۱۳۸۶ اسفند ۱۷, جمعه

كدام بازي را بر هم بزنيم

آقاي خاتمي از ضرورت بر هم زدن بازي سخن گفت. كدام بازي؟ بازي به قهر كشاندن مردم و نيروهاي اصلاح‌طلبي كه برنامه‌يشان اصلاح طرف مقابل بود. آنها ما را وارد يك بازي كرده‌اند كه نبايد ادامه‌اش بدهيم چون آخرش معلوم است، فراهم شدن زمينه‌ي برگزاري انتخابات بدون رقيب. يعني نبايد بگذاريم خود اصلاح طلبي به ضد خودش تبديل شود و از اصلاح نااميد شود. در واقع طرف مقابل دارد ما را بازي مي‌دهد تا به بهانه‌ي تندروي‌هاي طرف، كنار بكشيم و اصلاح‌طلبي را كنار بگذاريم و به راه‌هاي ديگر فكر كنيم.

سالهاست كه مخالفان اصلاح امور كشورداري، با اصل اصلاحات مقابله مي‌كنند، ما را عقب عقب كشانده‌اند به لب پرتگاه تا از پشت بام پرت شويم يا از اصلاح طلبي دست بكشيم. اصلاحات از هر كسي برنمي‌آيد، ما بايد طاقت بياوريم، امثال گنجي ظرفيت نداشتند براي همين كم آوردند، البته بخشي از ايراد به ما هم برمي‌گردد كه نتوانستيم با چنگ و دندان هم كه شده آنها را حفظ كنيم؛ حالا گنجي خود مشكلي شده براي اصلاحات كه بايد او را هر روز نفي كنند.

آقاي خاتمي در جلسه‌اي كه با ردصلاحيت‌شدگان جبهه‌ي اصلاحات داشت درباره‌ي برخي اتفاقات كه در جهت حذف اصلاح‌طلبان صورت گرفته، تصريح كرده است: نقشه‌اي وجود دارد كه بايد آن را برهم زد. ما بايد اين بازي را به هم بزنيم به هر صورتي كه ميسر است. بر اين اساس با همه‌ي وجود در انتخابات مظلومانه اما با نشاط شركت مي‌كنيم. خيلي‌ها نقشه‌هاي بزرگي كشيده‌اند كه با حضور مردم در انتخابات خنثي مي‌شود.

من هم قبول دارم همچنان كه خود آقاي خاتمي خودش مي‌داند كه براي جريان اصلاح طلب، در اكثر حوزه‌هاي انتخابيه امكان رقابت وجود ندارد، اما با اين وجود معتقديم بايد در عرصه ماند و دليل آن هم موقعيت حساس جامعه‌ي بشري، منطقه و تهديدهاي بزرگي است كه اگر كارگر شود خشك و تر را باهم مي‌سوزاند. قطعاً انتخابات پرشور و پرتحرك با هر نتيجه مي‌تواند جلوي تهديدها را بگيرد.

چند روز پيش نوشتم كه معتقدم حتي يك مدرس، مصدق يا كاشاني براي پيشبرد اصلاحات كافي است، مي‌دانم كه شخصيت‌هايي آنچنان كم پيدا مي‌شوند اما حتي در بين همين كانديداهاي اصلاحات كساني هستند كه زمينه‌ي خوبي دارند، در عين حالي كه اعتقاد به جريان اصلاحات دارند و پايبند به ملزوماتش هشتند، انشالله مي‌توانند بخشي از جاي خالي نيروهايي كه حتي امكان كانديداتوري را نيافتند جبران كنند.

نكته‌ي مهمي كه اين چند روز به نظرم آمد، متاسفانه انصراف بعضي از اصلاح‌طلبان است، اصلا قابل درك نيست كه چطور كساني ابتدا اعلام آمادگي مي‌كنند، با هزار بدبختي به مرحله‌ي پاياني مي‌رسند، اين همه بحث مي‌شود كه ردصلاحيت شده‌اند يا نه، يا اگر شده‌اند صلاحيتشان تاييد شود، حالا مي‌گويند كه به دلايل شخصي يا فلان مساله انصراف داده‌اند. اينها كه گذشت، بايد نگران باشيم اين كانديداهاي فعلي ما در مرحله‌هاي بعدي و پس از انتخاب و راهيابي به مجلس، راه خود را جدا نكنند، تا آخر به كار جمعي حول محور اصلاح‌طلبي باقي بمانند. انصراف گروهي از كانديداهايمان هشداري است كه در مراحل بعد كسي چنين نكند.

و اما به نظرم مي‌آيد آقاي خاتمي بايد بيشتر موضوع را باز كند، يكي از آنها هم برمي‌گردد به آنچه كه در انتخابات مجلس هفتم گذشت. شايد يكي از سخنانش را درباره‌ي آن انتخابات روي وبلاگ گذاشتم، ارزشش را دارد كه موشكافانه خوانده شود، البته هر دو طرف موضوع.

۱ نظر:

  1. رای دادن یعنی بازی خوردن. کدام بازی را میخواهید به هم بزنید؟ شرکت اصلاح طلبان یعنی پذیرفتن بی قاعدگی بازی. یعنی قبول می کنیم که این انتخاباتی مشروع است. دوست عزیز خودمان را فریب ندهیم...

    پاسخحذف

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com