۱۳۸۵ بهمن ۲۲, یکشنبه

خسته شدم ايران

چند روز خيلي سخت كار داشتم، مني كه هر لحظه در جريان كوچكترين اخبار ايران بودم، الان بايد در اطراف باكو در يك كارخانه مشغول كار باشم، با كارگر سر و كله بزنم، فكرم به توليد باشد و اقتصاد و ... چند روزي است كه دارم تراشكاري هم ياد مي‌گيرم، چه كنم؟، ول كنم براي ايران گريه كنم؟! شرايط همين زندگي من را به اينجا كشاند، مگر در ايران نبودم، مگر تمام وقتم براي ايران نبود؟
باور كن بغضي در گلويم هست كه انتها ندارد، ايران چه مي‌شود؟ خسته شدم از فكر كردن به ايران، اينكه چه مي‌شود؟ آيا مردم ايران بايد تحريم اقتصادي جديدي را تحمل كنند؟ آيا حمله‌ي نظامي ديگري به خاكمان دوباره مردمان خوب كشورم را بي پناه مي‌كند؟

خسته‌ام، خسته‌ي ذهني، چه بلايي سر مردمم مي‌آيد؟ چقدر بايد بدبختي بكشيم؟ مي‌دانم كه مسوولان نظام ايران و رييس جمهور آمريكا هر دو مي‌گويند كه انرژي هسته‌يي حق ايران است، اما مردم چه گناهي دارند، ايران چه گناهي دارد كه آنها با هم اختلاف دارند؟ به خدا ما مردم گناهي نداريم، مردمي بيچاره كه هشت سال از ايرانمان دفاع كرديم، سختي كشيديم، تازه 17 سال از آن سال گذشته.

از دستم هم كاري بر نمي‌آيد جز نگراني. راضي‌ام حق من يكي فداي ايران شود، طاقت ندارم ايران كوچكترين آسيبي ببيند، هيچ كس يادش نرفته كه در جنگ 40 روزه‌ي حزب الله و اسرائيل، ميلياردها دلار هر دو طرف خسارت ديدند، از نظر ما كه اسرائيل مقصر بود اما مردم لبنان چطور كهخسارت ديدند؟ بهتر نيست حاكمان امروز ايران كمي بيشتر به فكر اقتدار ايران باشند، به فكر نظام كشور باشند كه اگر از هم بپاشد دوباره سال‌ها طول مي‌كشد كه بازسازي شود و حتي تماميت ارضي در خطر مي‌افتد؟ من جنازه‌ي ايران را نمي‌خواهم كه مغرور باشد، من ايراني مي‌خواهم كه مردمش در آسايش باشند و جنگ را ديگر تجربه نكنند، مسوولان اگر راست مي‌گويند در صورت تحريم ايران هيچ نخورند، هيچ ننوشند، هيچ و هيچ و هيچ؛ و اگر حمله‌اي خداي ناكرده شد خودشان نروند گوشه‌اي پناه بگيرند، آدرس بدهند كه اولين نفر آنها باشند.

هنر كشور داري اين نيست كه ديگران را به مبارزه طلبيد، بايد بتوانيم از حمله‌ي اقتصادي و نظامي دشمن جلوگيري كنيم.

آخر شبه، يك سخن گهربار از خودم در كنم: از نظر من، اسلام آمريكايي يعني اسلامي كه مانند آمريكا جنگ طلب باشد، اسلام واقعي هم اسلامي است مصلحت‌گرا كه مصلحت جامعه را درست مي‌بيند و معقولانه تصميم مي‌گيرد.

مطهره خانم دو هفته ايران بود، براي مشكل كليه‌اش به چندين دكتر مراجعه كرد، آنها به طور كامل تشخيص ندادند اما احتمال داده‌اند كه سنگ باشد، سه روز پيش امد باكو، ديروز باز هم درد داشت، امشب دوباره رفت به تهران.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com