آقاي محمد رضا ويژه كامنتي در ذيل يادداشت ««امان از مشارکتيها»!» كامنتي گذاشته بودند و من هم در يادداشت «چرا بايد در قدرت بمانيم» پاسخي به آن دادم؛ اكنون آقاي ويژه پاسخي ديگر دادهاند. ضمن تشكر از ايشان و درج آن پاسخ، چند سطري هم به آن جواب دادهام. پيش از آن از آقاي ويژه به دليل اين كه در بررسي موضوع انصاف را رعايت كردهاند تشكر ميكنم.
پاسخ دوم آقاي ويژه
«با سلام آقاي شفيعيان گرامي. با سپاس از پاسخ مفصل جنابعالي كه نشانگر استقبالتان از ديالوگ با ديگران است. نكاتي چند را فرموده بوديد كه يك به يك به آنها مي پردازم : به مشكلات اصلاح طلبان اشاره فرموده بوديد، كاملاً درست است ولي اينها هزينه اي بود كه براي فعاليت در عرصه ي سياسي بايد پرداخت و اختصاص به اصلاح طلبان هم ندارد و البته فراموش نكنيم كه ديگران بسيار بيش از آن را پرداخته اند. فرموده بوديد كه اصلاح طلبان براي حقوق و مزايا اين كار را نمي كنند. حاشا و كلا كه همه ي اين گروه را محكوم كنيم گو اينكه بسياري هم سوداي آن داشتند و البته بهره ها بردند ( آمار سوء استفاده هاي كلان مسئولان دولت پيشين در چند ماه آخر را كه نبايد ناديده گرفت) ولي مسئله ي اصلي حقوق نيست كه نفس ماندن در چرخهي قدرت است كه به آنها قدرت چانه زني مي دهد. مدعاي من اين است كه براي افزايش اين قدرت چانه زني اصلاح طلبان هر امتيازي را مي دهند. اين اشكال كار آنها است.اما اصلاحات كه فرموده بوديد كسي نمي تواند منكر دستاوردهاي خوبي باشد كه در اين چند سال حاصل شد ولي آيا دستاوردها با هزينه ها و انتظارات برابر بود؟ به يقين پاسخ شما هم نمي تواند مثبت باشد. پرسش همين است چرا دستاوردها كمتر از حد معمول بودند و چهار سال آخر كه هيچ بودند؟ آيا معتقد نيستيد كه اصلاح طلبان به دور خود مي چرخيدند و نمي دانستند كه چه مي خواهند؟آيا بسياري از مصوبات مجلس ششم كاملاً سياسي نبود و آيا كار كارشناسي روي آنها انجام شده بود؟ به عنوان كسي كه بخشي از عمرم را صرف اين موضوع كرده ام پاسخم منفي است و بيشتر مصوبات واكنشي بود. اكنون نيز همين است اصلاح طلبان واكنشي عمل مي كنند و هميشه هم اينگونه بوده اند : روي جوانان كار مي كنند تا آنها را به ميدان بياورند بعد تا همين جوانان (تحكيم) مواضعي ديگر اتخاذ مي كنند آنها را تخطئه مي كنند.حالا هم روي مشكلات معيشتي تمركز يافته اند چون ديدند سال گذشته رقيب با همين شعار برنده خارج شد. شعار ايران براي همه ايرانيان چه شد؟ جبهه ي دموكراسي خواهي و حقوق بشر نطفه اش هم بسته شد؟ قضاوت در مورد اين مسائل را بر عهده ي خود شما مي گذارم و خود بر اين فعاليتها نامي بگذاريد. از اينكه كامنت طولاني شد پوزش مي خواهم و پيروزي همهي جوانان اصلاح طلب را در دستيابي به آرمانهاي والاي خويش كه همانا آرمانهاي همهي ماست از ايزد منان خواستارم.»
پاسخ دوم به آقاي ويژه
۱ - اين «آمار سوء استفاده هاي كلان مسئولان دولت پيشين در چند ماه آخر» چيست؟ چرا من آنها را نديدهام؟ اولا لطفا نشاني آنها را بدهيد. در ثاني فساد اداري در كشورهاي جهان سوم بسيار عادي است، كسي كه شعار اصلاحات ميدهد يعني كه از ميزان آن ميكاهد، به سرعت نميتوان آن را قطع كرد.
۲ - «ماندن در چرخهي قدرت براي حفظ قدرت چانه زني» اگر در جهت رسيدن به اهداف اصلاحي باشد چه اشكالي دارد؟ به نظر من كه براي رسيدن به هدف سياسي بايد قدرت به دست آورد، حال اين قدرت در هر جايي باشد فرقي ندارد. آيا همين ديگران نيستند كه گاهي حتي به پاچهخواري امثال آقاي كروبي هم تن ميدهند تا مشكلي از آنها حل كند و به چانهزني بپردازد؟ پس جنبش اصلاحطلبي چانهزن هم لازم دارد، همچنان كه به همه نياز دارد.
۳ - دستاوردها با هزينهها و انتظارات برابر نبود، قبول است، توان آنها آنچنان بود، كس ديگري ميتواند ياعلي، آستينها را بايد بالا زد. كار كارشناسي آن طرحهاي كيلويي كم بود اما اشكال به ما هم بر ميگردد كه نظارت خوبي بر كارهاي آنها نكرديم، چرا نخبگان طرحهايي را به آنها پيشنهاد نكردند و پيگير آن نشدند و كمك كارشناسي ندادند؟ چرا احزاب و گروهها براي پشتيباني نرمافزاري از كساني كه به حكومت فرستادند برنامه نداشتند؟
۴ - داشتن ارتباط احزاب و تشكلهاي دانشجويي براي رسيدن به هدفي مشترك و همكاري در پروژههاي سياسي البته نميتواند الزاما نفي شود مگر اين كه كسي بخواهد دانشجويان را تحت سيطرهي خود دربياورند و از آنها به عنوان عملههاي پيشبرد آن برنامه استفاده كنند. در آن صورت هر دو طرف خطا كردهاند هم جامعه پويايي نيروهاي جوان خود را براي مدتي از دست ميدهد و هم دانشجويان با شكست در يك پروژهي سياسي تا مدتي از سياست كناره ميگيرند.در وضعيت كنوني دانشجويان سياسي قطعا هيچ كدام به صورت محض مقصر نيستند، وضعيت بلبشوي جامعه و سرعت بالاي اتفاقات سياسي داخلي و بين المللي حول مساپل ايران در چند سال اخير باعث وضع موجود است. دو طرف ميتوانند مشوق حركتي در يك مقطع و تخطئه كنندهي حركتي در مقطع ديگري باشند. به هر روي، نقش و تاثير عوامل بيروني را در ارتباط دانشجويان سياسي و اصلاحطلبان نبايد ناديده گرفت.
5 - دربارهي مشكلات معيشتي، البته نياز جامعه به آن انكار نشدني است و اصلاح طلبان هم به آن كم توجه بودند، البته در انتخابات سال گذشته به دليل اين كه ادبيات آنها با مردم نزديك نبود مردم به خوبي نميدانستند كه اين شعارهاي اصلاح طلبان از جمله مردم سالاري، اقتصاد آزاد و تنش زدايي چه تاثيري بر معيشت آنها دارد. شعارهاي گذشته همه باقي است و از آنها عقب نكشيدهايم، هر چه هم جلوتر ميرويم بيشتر به ضرورت آن پي ميبريم. تنها همفكري با همديگر، پيشنهادات و انتقادات و نظارت گروههاي مختلف غيرمردمي بر هم ميتواند به رسيدن به هدف مشتركمان كمك كند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com