۱۳۸۵ آبان ۲۴, چهارشنبه

چرا بايد در قدرت بمانيم

آقاي محمدرضا ويژه، دوست خوبم نوشته: «با سلام آقاي شفيعيان. واقعاً مشي فعلي اصلاح طلبان را تاييد مي‌كنيد؟ ماندن به هر بهايي! به نظرم اصلاح طلبان از ابتداي كار خود و حتا پيروزي خود در سال 1376 برنامه‌اي نداشتند و بسيار مقطعي عمل مي‌كردند و اكنون هم فقط مي‌خواهند بمانند و مطرح باشند. مردم هم اين را فهميده‌اند و علت شكست آنان در سال گذشته نيز همين بود. مردم به خوبي فدا كردن ارزش‌ها را به پاي مصلحت مي‌فهمند و مي‌دانند كساني كه اينگونه عمل مي‌كنند چندان قابل اعتماد نيستند. پيروز باشيد.»

آقاي ويژه‌ي عزيز! ماندن در كجا و كدام صندلي؟ در آن صندلي كه سعيد حجاريان بر رويش نشست و سعيد عسگر ها تحملش نكردند، يا آن صندلي كه 85 نفرشان را ردصلاحيت كردند، تعدادي از آنها دادگاهي شدند، محمدرضا خاتمي و چند تاي ديگر از نمايندگان مردم در مجلس ششم هنوز به دادگاه براي وكالت مردم رفت و آمد دارند، يا آن صندلي كه علي اكبر موسوي خوئيني برايش به دادگاه رفت؟ اگر اينها بر اصلاح ساختار قدرت تاثير نداشتند يا حاضر به كوتاه آمدن از حق مردم بودند كه اين عاقبتشان نبود.
البته در اين كه مقطعي عمل شد شكي نيست، طرف مقابل فرصت نمي‌داد، ديگراني هم در بيرون گود نشستند و فقط گفتند كه لنگش كن! مگر در سال 76 فقط چند نفر و يك گروه بود كه پيروز شد، آيا ديگران به وظيفه‌ي خود به طور كامل عمل كردند؟ قبول دارم كه مشكل زياد بود و هست اما بهتر است بگوييم كه الان بهترين راه چيست نه اين كه از حركت ديگران هم جلوگيري كنيم.
صرف حضور در انتخابات اشكال ندارد، چگونگي حضور و نيت مهم است، فكر مي‌كني آيا نيت همه‌ي كانديداهاي اصلاح طلب براي دست پيدا كردن به صندلي شوراي شهر است؟! مگر چقدر حقوق و مزايا دارد؟! آيا امثال مسجد جامعي، معصومه ابتكار، اسحاق جهانگيري، غلامرضا ظريفيان، علي محقر، محمد علي نجفي و اشرف بروجردي، براي كسب حقوق كانديداي شوراي شهر شده‌اند؟ هر چند قطعا در بين كانديداهاي موسوم به اصلاح طلبان كساني پيدا مي‌شوند كه تنها هدفشان كسب قدرت است و بس همچنانكه در دور اول انتخابات شوراها با همين انگيزه از اقبال عمومي به اصلاحات وارد آن شدند و از اصلاحات سابقه‌ي بدي در ذهن‌ها گذاشتند.

آقاي ويژه‌ي عزيز! ورود به نهادي انتخابي با هدف تاثير گذاري بر ساختار سياسي، اقتصادي و اداري كشور و اصلاح آن به طوري كه اكثر مردم بخواهند در هيچ زماني ايراد ندارد، حتي اگر راه اصلاح سياسي آن كم رنگ باشد، مانند شوراهاي اسلامي شهر و روستا، چه برسد به مجلس خبرگان رهبري. براي همين معتقدم بايد در قدرت بمانيم براي اصلاح آن.

البته اين را هم يادآور مي‌شوم كه مشي جبهه‌ي مشاركت همانطور كه آقاي عبدالله رمضان‌زاده، قائم‌مقام دبيركل جبهه گفته‌اند اين است كه «اگر يك نفر هم از مشاركت در ليست نباشد ائتلاف مي‌كنيم تا خطرها را دفع كنيم». بنابر اين براي دوستان من اين صندلي نيست كه ارزش دارد.

حاشيه : امروز وقتي در وبلاگ سعيد نوايي، همكار سابقم در ايسنا خواندم كه از ايسنا رفته است، خيلي شدم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com