الان چند روزي است كه جشنهاي هشتاد و پنجمين سالروز تولد مرحوم حيدر علياف در جمهوري آذربايجان در حال برگزاري است. اين جشنها در مناطق مختلف باكو و در شهرستانهاي مختلف برگزار ميشود و تعدادي از آنها ساعتها به صورت مستقيم روي آنتن تلويزيون ميرود. در اين چند روز، گوشهي تصوير همهي شبكههاي تلويزيوني اينجا عكس كوچك حيدر علياف و عدد 85 و پرچم آذربايجان جا گرفتهاند.همهي برنامههاي تبليغي رسمي در اين روزها تحت الشعاع سالگرد است، پارسال هم سالگرد تولد او جشن بود، اتفاقا من هم همان روز به همراه مطهره خانم به آرامگاه حيدر يك سري زده بوديم، چه دسته گلهايي، به نظرم هر كدام بالاي سيصد - چهارصد هزار تومان قيمتشان بود، خيلي «با شكوه».
محتواي برنامهها كه سه روز ديگر هم ادامه دارد، جشن بزن و برقص است، ترانهخوانهاي آقا و خانم به نوبت روي سن ميروند و برنامه اجرا ميكنند. سن به صورت با شكوهي تزئين ميشود، عكس بزرگ حيدر و الهام علياف هم در پس زمينهي سن خودنمايي ميكند. محتواي تعدادي از ترانهها و آوازها مربوط به حيدر علياف و آذربايجان است. در رديف اول تماشاچيهاي اين برنامهها، مسوولان محلي مينشينند، مابقي مردم حاضر هم ساعتها در اين برنامهها از ترانهها لذت ميبرند.
حيدر علياف در سال 2003 ديگر پير شده و مريض حال بود و نميتوانست كشور را اداره كند، انتخابات برگزار شد، پسرش آقاي الهام جاي پدر را گرفت و حيدر هم سالي ديگر فوت كرد. تا چند ماه ديگر انتخابات رياست جمهوري قرار است برگزار شود، تصور نميكنم اتفاق خاصي بيافتد، يعني اينكه همين دولت ماندگاز است، تا ... نميدانم، اما فقط اشاره كنم كه پسر آقاي الهام كه الان نوجوان است، حيدر نام دارد! همسر الهام، يعني مهربان علييوا هم شايد از جانشيني بدش نيايد. بگذريم، قرار شد بحثم سياسي نشود.
محتواي برنامهها كه سه روز ديگر هم ادامه دارد، جشن بزن و برقص است، ترانهخوانهاي آقا و خانم به نوبت روي سن ميروند و برنامه اجرا ميكنند. سن به صورت با شكوهي تزئين ميشود، عكس بزرگ حيدر و الهام علياف هم در پس زمينهي سن خودنمايي ميكند. محتواي تعدادي از ترانهها و آوازها مربوط به حيدر علياف و آذربايجان است. در رديف اول تماشاچيهاي اين برنامهها، مسوولان محلي مينشينند، مابقي مردم حاضر هم ساعتها در اين برنامهها از ترانهها لذت ميبرند.
حيدر علياف در سال 2003 ديگر پير شده و مريض حال بود و نميتوانست كشور را اداره كند، انتخابات برگزار شد، پسرش آقاي الهام جاي پدر را گرفت و حيدر هم سالي ديگر فوت كرد. تا چند ماه ديگر انتخابات رياست جمهوري قرار است برگزار شود، تصور نميكنم اتفاق خاصي بيافتد، يعني اينكه همين دولت ماندگاز است، تا ... نميدانم، اما فقط اشاره كنم كه پسر آقاي الهام كه الان نوجوان است، حيدر نام دارد! همسر الهام، يعني مهربان علييوا هم شايد از جانشيني بدش نيايد. بگذريم، قرار شد بحثم سياسي نشود.
مرحوم حيدر علياف اهل بخش «اردوباد» منطقهي نخجوان بوده است، يكي از كاركنان كارخانه، «سعيد» كه گاهي او را سعيد نخجواني هم صدا ميكنيم، اهل اردوباد است، آنها در زمان رياست جمهوري حيدر در كشور خدايي ميكردند، الان هم كه پسرش الهام رييس جمهور است بالاخره هم ولايتي رييس جمهور هستند و كلا همهي نخجوانيها ارتباطات خوبي با ساختار قدرت دارند. چند روز پيش يكي از كارگران به شوخي چيزي دربارهي حيدر به سعيد گفت، سعيد آتش گرفت و انگار متولي دفاع از خانوداهي علياف است، طوري به او پريد كه نشان از خودبزرگبيني و دست بالا را داشتن نخجوانيها دارد.
ديروز داشتم با سعيد صحبت ميكردم، گفتم قبول كه حيدر علياف آدم بزرگي بوده، اما فكر ميكني درست است كه اين همه عكس بزرگ از او همه جا نصب ميكنند؟ سعيد گفت كه ببين مردم او را دوست دارند، تو خدا را دوست نداري؟ گفتم چرا، گفت خب ما هم حيدر را دوست داريم، گفتم آخه، گفت خب وقتي آدم كسي رو دوست دارد عكسش را نگه ميدارد. گفتم قبول كه او آدم بزرگي بوده، اما بالاخره يك حد مشخصي با همه تفاوت داشته، حالا هم كه مرده بايد به زندهها اميد داشت، گفت حيدر نمرده، حيدر زنده است، روح حيدر بين ماست. گفتم ببين سعيد جان ما خودمون اين كارهايم، اينقدر تملق نكن! گفت البته سياست هم چيز پيچيدهاي است، ميداني، گاهي تعريف كردن از فلاني در يك زمان براي جماعتي نان ميشود، لازم باشد همان شب كه خاصيتش را از دست بدهد تابلويشان تغيير ميكند! بعد هم گفت شما هم كارتان مثل ماست، فقط به جاي جشنهاي ما، دنبال بهانهاي براي عزا هستيد، اما مهم بزرگ كردن افراد است، زياد فرقي با هم نداريم!
صحبت من با سعيد در مسيري انجام ميشد كه براي كاري به بيرون رفته بوديم و با رسيدن به كارخانه پايان يافت.
چگونه اي برادر
پاسخحذف