از وقتي كه اكبر گنجي آزاد شد، كه نه حتي از ماهها پيش دغدغهي من اين بود كه نسبتم را با گنجي بيرون از زندان چگونه تعريف كنم، چون تا وقتي در زندان است تكليف معلوم بود، دفاع از كسي كه به خاطر ابراز عقايدش محكوم شده، درخواست آزادي گنجي بدون توجه به محتواي مواضعش.
ريش اصلاحنشده و نتراشيدهاش خود نشانهي اعتراض است، شايد هم ظريفان به او بگويند اين كار در مخالفت با اصلاحات است. مطمئنم اگر او را در خيابان ميديديم نميشناختيمش، بيشتر به شيخ اكبر گنجي شبيه است!
مواضع خيلي از اصلاحطلبان ديگر امروز با مواضع گنجي همخواني ندارد، فاصلهها بين آنها پنج سال است، پنج سال به دور از گفتوگوي مستقيم و تضارب آرا.
اين را هم بگويم كه فيالواقع گنجي آزاد بود، انديشههايش در هيچ چارچوبي محصور نشد، و هر چه ميخواست گفت، چه قبل از زندان و چه در آن؛ اتفاقا قبل از حبس حرفهايش كمتر نفوذ يا خريدار داشت، اما بعد از محكوميتش هر روزي كه بيشتر در زندان ماند، از تريبونش صداي بلندتري به گوش ميرسيد و هم راديكالتر. او حتي در اين اواخر به صراحت فرياد زد كه فلاني بايد برود!
اصلا نميدانم حضور گنجي بيرون زندان آيا شكاف اصلاحطلبان را بيشتر ميكند يا نه، اما قطعا در صفبنديهاي جديد ميتواند تاثيرگذار باشد. مثل عبدي كه از دوستانش فاصلهاي گرفته، شاكي است و طول ميكشد كه بين او و اصلاحطلبان گفتوگوي منطقي برقرار شود.
مهمتر اين است كه چه زماني بايد نسبت به نقد و بررسي مواضع گنجي دست زد، آيا بايد از همين روز مرزبنديهاي خودمان را مشخص كنيم؟ آيا اكبر آمادگي دارد تا از همين روزهاي آغازين شنوندهي انتقاداتي به مواضعش باشد؟ به نظرم بايد به او فرصت داد تا گفتوگوها بر سر راهبرد جبههي متكثر اصلاحطلبان در فضايي منطقي انجام شود؛ و البته اين به خود گنجي هم بر ميگردد، هر چند به نظرم او صبرش در اين زمينه كم نيست.
يادم ميآيد كه براي اولين بار ارديبهشت 78 در نمايشگاه مطبوعات با گنجي روبرو شدم، از غرفهي امروز به خرداد در رفت و آمد بود و جمعيتي 20 تا 30 نفره هم دنبالش ميرفتند كه من هم در جمع آنها بودم، به سوالات جواب ميداد، بالاخره آنقدر شلوغ شد كه جمعيت 100 نفره به بيرون سالن هدايت شدند تا در فضاي باز دو ساعت با او گفتوگو كنند. بيشتر سوالات حول محور انتقاد از او ميچرخيد، يكي ميگفت چرا تو كه فلان و بهمان بودهاي، امروز اصلاحطلب شدهاي؟! و ... منظورم اين است كه در اوج دوران اصلاحطلبي، گنجي فرصت و امكان نقد شدن داشت اما پنج سال است كه نقد نشده، همه تنها از آزادي بيان عقايدش دفاع كردهاند بدون اهميت دادن به محتوايش، البته اين كار كاملا منطقي بود، مهم از اين پس است كه چگونه و چه وقت نسبتمان را با گنجي بيرون زندان تعيين كنيم.
چند يادداشت گذشته در همين باره؛ «گنجي آزاد» باورم نمي شه / هزينه ي آزادي گنجي، حق همه! / بعد از آزادي گنجي / گفت وگو با عامل ترور قاضي مقدس / آقاي معين! مي تواني مصدق باشي؟ / روز خبرنگار، کمربندها را باید بست
ريش اصلاحنشده و نتراشيدهاش خود نشانهي اعتراض است، شايد هم ظريفان به او بگويند اين كار در مخالفت با اصلاحات است. مطمئنم اگر او را در خيابان ميديديم نميشناختيمش، بيشتر به شيخ اكبر گنجي شبيه است!
مواضع خيلي از اصلاحطلبان ديگر امروز با مواضع گنجي همخواني ندارد، فاصلهها بين آنها پنج سال است، پنج سال به دور از گفتوگوي مستقيم و تضارب آرا.
اين را هم بگويم كه فيالواقع گنجي آزاد بود، انديشههايش در هيچ چارچوبي محصور نشد، و هر چه ميخواست گفت، چه قبل از زندان و چه در آن؛ اتفاقا قبل از حبس حرفهايش كمتر نفوذ يا خريدار داشت، اما بعد از محكوميتش هر روزي كه بيشتر در زندان ماند، از تريبونش صداي بلندتري به گوش ميرسيد و هم راديكالتر. او حتي در اين اواخر به صراحت فرياد زد كه فلاني بايد برود!
اصلا نميدانم حضور گنجي بيرون زندان آيا شكاف اصلاحطلبان را بيشتر ميكند يا نه، اما قطعا در صفبنديهاي جديد ميتواند تاثيرگذار باشد. مثل عبدي كه از دوستانش فاصلهاي گرفته، شاكي است و طول ميكشد كه بين او و اصلاحطلبان گفتوگوي منطقي برقرار شود.
مهمتر اين است كه چه زماني بايد نسبت به نقد و بررسي مواضع گنجي دست زد، آيا بايد از همين روز مرزبنديهاي خودمان را مشخص كنيم؟ آيا اكبر آمادگي دارد تا از همين روزهاي آغازين شنوندهي انتقاداتي به مواضعش باشد؟ به نظرم بايد به او فرصت داد تا گفتوگوها بر سر راهبرد جبههي متكثر اصلاحطلبان در فضايي منطقي انجام شود؛ و البته اين به خود گنجي هم بر ميگردد، هر چند به نظرم او صبرش در اين زمينه كم نيست.
يادم ميآيد كه براي اولين بار ارديبهشت 78 در نمايشگاه مطبوعات با گنجي روبرو شدم، از غرفهي امروز به خرداد در رفت و آمد بود و جمعيتي 20 تا 30 نفره هم دنبالش ميرفتند كه من هم در جمع آنها بودم، به سوالات جواب ميداد، بالاخره آنقدر شلوغ شد كه جمعيت 100 نفره به بيرون سالن هدايت شدند تا در فضاي باز دو ساعت با او گفتوگو كنند. بيشتر سوالات حول محور انتقاد از او ميچرخيد، يكي ميگفت چرا تو كه فلان و بهمان بودهاي، امروز اصلاحطلب شدهاي؟! و ... منظورم اين است كه در اوج دوران اصلاحطلبي، گنجي فرصت و امكان نقد شدن داشت اما پنج سال است كه نقد نشده، همه تنها از آزادي بيان عقايدش دفاع كردهاند بدون اهميت دادن به محتوايش، البته اين كار كاملا منطقي بود، مهم از اين پس است كه چگونه و چه وقت نسبتمان را با گنجي بيرون زندان تعيين كنيم.
چند يادداشت گذشته در همين باره؛ «گنجي آزاد» باورم نمي شه / هزينه ي آزادي گنجي، حق همه! / بعد از آزادي گنجي / گفت وگو با عامل ترور قاضي مقدس / آقاي معين! مي تواني مصدق باشي؟ / روز خبرنگار، کمربندها را باید بست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com