دربارهي سفر اخير به ايران، نكتههاي فراواني به ذهنم رسيد كه بنويسم بد نيست. چهار موردي كه دربارهي فرودگاه بود را اينجا مينويسم.
(كشت باقالي در باغ منزل پدري ـ نوشهر، نوروز 86)
فرودگاه يك :
وقتي از سفر ميرسي به فرودگاه امام خميني كه يك عالم با تهران فاصله دارد اگر ماشين شخصي نداشته باشي، فقط دو شركت تاكسي در آنجا هست كه بايد يكي را انتخاب كني. همين دفعهي آخري يعني سه چهار روز قبل عيد نوروز كه رسيدم ديدم نمايندههاي هر دو شركت آمدند جلو و اصرار ميكردند كه با آنها بروم، پرسيدم تا خيابان خوش چند ميگيريد؟ يكي گفت 10 هزار تومان، اون يكي گفت بين 9 تا 10 تومان! حرصم گرفته بود از اين قيمت، چند متري رفتم جلوتر و وايستادم، هيچ ماشين ديگري هم نبود، بايد يكي را انتخاب ميكردم، ديدم مسافري ديگر يكي از اين تاكسيها را انتخاب كرده، رفتم جلو و به راننده گفتم ببين اگه ميشه ما دو تا رو با هم ببر ارزونتر بگير، چونه زديم بالاخره قبول كرد كه از جفتمون 15 تومان بگيره، اون مسافره ميرفت فرودگاه مهرآباد. تو راه راننده روضه ميخوند كه فقط 20 درصد از پولي كه ميگيره به خودش ميرسه و بقيه رو شركت ميگيره، شركت تاكسي فرودگاه. بله، وقتي رقابت نباشه همين ميشه كه يا بايد تاكسي شركت فرودگاه را انتخاب كني، يا تاكسي شركت سيروسفر؛ هيچ گزينهي ديگري هم نداري، پياده كه نميشود رفت توي اتوبان ايستاد و براي ماشينها دست تكان داد، تنها راهش شايد اين باشد كه با فاصلهي مناسبي از ترمينال فرودگاه، جايي باشد تا تاكسيهاي ديگر هم امكان داشته باشند بيايند و انحصار شكسته شود.
فرودگاه دو :
شمارهي آبان ماه ماهنامهي داخلي شركت مادر تخصصي فرودگاههاي كشور را ديدم كه صاحب امتيازش شركت فرودگاههاي كشور و مدير مسوولش يدالله آقايي صائم و سردبيرش امير گروسي است. بخشي از سرمقالهاش را به جنبش دانشجويي اختصاص داده و نوشته كه دانشجويان در 16 آذر 32 «با اعلام پيروي از معمار بزرگ انقلاب اسلامي در مبارزات ضد رژيم، پيوند عميقي بين اين حركت و تحركات گستردهي مردمي به رهبري روحانيت به وجود آوردند.»
فرودگاه سه :
وقت برگشت تو فرودگاه امام رفتم به باجهي بانكي توي فرودگاه، 50 هزار تومان دادم براي تبديل به دلار؛ شايد 10 دقيقه طول كشيد تا چند تا فرم پر كرد و اسم و رسم و تلفن و چند تا چيز ديگه رو نوشتيم تا بالاخره شاخ غول رو شكستيم. گفتم برادر من چرا اينقدر طولش ميدهيد؟ گفت همينه ديگه، اومدي تبديل كني ديگه؛ انگار واقعا كار مهمي بود. حالا جالبه تو اين باكو هر خياباني كه بروي دكهها و مغازههايي هست كه پول چنج ميكنند، در بانكها هم باجهاي براي اين كار هست، همين كه 100 دلاري بدهي، پول را ميشمارند و ميدهند، نه اسمي مينويسند نه فاميلي و شمارهي تلفن و غيره. اين كاغذبازيها تو ايران ما واقعا مسخرهبازي است. يكي ديروز تعريف ميكرد كه تو رشت ميخواسته 100 دلار تبديل كنه، يك ساعت طول كشيده و يك روز مسافرتش عقب افتاد.
فرودگاه چهار :
توي مسير رفت و برگشت؛ ديدن تغيير سر و وضع و حجاب هموطنهاي مونث جالبه؛ اگه هواپيما خط ايراناير باشه، تو هواپيما حجابها درسته، بعد اكثرشون تو فرودگاه خارج كشف حجاب ميكنند، اما وقتي هواپيما غير ايراني باشه ديگه فقط تو فرودگاه ايران همه محجبه هستند و بعدش وارد هواپيما كه شدند روسريها ميرود پايين تا زمان برگشتن. به هر حال تازه آن وقت ميفهمي كه جماعت چطور روسري سر ميكنند.
حاشيه : تولد حضرت محمد(ص) بر همهي مسلمانان مبارك. ديروز با مطهره خانم رفتيم حسينيهي ايرانيان در باكو كه مراسم جشني داشتند. آقاي زارع، سفير جديد هم آمده بود. حسينيهي ايرانيان با كارخانه فاصلهي زيادي دارد. ما بيشتر مراسم را بوديم اما تا آخر نمانديم، قبل از آمدن هم در حياط حسينيه با چند ايراني آشنا شدم، از جمله آقاي بهبودي كارشناس فرهنگي رايزني. بعد از مراسم هم برگشتيم به كارخانه، يك قسمتي را پياده، بعد با مترو و آخر هم با مينيبوس خط 333 . فقط جالبه كه اينجا خيليها از همين مسلمانان شيعه اصلا نميدانند كه امروز تولد كيه، سعيد معلم ميگفت نبيليم كيمه آدگونو دير، بوردا حيدر عليافي آد گونو مهمدير.
حاشيه دوم : هر جا ميروم مردم از ايران ميپرسند، از احتمال حملهي آمريكا به ايران و احمدينژاد؛ اين چند روز ميگفتند قرار است ششم آوريل آمريكا حمله ميكند، ميگفتم آمريكا يالانچيدير، البته تاكيد ميكردم كه ما جنگ نميخواهيم اما ايران كه عراق نيست، آمريكا اگر جرات دارد بيايد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com