بعضيها انگار دنبال بهانه بودند تا سخنراني عطري و افشاري را بهانهاي كنند و در سايهي آن به حذف مخالفان خودشون بيانديشند! مثلا اين آقاي خجسته رحيمي دارد پروژهي تخريب و نه نقادي اصلاح طلبان را دنبال ميكند، بهانهاش هم نوشتهي احمد شيرزاد دربارهي سخنراني در سناي آمريكاست. اصلا آنها را ول كرده و به شیرزاد و مشاركت چسبيده، اين كار خيلي زشت است، و البته نشان دهندهي ضعف.
جالبه كه او در زير يادداشتش به نوشتههاي چند نفر لينك داده، اما همگي آنها از هم عقيدههاي اين آقا هستند. حداقل سه عضو فعلي شوراي مركزي تحكيم تا اين لحظه موضعي متفاوت با موضع آقاي خجسته رحيمي دارند كه مطمئنا آنها هيچگاه در يادداشتهاي ايشان دربارهي اين موضوع حضور نخواهند داشت. اين مساله كاملا در گزارشهاي آقاي خجسته داد ميزند!
يك سري ديگه از اين دست آدمها هم تحكيم علامه را همراه آن دو ميخوانند و ميگويند كه اين سخنان افشاري و عطري دليل خوبي براي اثبات سازشكاري آنهاست! اين را مخالفان تحكيم علامه ميگويند.
بعضي هم مثل مسعود بهنود سعي ميكنند اصل مساله را تحريف كنند و «مساله» را توهم مينامند! بهنود نوشته كه اصلا اينها در جلسهي كنگره نبودهاند و ... اما بهنود عزيز انگار متن آن سخنان را نخوانده كه افشاري گفته «در پايان از تمامي افرادي كه فرصت حضور در كنگره امريكا و گفتگو با شما بزرگواران را براي اينجانب فراهم كردند تشكر و سپاسگزاري مي كنم» و عطري هم گفته «در ابتدا لازم مي دانم خوشحالي و خشنودي خود را از حضور در جمع شما در كنگرهي امريكا ابراز نمايم».
آقا مسعود عزيز! چه كسي را بايد گول بزنيم؟ خودمان را ؟! آيا ماله كشي فايدهاي دارد؟ فكر نميكنم. البته من اين را قبول دارم كه عملكرد خود مسوولان به ويژه اصلاح طلب در هشت سال گذشته باعث رانده شدن امثال عطري و افشاري از درون به برون شد. پيشنهاد بهنود هم خوب است كه گفتوگويي عقلاني و به دور از احساسات در اين باره بايد شكل بگيرد.
برخي هم به امثال من گير دادهاند، اما واقعا چه انگيزهاي براي تاختن به آن دو نفر دارم؟ من از 74 تا 78 دانشجو و فعال دانشجويي بودم، در آن سالها نام فعالان دفتر تحكيم براي ما خيلي عزيز بود، هر چند ما در شهرستان بوديم و آنها در پايتخت. قطعا براي امثال من كه آن دوران را گذراندهام نقد آنها و يا حتي برائت جستن از آنها خيلي سخت است. قطعا امثال من اگر ميتوانستم حتي از افشاري و عطري دفاع هم ميكرديم، چون در دوراني آنها در جنبش دانشجويي نقش رهبري را داشتند اما ...
وقتي فرداي سخنراني عطري و افشاري آن يادداشت را در انتقادشان نوشتم فكر نميكردم به سرعت مواضع مشابهي از سوي نيروهاي اصلاح طلب و فعالان دانشجويي مطرح بشه، اما فرداي آن روز احمد آدينهوند از اعضاي جديد تحكيم علامه موضع صريحي گرفت و دو روز بعد هم سعيد حبيبي و فريد مدرسي دو عضو ديگر آنها نقد خود به اين مساله را مطرح كردند. براي فريد و سعيد نوشتم كه واقعا كار شجاعانهاي كردهاند چون در اين فضاي سنگين همه به دنبال بهانه هستند تا هم را خراب كنند!
جالبه كه او در زير يادداشتش به نوشتههاي چند نفر لينك داده، اما همگي آنها از هم عقيدههاي اين آقا هستند. حداقل سه عضو فعلي شوراي مركزي تحكيم تا اين لحظه موضعي متفاوت با موضع آقاي خجسته رحيمي دارند كه مطمئنا آنها هيچگاه در يادداشتهاي ايشان دربارهي اين موضوع حضور نخواهند داشت. اين مساله كاملا در گزارشهاي آقاي خجسته داد ميزند!
يك سري ديگه از اين دست آدمها هم تحكيم علامه را همراه آن دو ميخوانند و ميگويند كه اين سخنان افشاري و عطري دليل خوبي براي اثبات سازشكاري آنهاست! اين را مخالفان تحكيم علامه ميگويند.
بعضي هم مثل مسعود بهنود سعي ميكنند اصل مساله را تحريف كنند و «مساله» را توهم مينامند! بهنود نوشته كه اصلا اينها در جلسهي كنگره نبودهاند و ... اما بهنود عزيز انگار متن آن سخنان را نخوانده كه افشاري گفته «در پايان از تمامي افرادي كه فرصت حضور در كنگره امريكا و گفتگو با شما بزرگواران را براي اينجانب فراهم كردند تشكر و سپاسگزاري مي كنم» و عطري هم گفته «در ابتدا لازم مي دانم خوشحالي و خشنودي خود را از حضور در جمع شما در كنگرهي امريكا ابراز نمايم».
آقا مسعود عزيز! چه كسي را بايد گول بزنيم؟ خودمان را ؟! آيا ماله كشي فايدهاي دارد؟ فكر نميكنم. البته من اين را قبول دارم كه عملكرد خود مسوولان به ويژه اصلاح طلب در هشت سال گذشته باعث رانده شدن امثال عطري و افشاري از درون به برون شد. پيشنهاد بهنود هم خوب است كه گفتوگويي عقلاني و به دور از احساسات در اين باره بايد شكل بگيرد.
برخي هم به امثال من گير دادهاند، اما واقعا چه انگيزهاي براي تاختن به آن دو نفر دارم؟ من از 74 تا 78 دانشجو و فعال دانشجويي بودم، در آن سالها نام فعالان دفتر تحكيم براي ما خيلي عزيز بود، هر چند ما در شهرستان بوديم و آنها در پايتخت. قطعا براي امثال من كه آن دوران را گذراندهام نقد آنها و يا حتي برائت جستن از آنها خيلي سخت است. قطعا امثال من اگر ميتوانستم حتي از افشاري و عطري دفاع هم ميكرديم، چون در دوراني آنها در جنبش دانشجويي نقش رهبري را داشتند اما ...
وقتي فرداي سخنراني عطري و افشاري آن يادداشت را در انتقادشان نوشتم فكر نميكردم به سرعت مواضع مشابهي از سوي نيروهاي اصلاح طلب و فعالان دانشجويي مطرح بشه، اما فرداي آن روز احمد آدينهوند از اعضاي جديد تحكيم علامه موضع صريحي گرفت و دو روز بعد هم سعيد حبيبي و فريد مدرسي دو عضو ديگر آنها نقد خود به اين مساله را مطرح كردند. براي فريد و سعيد نوشتم كه واقعا كار شجاعانهاي كردهاند چون در اين فضاي سنگين همه به دنبال بهانه هستند تا هم را خراب كنند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com