اعتياد پدر مردم ما را درآورده، اما انگار در بقيهي كشورها اين طور نيست، مثلا در باكو معتاد خيلي كم است. خيلي دوست دارم به پسر يا دختري كه معتاد است هم سلامي كنيم و به آنها بگوييم كه آنها را درك ميكنيم، يعني سعي ميكنيم كه دركشان كنيم، آنها هم مثل من حق داشتند معتاد نشوند؛ بايد قبل از هر چيز از آنها دفاع كنيم، اصلا شايد من و تو باعث شده باشيم آنها معتاد شوند.
مشكل چه بوده، مشكل اقتصادي يا خانوادگي، شايد هم سياسي؟! آن كسي كه نميتواند معاش خانوادهي خود را تامين كند شايد براي تسكين دردهاي خود از مواد مخدر استفاده كند و همين مسكن لعنتي وضع او را بدتر از پيش ميكند اما همين كه براي لحظاتي تسكينش داده راضي ميشود.
اين همه جوان بيكار چه كنند از غصهي احساس بيهودگي؛ ليسانس دارد ولي بي كار است، فوق ليسانس است و بي كار؛ پزشك بي كار! اصلا شايد مشكل خانوادگي داشته باشد، مثل خيليها كه به دليل بيماري و فوت يك عزيزشان معتاد شدهاند تا او را فراموش كنند يا روابط خوبي با باقي اعضا در خانواده ندارند. از كسي شنيدم سال 32 كه كودتا شد بخشي از فعالان سياسي طرفدار مصدق كه شكست خورده بودند و فضاي سياسي براي آنها بسته شده بود به اعتياد كشيده شدند.
شايد و فقط شايد براي تفريح هم عدهاي به مواد مخدر رو بياورند اما فكر نميكنم دليل اصلي هيچ معتادي صرفا تفريح باشد، هيچ آدم عاقلي براي تفريح به خودش صدمه نميزند، اين شرط عقل است.
اعتياد در بين جوانان ما بيداد ميكند، كراك و حشيش و شيشه و ترياك نقل مجالسشان است، خيلي راحت هم به دستشان ميرسد. منبع عظيم ترياك كه دم گوشمان است افغانستان؛ خدا نبخشد آنهايي را كه تجارت مرگ ميكنند، براي قاچاق مواد مخدر همه را هم ميخرند، پاسگاه و مامور را از بالا تا پايين ميخرند، ماموران حتي يك دهم قاچاق را هم نميتوانند كشف كنند.
ميدانيد جواني كه معتاد ميشود ديگر نه تنها خاصيتي ندارد بلكه فقط ضرر است چه خرج عملش چه لطماتي كه به جامعه ميزند. برخورد هم نميشود با آنها كرد، چه برخوردي، زندان كه نتيجه ندارد، درد معتاد كه با زور برطرف نميشود، تازه همان زندان خودش آلودهترين و كثيفترين جاهاست، راهش فقط پيدا كردن علت اعتياد آن معتاد است، مشكل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي يا سياسي. اگر بايد تك تكشان رو در رو شوي تازه ميفهمي كه تفريح نميكند، دنبال مرحمي بر زخمي بوده، مرحمي فقط براي به فراموش كردن درد!
چند ماه پيش كه اين انجمنهاي ان.اي را ديدم برايم خيلي جالب بود، انجمنهايي غير دولتي است كه خود معتادهاي ترك كردهي هر شهر آنها را تشكيل ميدهند براي كمك به معتادها تا بدون بستن و كتك زدن معتادهايي كه خودشان ميخواهند را نجات دهند، هر روز در مكاني جمع ميشوند، در يك سالن بزرگ دور تا دور مينشينند، نه ثبت نامي ميشود نه حضور غيابي در كار است، جلسه گردانان از معتادان ترك كرده هستند، كساني هم آمدهاند همگي در حال ترك هستند، در جلسه به ترتيب هر كسي اعلام ميكند كه چند روز شروع كرده به ترك، بدون اين كه اسمش را بگويد، شايد يكي دو ماه ترك كرده بود اما دوباره شروع كرده باشد و حالا آمده براي شروع ترك مجدد، شمارهي روزها را از صفر شروع ميكند، نه اجباري هست نه چيزي، هر كسي كه بخواهد در جلسه از تجربيات زندگياش تعريف ميكند كه چطور معتاد شد و چرا در حال ترك است، هيچ ماموري هم نميآيد به اين جلسات تا آنها را دستگير كند، يعني جلسات كاملا آزادانه است، ميخندند، دست ميزنند، شادي ميكنند. به نظرم اين كار خيلي جواب ميدهد اما واقعا معتاد به همهي ما افراد جامعه نياز دارد كه او را درك كنيم، بدانيم او ديوانه نبوده برود دنبال چيزي كه جز بدبختي برايش هيچ چيز ندارد.
البته قبول دارم كه همهي معتادها را هم نميشود ترك داد، پيرمردي كه 40 سال است ترياك ميكشد كه ديگر ترك نميكند، بدبختي ما جوانانمان هستند كه به چشم ميبينيم از دست ميروند اما راه حل آن را نميدانيم، پيش نياز راه حل بحران اعتياد، درك معتادهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com