چند دوست دربارهي يادداشتم با عنوان «حسرت ائتلاف با طالبان و صدام» كامنتهايي در مخالفت گذاشتند.
محمدجواد روح: با تحلیلت کاملا مخالفم.
محمدرضا ويژه: با تحليل شما اصلاً موافق نيستم. چگونه تصور مي كنيد كه با آدم خواراني مانند طالبان و صدام ديوانه كه هشت سال جوانان ما را به خاك و خون كشيد، ائتلاف داشته باشيم؟ لابد با القاعده هم كه رسماً ما را رافضي و واجب القتل مي دانند بايد متحد مي شديم! اين خطر سياسي ديدن همه چيز است كه بدترين شقوق را هم به نظرم مباح مي شمارد. گو اينكه به نظرم تحليل شما با واقعيت هماهنگي ندارد و حتا در آن زمان هم عملي نبود و ايران بهترين شق ممكن را انتخاب كرد. شما كه بقيه را دعوت مي كنيد كه مواضع خويش را به نفع ما تغيير دهند آيا فكر نمي كنيد كه ممكن ... (متاسفانه كامنت ناقص دريافت شده است)
احسان تقدسي: مبانی تحلیلت اصلا به نظرم منطقی نبود.
توضيح من: اينقدر شبها خسته ميشوم كه اين چند خط را به زور و بعد از صد بار چرت زدن ميفرستم، اما فردايش كه آن را خواندم و نظر دوستان را هم ديدم خيلي نظرم تغيير نكرد، حرفم همان است، البته دو تا از دوستان كه دلايل مخالفتشان را ننوشتهاند، اما دربارهي آقاي ويژه؛ نميدانم آيا معتقدند كه ما موظفيم به تغيير حكومت ديگران توسط ديگران كمك كنيم؟ آيا بهتر نبود منتظر ميمانديم تا خود مردم افغانستان و عراق آيندهي كشورشان را بسازند؟ حرف من اين بود كه از دخالت خارجي نبايد حمايت كرد، وگرنه به سر خودمان هم ميآيد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com