فيالواقع سياست جمهوري اسلامي ايران در قبال جمهوري آذربايجان چيست؟ آيا نسبت به تماميت ارضي آن ادعايي دارد و به دنبال كشورگشايي است؟ يا ميخواهد يك «كشور همسايه» باقي بماند؟ گزينهي دوم ادامهي سياست ظاهري فعلي است اما گزينهي اول ميتواند به دو صورت تحقق پيدا كند، يكي از طريق نظامي و ديگري كمك به تحول از درون.
امروز تحركاتي را احساس ميكنم كه نشانهي انتخاب گزينهي دوم است، به عنوان مثالي عيان، «ايران شمالي» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه ششم آذر ماه ۸۵ چاپ شده است. در اين سرمقالهي سراسر توهين آميز، حاكمان واقعي باكو، سفيران آمريكا و اسرائيل خوانده شدهاند! آيا درست است روزنامهاي كه صاحب امتيازش ... است، چنين دربارهي كشوري همسايه بنويسد: «ايران شمالي كه اكنون برخلاف واقعيتهاي تاريخي جمهوري آذربايجان ناميده ميشود».
پس حال اين سوال پيش ميآيد كه سياست جمهوري اسلامي در قبال افغانستان، بحرين، تركمنستان، تاجيكستان و ... چيست؟ آيا به خاك آنها هم چشم دارد؟ به چه وسيلهاي؟ فرض محال كه در آيندهاي كه نميدانيم چه وقت است مردم آن كشورها خود بخواهند ضميمهي ايران شوند، همچنانكه زماني اينچنين بودهاند، خب آن وقت هر كه خواست بگويد كه قبول كنيم يا نه، اما نظر كنوني آن مردم مهم است؛ اين مردم منطقه هستند كه براي خود تصميم ميگيرند، همچنانكه در پي رفع سلطهي امپراطوري روسيه قبل از انقلاب اكتبر، مردم اين خطه به رهبري «محمد امين رسول زاده» خود جمهوري تشكيل دادند و اعلام استقلال كردند، هر چند ديري نپاييد كه انقلاب كمونيستي فراگير شد و «نريمان نريمانف» عنان امور را به دست گرفت و جمهوري آذربايجان كمونيست را ضميمهي اتحاد جماهير شوروي كرد. چرايي اينكه مردم آذربايجان پيش از انقلاب اكتبر به ايران بازنگشتند را ميتوان بررسي كرد اما نميتوانيم برايشان تعيين تكليف و آنها را تحريك كنيم، همانطوري كه در آستانهي فروپاشي شوروي نيز جمهوري مستقلي تشكيل دادند.
سرمقاله نويس روزنامهي جمهوري اسلامي پس از متهم كردن بعضي از رسانههاي باكو به انتشار مطالبي عليه جمهوري اسلامي ايران و وابسته خواندن آنها به آمريكا و اسرائيل، آنها را نوكر آمريكا و رژيم صهيونيستي خوانده و سپس دربارهي دولت جمهوري آذربايجان نوشته : «دولتمردان باكو نيز ـ همانگونه كه خود بهتر از هر كسي ميدانند ـ چيزي بيش از عروسك هاي خيمه شب بازي نيستند عروسك هائي كه آلت فعل عجوزه اي مثل كاندوليزا رايس و ضعيفه اي مانند وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي شده اند و از خود هيچ اختياري ندارند. اين واقعيت را همه ميدانند كه حاكمان واقعي باكو سفيران آمريكا و اسرائيل هستند نه افرادي كه در كاخ هاي رياست جمهوري و نخست وزيري و وزارت خارجه اين شهر پشت ميزهائي كه برايشان گذاشته اند مي نشينند. اين افراد حتي خودشان هم ميدانند كه موجوداتي اجاره اي هستند و كسي آنها را حاكمان واقعي باكو نميداند.»
در بخشي ديگر از اين يادداشت آمده: «ايران شمالي كه اكنون برخلاف واقعيت هاي تاريخي جمهوري آذربايجان ناميده مي شود ... آذريها به روشني ميدانند كساني كه خود را دولتمردان باكو مينامند از خود هيچ اراده و اختياري ندارند و صرفا مجري دستورات اربابان آمريكائي و اسرائيلي خود هستند. به همين دليل پايه هاي حكومت ساكنان كاخ هاي دولتي باكو بشدت سست و لرزان است و اين بساط با يك تندباد مردمي سرنگون خواهد شد ... بسياري از مردم ايران از فروپاشي شوروي تاكنون خواهان الحاق باكو و ساير شهرها و مناطق جدا شده در دوران قاجاريه به ايران هستند و به عنوان يكي از مطالبات فراموش ناشدني همواره خواهان پس گرفتن ايران شمالي و پايان دادن به اين جدائي ظالمانه كه ناشي از تجاوز روسها و ضعف قاجاريه است مي باشند. هرقدر هرزه گوئي هاي رسانه هاي باكو بيشتر ميشود فشار مردم ايران براي الحاق ايران شمالي به پيكر ايران بزرگ و پهناور نيز بيشتر مي شود. بنابر اين دولتمردان باكو اگر مايل نيستند عمر حكمراني خود را كوتاه كنند به اين بي مبالاتي ها دامن نزنند و به مزدوران آمريكا و اسرائيل بيش از اين ميدان ندهند. اين واقعيت را نيز به دولتمردان باكو گوشزد مي كنيم كه جمهوري اسلامي ايران امروز به اندازه كافي قدرتمند است كه بتواند مطالبه تاريخي مردم را برآورده نمايد. ما اكنون بزرگترين قدرت منطقه هستيم كه ارباب شما آمريكا نيز از ما حساب مي برد. ما نيازي نداريم خود وارد صحنه شويم . اگر رهبران ديني ما تكليف شرعي مردم ايران شمالي را روشن كنند آنها بدون نياز به كمك ديگران به حساب شما خواهند رسيد.»(لينك به متن كامل سرمقاله)
اين كه همان كاري است كه آمريكا دربارهي كشوهاي مخالف خودش ميكند، ما هم با چنين مواضعي در واقع آن سياستها را مشروع ميكنيم! اينچنين شاخ و شانه كشيدن براي همسايهي شمالي به چندين دليل اشتباه است: - طرف مقابل هم به عمل متقابل در تحريك آذريزبانهاي ايران ميپردازد. - باعث ترس كساني ميشود كه مخاطبان آن پيام هستند، لذا به مقابله با جمهوري اسلامي خواهند پرداخت. ـ از لحاظ ديپلماتيك، دخالت در امور داخلي كشوري ديگر ميشود. ـ آمريكا و اسرائيل به تحكيم حضورشان در جمهوري آذربايجان براي تاثيرگذاري بر ايران ميشوند.
تهران و باكو در شرايط فعلي عرصهي منطقهيي بسيار به هم احتياج دارند، چه از نظر سياسي، چه از نظر اقتصاد انرژي. اما امثال سرمقالهي مهم جمهوري اسلامي كه واكنشهاي منفي بسياري در رسانههاي آذربايجان داشت، ميتواند باعث كدورت شود و دوري آنها به جاي نزديكي.
به هر حال خيلي ناراحت كننده است كه چنين كوتاه بيناني در جامعهي ايران كنوني ما به جاي سياست تنش زدايي در سياست خارجي به بي اعتماديها دامن ميزنند و تنشزايي ميكنند. من ميدانم سفيران ما در كشورهايي اينچنين كه حساسيتهايي بين آنها وجود دارد چقدر زحمت ميكشند تا اعتماد طرف مقابل جلب شود، بعد با يك يادداشت كوتاه آن هم در روزنامهاي با ويژگيهاي خاص همهي آن زحمات به باد ميرود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com