شما اختلاف نظر دارند جذاب باشد...آن ها هم بنشینند برای جواب به شما از خاطراتشان فکت در بیاورند..اما کار من نیست و به قول دکتر خانلری :
"من نیم در خور این مهمانی"
موفق باشید.
عزیز دل آقای سامان! به احترام کامنتی که ابتدا گذاشته بودید، پاسخ دادم و شما دوباره پاسخ دادید و تا به اینجا رسیدیم. اما بیشتر سوالاتی که مطرح کردم را در این آخر پاسخ ندادید و البته همانطور که برایتان نوشته بودم، شاید من در این باره مانند آقای کرمی و کرباسچی فکر می کنم و شما طور دیگری؛ و این اشکالی که ندارد.
پاسخحذفدرباره ی خود محتوای اتفاقات امروز غزه هم انگار نظراتمان متفاوت است؛ باز هم اشکال ندارد. من اینگونه فکر می کنم و شما طور دیگری.
درباره ی نظر اکثریت تحکیم و جامعه هم شاید یکی از ما اشتباه کنیم؛ اما عرض کردم برای امتحان می توانید از تعدادی از مردم بپرسید. چرا گفتم از مردم کوچه بازار بپرسید، چون در اینترنت نظرسنجی ها بسیار با نظر جامعه متفاوت است. اگر بخواهید نظرسنجی درستی داشته باشید حتما باید به از مرکز هم فاصله بگیرید، چون همه ی جامعه تنها پایتخت هم نیست. در اینجا بحث بر سر نظر اکثریت است نه حقیقت ماجرا.
درباره ی تحکیم، اگر علاقه ای به بچه های تحکیم نداشتم اصلا درباره ی آنها اینچنین نمی نوشتم. اما صلاح دیدم بنویسم که این نظر همه ی آنها نیست تا کسانی که منتظرند بهانه پیدا کنند برای تخته کردن در آنها، چاقویشان کمی کند شود. اگر این طور که نوشته اید با تحکیم علامه ارتباط دارید پس باید بدانید که اختلاف سلیقه در آنها بسیار زیاد است.
به هر حال علی رغم این که چند بار نوشتید «حماقت از آن کسانی است که ...»، «... دیدگاه شما تماما تمامیت خواهانه و باطل است»، «... برای مجادلات دوران دبیرستان مناسب است» و ...، اما به احترام ویژگی های بحث کردن که شاید در میان آن دو تا حرف هم از دهانمان بپرد، به این بحث ادامه دادم.
سلام جناب شفیعیان
پاسخحذفمناظره وبلاگی شما را با آقایان یزدان پناه و صفرزایی به صورت اجمالی خواندم. من البته تقریباً شما را درک می کنم، چون خودم هم زمانی دبیر سرویس سیاسی ایسنای خراسان جنوبی بودم و می دانم کار کردن در این خبرگزاری چه ملاحظاتی دارد و خبرنگاران را چقدر دست به عصا می کند، اما اصلاً نمی توانم این نکته را درک کنم که فرموده بودید "اگر من هم بودم آن را می بسنم"
دوست من، ملاحظاتی که در ایران هست یک مسئله هست و رسالت کار خبرنگاری مسئله ای دیگر. اتفاقاً همین دست به عصا حرکت کردن ماست که باعث شده هر روز خطوط قرمز بیشتر و بیشتر شود. مگر نه این که "هیچ مصلحتی بالاتر از حقیقت نیست"؟
وظیفه ذاتی یک خبرنگار و بالطبع یک مطبوعه خبررسانی است، ما موظف به جریان آزاد اطلاعاتیم نه بر هم نزدن خواب نازک "نازک اندیشان" قسم هم نخورده ایم که در همه مسائل به مانند حاکمان فکر کنیم و پیرو قرائت رسمی باشیم. اصلاً وظیفه ذاتی خبرنگار و مطبوعات تنویر افکار عمومی و نور افکندن بر سایه های تاریک جهل است. این صحبت ها شاید شعاری به نظر برسند اما چیزی جز حقیقت نیستند. مگر نه این که خبرنگار در اولین درسی که در مورد خبرنگاری آموزش می بیند این است که در تهیه خبر باید نگاه ایدئولوژیک را کنای بگذارد، پس آیا اگر به زعم خبرنگاری در فجایع غزه حماس و اسرائیل به یک میزان-البته من به شخصه گناه حماس را بیش از اسرائیل می دانم- پنداشتند، نباید آن را بروز دهند چون خلاف نگاه حاکمیت است؟ پس تکلیف رسالت خبرنگاری چه می شود؟ جریان آزاد اطلاعات چه؟ آیا ما هم باید به مانند حاکمان اقتدارگرا شویم و اخبار برخی از گروه ها را -هرچند که شاید به زعم برخی وزنی نداشته باشند یا به تعبیر شما در میانشان اختلاف نظر باشد- پوشش ندهیم؟ پس چه تفاوت میان ما و رسانه به اصطلاح ملی؟
بردار؛ این روند که شما پیشنهاد می کنید، ره به دموکراسی و جامعه مدنی نمی برد. بله، باید ملاحه ملاحظات را کرد اما تا وقتی که اصول قربانی نشود، تا وقتی که قرار نباشد جریان آزاد اطلاعات را ذبح کرد، تا وقتی که مجبور نشویم شرافت حرفه ای را خدشه دار کنیم، تا وقتی برایمان مصلحت، همان بیان حقیقت باشد.
علی جان به شدت از خوندن نظراتت متاسف شدم. از اونجا که سخته درباره بدیهیات اولیه که اساس اصلاح طلبی و مشارکتی بودنه با دوستی مثل تو بحث کنم تنها بهت پیشنهاد میکنم کمی درباره دیدگاه هایت به خصوص اونجاهایی که دفاع از بستن روزنامه است بررسی کنی. اگر دیدی هنوز بر نظرت هستی پیشنهاد می کنم دریاره اردوگاه سیاسی که منسوب به آنی تجدیدنظر کنی. از اصول اولیه دیدگاههای اردوگاه دفاع از آزادی مطبوعاته. از کی تا حالا حماس هم شده خط قرمز ما؟ من از مدافعان آرمان فلسطینم ولی این مطالب شما تنه به تنه همون بسیج دانشجویی میزنه که مخالفشی.به فرض که اسم این کار روزنامه رو اشتباه بگذاریم مگه جوابش بستنه؟ اون همه مطلب در دفاع از فلسطینی ها رو نبینی و به خاطر دو جمله ببندی؟
پاسخحذفهرچند مطمئنم اطلاعاتت از قضایای فلستین هم خیلی اندکه و نمیتونی مدافع خوبی برای فلستینیها باشی همون طور که امثال سردار صفار هرندی مدافع خوبی برای هیچ ارزشی نبوده اند.
ببخش علی عزیز که تند رفتم. ولی این مطلب رو حتا از زارع فومنی هم انتظار نداشتم.
جناب آقای مصطفی رسته مقدم! من هم معتقدم "هیچ مصلحتی بالاتر از حقیقت نیست" اما حقیقت این است که ما در ایران هستیم با همه ی ویژگی هایش که باید آنها را درک کرد. ملاحظات در کار رسانه یی، شوخی بردار نیست؛ وگرنه نتیجه همین می شود که می بینید چند ده نفر بی کار شدند و روزنامه ای اصلاح طلب بسته شد.
پاسخحذفآن جریان آزاد اطلاعات، رویایی است که اگر در ایسنا قرار بود یک شبه دنبال شود که صد دفعه سکته کرده بود، شعار ما در ایسنا این بود: «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». لطفا شوخی نکنید، یعنی نوشته های روزنامه های کارگزاران اگر این یک خبر کوتاه را نمی نوشت، "پیروی از قرائت رسمی" بود؟ فکر نمی کنم با درج این یک خبر، "افکار عمومی تنویر" می شد و "بر سایه های تاریک جهل نور افکنده" می شد.
دوست عزیز! درباره ی حماس، در یادداشت بعدی به آن می پردازم، اما درباره ی بیانیه ی تحکیم، فقط این را بگویم که هر حرفی را در هر جایی نمی شود و نباید زد؛ من به این معتقدم. واقعا تصور می کنید انتشار آن خبر که باعث توقیف روزنامه شد، برای این بود که اصول قربانی نشود؟ خود می گویید که "بله باید ملاحظه کرد"، پس کی باید ملاحظه کرد؟ خبری که در موج اعتراض مردم جهان و به ویژه مسلمانان، انتشارش کار انتحاری بود، "ره به دموکراسی و جامعه ی مدنی" می برد؟ برداشتی که من از اصلاحات داشته و دارم، با این برداشت شما متفاوت است دوست من.
آقای صفرزائی عزیز! اگر شما برای هر کلمه ای که نوشته اید، تامل کرده اید، فرض کنید که من هم بی تامل نمی نویسم. شما انگار دارید در و تخته را به هم ربط می دهید؛ ببینید گفته اید که چرا من از نظر افکار عمومی نسبت به قضایای غزه حرف می زنم، جواب دادم اگر شک دارید بروید از مردم بپرسید، هم فرشته و هم منیریه، اشکال دارد؟ قطعا من درباره ی نظر شخصی شما چیزی نگفته ام، بحث درباره ی نظر غالب جامعه بود.
پاسخحذفبله، شاید در نظرسنجی تایم، 37 درصد از مردم آمریکا حملات اسرائیل را عادلانه ندانند، اما فکر می کنید مردم دیگر کشور ها از جمله ایران هم همین طور فکر می کنند یا در اینجاها کمی متفاوت باشد؟ آمریکا که همدست اسرائیل است، همین مردم آمریکا هم دولتشان را انتخاب می کنند تا به آنها کمک کنند! به هر حال درباره ی حماس در یادداشت بعدی وبلاگ به آن می پردازم. اما همانطور که نوشته اید درباره ی جنگ 34 روزه ی حزب الله هم نظرتان با آقای کرمی متفاوت بوده؛ همچنان که درباره ی غزه من و شما با هم نظر یکسانی نداریم.
درباره ی تحکیم هم که گرفتید منظورم چیست؛ درباره ی درصد آن با شما موافقم شاید دقیق نباشد؛ حدس زدم، نظر همه ی آنها را نمی دانم، فقط می دانم چنین بحث هایی به شدت مورد اختلاف است.
حسین جان! من نوکرتم، واقعا شرمنده شدم که باعث متاسف شدنت شدم! بابا این حرف ها چیه، حرف تو روی چشم من. عزیز دل! تو امر کن.
پاسخحذفولی نامرد، برجک ما رو پایین نیار رفیق. حالا داغ کردم یه چیزی نوشتم، ناراحت نشو. آخه من تا حالا کی از بستن روزنامه حمایت کرده بودم که این بار دومش باشه؟
همین جا اعلام می کنم روزنامه ی کارگزاران اشتباهی کرده که در یک روزنامه طبیعی است، اما به قول آقای کرباسچی از اقبال بد آنها «این اشتباه فاحش بود». اما مستحق تذکر بود نه بسته شدن.
اما حسین عزیزم! قطعا تو هم موافقی که آن دوستانی که باعث این اشتباه شده اند باید معذرت خواهی کنند که به بهانه ی این کارشان، 70 نفر بی کار شده اند؛ و من و تو هم از داشتن روزنامه محروم. به هر حال از نظر من، یعنی با تجربه ای که دارم، کاملا قابل پیش بینی بود که دولت احمدی نژاد به بهانه ی آن روزنامه را ببندد.
حسین! یکسری از بچه ها متاسفانه بر خلاف آقایان کرباسچی و کرمی، اصلا می گویند درج آن خبر اصلا اشتباهی نبوده و از آن دفاع می کنند و آن را در راستای گردش آزاد اطلاعات می دانند، آن هم در این فضا. خب آدم لجش می گیرد که با سرنوشت این همه خبرنگار و خوانندگان روزنامه بازی شود به دلیل درج یک خبر که از نظر من با عدم درج آن به کسی بر نمی خورد.
اما سخت نگیر، مگر ما اصلاح طلبان برای آزادی چارچوبی قائل نیستیم؟ من که هستم، برداشتم از اصلاح طلبی آقای خاتمی هم همین است. من آزادی بی قید را قبول ندارم و مطمئنم تو هم همینطور.
درباره ی حماس در یادداشت بعدی به خواهم نوشت که توصیه می کنم آن را بخوانی، اما ما رو با بسیج زدی و یکی کردی ها، حواست باشه. اشکال نداره داداش، بی خیال. راستی یادداشت «پیشنهاد تشکیل بسیجیان مستقل» رو که چند روز پیش نوشتم حتما بخوان، جالبه، کلی نوآوری کردم تا شکوفا شویم!
راستی نوشتی تند رفتی، من که چیزی ندیدم، شاید بخش هایی که تند رفتی رو سفید نوشتی، من نتونستم ببینم. من چاکرتم، با نقدت حال کردم.
فقط یک نکته: یادت هست که همین چند وقت پیش عرض کردم یادداشتت درباره ی میرحسین موسوی به چه دلیل اشکال داشت؟ متاسفانه نظر برخی از دوستان ما درباره ی غزه هم همین طور با نظر حزب همخوان نیست.