دولت محمود خان، از روز اول؛ نه ببخشين از قبل اون كه بشه رييس جمهور، همهاش دم از مبارزه با مفسدان اقتصادي ميزد، تا حالاش كه از يك نفر هم اسم نبرده، فقط با مردم لاس ميزنه، اما به نظرم الان كه سال آخرشه، احتمال ميده همين دوستان اصولگراش زيرآبش رو بد جوري بزنن، براي همين احتمالا سعي بكنه يا حتي با دوستانش همگي سعي بكنند چند نفر رو زمين بزنند.
ملت كه چند ساله دلشون رو به اين حرفها خوش كرده بودن، الان هم شايد حدس بزنند كه بلكه كساني رو مثل شهرام جزايري بدبخت اسمش رو توي روزنامهها بنويسند تا بتونن سال ديگه دوباره بر كرسي رياست جمهوري بنشينند.
دوستان، برادران، رفقا، نميدونم چي بايد صداتون كرد؟ عزيزان! مبارزان، خسته نباشيد، اما اگر مردش هستيد، اون كساني رو افشا كنيد كه به احمدينژاد پيغام ميفرستند كه «بكش كنار»، «پات رو از رو دو ما بردار»، «فلان آقا»، و نميدونم از همين دست آدمها رو. نه اين كه امثال شهرام جون گوگولي رو، كه بدبخت خوب باجي هم به همتون داده، از چپ گرفته تا راست. اولين نفري كه پاش توي اون قضيه گير بود، همون آقاي شاهي عربلو بود كه عضو فراكسيون راستيهاي مجلس ششم بود و اتفاقا نه تنها در انتخابات مجلس هفتم صلاحيتش رو احمد جون جنتي و بر و بچ تاييد كردند، راي هم آورد و در مجلس اصولگراي هفتم، شد رييس كميسيون اقتصادي!
از اون بدتر، شيخ وقت اصلاحات بود كه با راي اشتباه دوستان ما در مجلس، بر كرسي رياست مجلس تاريخي ششم نشست و كم گند نزد به هر چه اميد مردم و اصلاحطلبان بود. تازه آقاي كروبي ناراحت است كه چرا خوابش برده و نتوانسته دورهي نهم رييس جمهور شود، الان هم دارد اسبش را براي دور بعدي نعل ميكند! نميدانم خرج حزبش و تبليغاتش را هم امثال جزايري تامين ميكنند يا از راه بيل زدن و كشاورزي و كارگري درمياره؟
وقتي به كروبي ميرسم نميتونم جلوي خودم رو بگيرم، دقيقا نقش غضنفر رو توي تيم ما بازي ميكنه، نصف بيشتر گلها رو همين آقاي كروبي به خودمون زده، بخشيش رو هم داور زحمتشون رو كشيده، چند تا رو هم مردان شجاع و پر قدرت دست راستي از روي نقطهي پنالتي به ما زدند، البته دروازبان نداشتيم اما گلشون واقعا قشنگ بود، نميشه از حق گذشت!
به هر حال هر آن ممكنه جناح راست، از احمدينژاد گرفته تا مجلسيها و بقيه، چند تا امثال شهرام جزايري رو به ملت معرفي كنند و به حساب كله گندهها را زير سيبيلي رد كنند.
اين نمايش مبارزه مفاسد در دورهي محمد رضا شاه هم روي صحنه ميرفت، اصلا چون مردم از موضوع خوششان مياد، هر كسي شعارش رو ميده، اما امثال جزايري اسمشون اعلام ميشه در حالي كه توي اين همه سال هنوز نتونستند جرم درست و حسابي براش بتراشند چون اصلا اون قدرها گنده نبوده وگرنه تا به حال پدرش رو درآورده بودند، اون فقط بدبختي بود كه قرار شد به جاي گندهها نقش شاه دزد رو بازي كند و زمينش بزنند.
آقا زادهها، چه حرف كشكي بود، يادمان نميرود، اسامي هم كم و بيش در يادها هست، بد نيست بين مردم بروي و از آنها بپرسي، ميشنوي كه اصل كاريها همين دور و برها هستند اما جزايريها افشا ميشوند، نه داماد فلاني است نه پسرش آن يكي!
با سلام! با مطلب "حکومت و مشروعیت" به روزم...
پاسخحذف