دقيقا يک سال پيش يعني در چهار مهر 84 آقاي هاشمي شاهرودي دستوري صادر کرد که مقدمات آزادي تمام دانشجويان زنداني فراهم شود، بعد از سه چهار ماه اين دست و آن دست کردن بالاخره ليست در اختيار دفتر رهبري قرار گرفت تا دستور عفو صادر شود. من تا دو سه ماه ها بعد از آن هم در ايسنا مسوول بخش دانشجويي سرويس سياسي بودم، تا قبل از اين که به رهبري ارتباط داشت هر ماه گزارش مي داديم که يک ماه، دو ماه، سه ماه، چهار ماه گذشت اما هنوز آزاد نشده اند، يک بار هم بعد از آن چنين نوشتيم اما طوري خبر را تنظيم کرديم که معلوم نيست چه کسي بايد آن کار را مي کرد. بالاخره اين که انگار آزادي چند دانشجوي زپرتي براي مسوولان سخت مي آيد، فقط به آنها ياد مي آورم که خودشان قبل از انقلاب براي اظهار نظر حبش کشيده اند و مي دانند چقدر ناراحت کننده است که براي بيان نظرات کسي را زنداني کني.
در همين مدت يک ساله اکبر محمدي که يکي از همان دانشجويان بود در اثر بي مسووليتي آقايان فوت کرد و هزينه اش را بايد ملت بپردازد چون اين اتفاق ناراحت کننده بهانه ي بيگانگان را براي دخالت در امور داخلي ما بيشتر مي کند. به هر حال دانشجو آزاده است، در بند نمي شود، اگر او را از اظهارنظر ولو اشتباه بازداريم، ديگر در مواردي که به حمايت آنها احتياج شود هم حتا به زور قدم جلو نمي گذارد. نمونه اش جنگ تحميلي بود که جوانان بعد از آزادي از دست رژيم خودکامه، هشت سال براي دفاع از ميهنشان جنگيدند، قطعا اگر قبل از آزادي ملت براي انديشيدن و اظهارنظر يعني قبل از سال 57 عراق به ايران حمله مي کرد، جوانان اين گونه نبودند. الان هم همين وضعيت است، جوان را بايد آزاد بگذاريم، به ويژه دانشجويان را آن هم در محيط آکادميک دانشگاه.
احمد باطبي ترس ندارد، والله نه گاز مي گيرد نه براندازي مي کند نه شاخ مي زند نه اسلحه دست مي گيرد نه هيچ کار ديگر، مثل خود شما، من هم گاز نمي گيرم و شاخ نمي زنم، خاتمي هم همين طور، احمدي نژاد هم همين طور، ...
آدميزاد آفريده شده براي فکر کردن و تظارب آرا براي رسيدن به کمال، تنهايي که نمي شود به جايي رسيد، حداقل باطبي و احمدي نژاد در انسان، ايراني و مسلمان بودن يکي هستند، اگر بايد زنداني شوند، هر دو و اگر بايد آزاد باشند، باز هم هر دو. اين خلاف «عدالت» است. اگر اشکال باطبي اين بود که کسي از او عکسي با يک پيراهن خوني گرفته، خب خيلي ها هم با محمد رضا شاه عکس دارند، پس چرا در زندان نيستند؟!
به قول کروبي که هميشه ميگه «اين مادر مرده ها»، بابا والله بالله آزاد کردن اين چند تا دانشجو هم صواب داره هم به نفع ملت و مسوولانه، اگر هم آقاي هاشمي شاهرودي فکر مي کند که اين طور نيست، از اولش بي جا کرد آن دستور را پارسال صادر کرد وگرنه بايد پيگير اجرايش مي شد. تو رو به خدا يه خبرنگار اين حرف ها رو پيگيري کنه، نه اين که آقايان همين طور براي خودشون دستورهاي دل خوش کني صادر کنند، سود تبليغاتي ببرند و بعدش هم اجرا نشه.
پي نوشت: دوستان عزيزم در ايسنا با فاصلهي چند ساعت از فرستادن اين يادداشت گزارشي در همين باره نوشتهاند كه قابل تقدير است فقط دو نكته اين كه: يكم، در آن جلسه صحبت از «آزادي» بود نه «آزادي يا مرخصي». دوم، اين كه اسامي طبق اخبار رسمي رسانهها به دفتر رهبري رفت تا مورد عفو قرار بگيرند كه ديگر خبري نشد!

اين عکسه رو مطهره خانم چند روز پيش درباره اش توضيح داده، البته بدون شرحه، آدمک هاي چوبي از شخصيت ها که هر پنج تاي آنها توي هم ميروند. اين يک نمونه ي آنهاست، براي فوتباليست ها و انواع شخصيت هايش هم هست. وارد يکي از مغازه هاي صنايع دستي باکو که شديم، جوانک فروشنده تا فهميد ايراني هستيم اين يکي را آورد نشانمان داد، بقيه اش ديگه توضيح نداره، چون شايد هزار تا برداشت وجود داشته باشه از اين که چرا اين پنج تا در يک بسته با هم هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com