۱۳۸۶ فروردین ۲۷, دوشنبه

خواست زنان محجبه

براي يادداشت «گفت‌وگو با كنسول»، دوستاني كامنت گذاشته‌اند كه بيشترشان مدعي طرفدار از آزادي هستند، اما جالبه با اين كه بعضي از آنها به نظر از آزادي بيش از حد مجاز هم طرفداري مي‌كنند و اصولا شايد هنوز حد و مرز آزادي را ندانند، به من كه رسيدند ضعيف گير آوردند و مخالف آزادي زنان محجبه شدند! من در آن يادداشت تمام تاكيدم اين بود كه در كارت اقامت موقت در جمهوري آذربايجان «... عكس زنان بايد بي حجاب باشد و اين براي كساني كه دوست دارند با حجاب باشند مشكل است، ... »؛ واقعا اين اعتراض بجايي نيست؟ زنان محجبه مگر آدم نيستند؟

حضرت خضر نوشته كه « به نظرم شما مغلطه کردی در صحبتتون! »

قبول دارم گير زيادي دادم، براي خودم متاسفم كه بالاخره هم نتيجه نگرفتم.


حسين نوراني‌نژاد عزيز هم نوشته «علی جون من اگه جای کنسول بودم حوصله‌ام از دستت سر میرفت. در همین روایت صادقانه‌ي خودت از ماجرا به نظرم گیر زیادی به این بنده‌ي خدا دادی. در ضمن مگه تو کشور خودمان بدترش نیست. اونجا یه نفر حداکثر تو عکسی که کارت شخصی خودش است برخلاف میلش پوشش دارد که البته آنها توجیهات امنیتی به لحاظ عدم شناسایی کامل چهره‌ي باحجاب دارند اما در ایران زن بدبختی که اسیر است را مجبور به حجاب می‌کنند »

حسين جان، همانطور كه مي‌داني آزادي پوشش هم مرزي دارد، به نظرت در كشورهاي غربي كه مي‌شود زن روسري نداشته باشد، آيا مي‌شود آلات تناسلي هم پوشش نداشته باشد؟ پس مرزي دارد، براي نداشتن پوشش بدن مرزي بنا به نظر اكثريت لازم به نظر مي‌رسد. اما براي داشتن حجاب به نظرم در همان كشورها هم اجبار نمي‌كنند كه مثلا كسي روسري نداشته باشد، مثلا در آمريكا.
يك آدم بي ادب هم كه نامش را ننوشته چرندي به اين قرار نوشته « اون آقای کنسول بدبخت رو ببین که با چه خری دو ساعت بحث کرده ».

به نظرم اين شخص تو طويله زندگي مي‌كنه و فكر مي‌كنه همه مثل خودش حيوان هستند؛ اما چه حيوان عجيبي است كه خواندن و نوشتن هم بلد است!


آرگون عزيز كه الان همشهري من است هم نوشته « علي جان من خيلي در اين باره با آذري‌ها كلنجار رفتم ولي گفتن چطور آذري‌ها در ايران برخلاف ميل باطني روسري سر مي كنند... زني همسفر ما بود مي‌خواست بياد در تهران شوهرش رو ببينه. از اين آذري‌هاي ساده بود همش مي‌ترسيد پليس اينو با شوهرش بگيره. خب وقتي ما واسه‌ي خودمون قوانين داريم و اونا احترام مي‌گذارند به نظر مي‌رسه ما هم بايد احترام بگذاريم. شايد اگر ما كمي مهربان‌تر بوديم اونا هم با ما خوب تا مي‌كردند، نا سلامتي زن رئيس جمهور مهربانه!

آرگون عزيزم درست نوشته، اين قانون آنهاست اما من با همين قانون كه اتفاقا مخالف جدي آزادي است مخالفم، ايراد كه نداره، داره؟

(امروز تولد همسر خوبم مطهره خانم است. عكس: جاده‌ي كندوان، مرداد ماه 85)

مهرداد هم نوشته «خب بابا بدبخت راست ميگه ديگه. به نظر من اين گفت و گو بيشتر بي منطق بودن خود شما رو نشون ميده.»


من هم نگفتم راست نمي‌گويد اين آقا، حرفم اينه كه بايد تلاش كنه تا آزادي داشتن حجاب را براي هموطنان ايراني فراهم كنند، همين، ناسلامتي كنسولگري نماينده‌ي مردم در آن كشور است.

يك نفر بي نام هم نوشته «عجب بچه پر رویی هستی تو دیگه! حالا که چی؟ ناموس ها ها! پاشو بیا ایران تا حفظ بشه.»

عزيزم لج بازي با چي؟ با كي؟ اشكال داره كه از حق آزادي دفاع كنيم؟


يكي ديگر هم نوشته

rast migan mellat, na in ke age yeki bekhaad bihejaab to iran rah bere mizarin shomaahaa. khob oonhaa ham ghanoone khase khodeshoon ro daran, taze hamin ke faghat ye ax azatoon mikhan khodaroshokr konin, dige be zendegiye roozanatoon kasi kaar nadare ke che joor to khiaboon mikhayn berin va ...

مگه با دشمنت صحبت مي‌كني، مگه من قانون ايران رو نوشتم، من الان مشكلم قانون ضد آزادي حجاب در جمهوري آذربايجان است، نه ايران.


باز شخصي ديگر نوشته كه « چطور خانمهای خارجی میان اینجا باید روسری اجباری سر کنند و به قوانین شما احترام بزارند ولی شما پاشدی رفتی اونجا پرو گری هم میکنی .. جمع کن بیا خوب.. سخته؟ نرو خوب»

سعي مي‌كنيم آزادي رو توي همين جا كه هستيم به دست بياوريم، توي هر كشور ديگه هم كه بروم و محدوديتي ببينم سعي مي‌كنم رفعش كنم.


دوست ديگري پيامي تكراري نوشته كه «به نظر من هم حرف زور می‌زنی. خوب آقا قانونشونه دیگه. ما هم هزار تا قانون داریم برای دیگران خوشایند نیست. دیپلمات ما مقصر نیست. تو هم اگه ناراحتی خوب برگرد.»

فكر نمي‌كنم زور گفته باشم، دارم زور مي‌شنوم وقتي مي‌بينم زناني كه خودشان دوست دارند حجاب داشته باشند بايد عكسي بدون حجاب بدهند.


ديگري هم معتقد است كه «خيلي تعصب داري».

فكر نمي‌كنم كار بدي باشه، عيب كه نيست، هست؟


«خوب قوانینشونه» هم كامنت دوست ديگري بود؛ كه من هم قبول دارم، اما دست روي دست نبايد گذاشت، اين جزو حقوق زنان است كه اگر بخواهند حجاب داشته باشند و عكس بدون روسري آنها را نامحرم نبيند.


يك دوست هم نوشته «اگر یک آمریکایی هم بیاد ایران باید روسری سرش کنه؛ چرا اون موقع اعتراض نمی‌کنید؟»

اين دو تا موضوع كاملا جداست، الان من درباره‌ي يك موضوع كاملا مشخص اعتراض كردم، اجبار زني كه دوست ندارد بي حجاب باشد ولي مجبورش مي‌كنند كه براي اقامت در آن كشور بي حجاب شود. پرداختن به موضوع حجاب در ايران براي كساني كه مقيم خارج از كشور هستند هم موضوع جالبي است كه قابل بررسي است اما حرف من هيچ ربطي به آن ندارد.


سهيل نيز نوشته « بسیار کار مناسبی می‌کنند که مجبور می‌کنند خانم‌ها بدون حجاب عکس بگیرند، اصولا ایرانی‌ها باید یاد بگیرند که اگر زور گفتن برای خودشان خوب است دیگران هم می‌توانند این کار را انجام دهند. شما هم اگر خیلی ناراحت هستید می‌توانید آن کشور را ترک کنید.»

اين آقا سهيل از بي منطق‌ترين ادم‌هاي روي زمين است، نه؟ دوست عزيزم، ايراني يعني من، يعني تو، چرا با هم لج كنيم؟ مگر من و تو آدم نيستيم، مگر گاويم، مگر ديوانه‌ايم؟ اگه اين طوري است كه من هم آرزو مي‌كنم گير يك كشوري بيافتي كه بگويند طبق قانون آنجا به گردن همه‌ي كساني كه اسمشان سهيل است بايد قلاده بزنند تا به قول خودت «اصولا ایرانی‌ها باید یاد بگیرند که اگر زور گفتن برای خودشان خوب است دیگران هم می‌توانند این کار را انجام دهند. شما هم اگر خیلی ناراحت هستید می‌توانید آن کشور را ترک کنید». شوخي كردم، يك لحظه عصبي شدم!


طولاني شد، ببخشيد. و اما چرا به جناب كنسول گير داده بودم چون اولا گيرم، دوم اين كه به خرج بيت المال براي دختر آقاي سفير به طور ويژه اصرار داشته عكس با حجاب بده، حتي براي او حاضر شده بودند كه پول هم بدهند، اما براي ديگران تلاش ويژه‌اي نمي‌كنند!از همه‌ي دوستان مخالف آزادي كه پيام گذاشته بودند تشكر مي‌كنم : )
(پي‌نوشت: حسين نوراني‌نژاد عزيز برايم كامنتي ديگر گذاشته به اين مضمون: «دلم برات تنگ شده داداش. آقا خیلی به ما حال دادیا. گفتی "مدعي طرفداری از آزادي" ام و "هنوز حد و مرز آزادي را" نمي‌دانم. بابا ایول. بعد هم یه جور نوشتی انگار از آزادی نمایش آلت تناسلی دفاع کردم!! اصلن بحث من چه ربطی داشت به حدود آزادی پوشش؟؟ من فقط دلم برا این کنسول بیچاره سوخت که تو باباشو در آوردی. در ضمن نمیدونم شاید یک خانم محجبه بتونه عکس بی حجاب رو کارتش داشته باشه ولی اون کارتو پیش خودش نگه داره. به هرحال بدیهی است که من نه تنها از آزادی حجاب عقیدتی دفاع می کنم که مدافع حجاب هم هستم ولی تو که منو میشناسی».حق با حسين عزيزم است، شرمنده‌ام حسين جان، منظورم از اين جملات اين نبوده، در هر صورت اگر چنين برداشتي از آن شده ببخش دوست خوبم.)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com