۱۳۸۷ فروردین ۶, سه‌شنبه

نوروز 87 در باكو

امسال بر خلاف سال‌هاي گذشته، تعطيلات نوروز در جمهوري آذربايجان با حساب تعطيلات آخر هفته، به يازده روز رسيد. دو سال پيش به نظرم تعطيلات نوروز در اينجا دو روز بود كه پارسال به سه يا چهار روز افزايش پيدا كرد.
هر چند به رسم مسيحيان، مردم در اين كشور اول سال ميلادي را هم جشن مي‌گيرند، اما هر وقت با انها صحبت كرده‌ام به صراحت تاكيد مي‌كنند كه عيد ما نوروز است. هر سال بر ارج و قرب نوروز در اين كشور افزوده مي‌شود، اين روزها در تلويزيون‌هايشان براي نوروز سنگ تمام گذاشته بودند.
آنها چهارشنبه سوري هم مي‌گيرند، البته پارسال كه من رفته بودم ايران و امسال هم كه روز چهارشنبه سوري در مسير آستارا تا باكو بودم و فقط از دور مي‌ديدم كه آتش برپا كرده بودند و از روي آن مي‌پريدند. وقتي به باكو رسيدم يواش يواش صداي ترقه‌ها شنيده و نورافشاني هم ديده مي‌شد. البته در جمهوري آذربايجان چهار چهارشنبه جشن دارند، در چهار هفته؛ آب، خاك، باد و آخرينش كه آتش است.
زنان شيريني عيد را در شب چهارشنبه سوري مي‌پزند، شيريني مخصوص نوروز هم «شكربارا» و «پاخلوا» است. روز فرداي چهار شنبه سوري، خاطره خانم آشپر كارخانه براي ما يك بشقاب از شيريني‌هايي كه پخته بود را آورد كه خيلي خوشمزه است.
جشن‌هاي امسال نوروز در جمهوري آذربايجان با سال‌هاي قبل اصلا قابل مقايسه نبود، شايد به قول يكي از دوستان اگر نوروز به نام ايران ثبت ملي نمي‌شد، نوروز را هم كشور ديگري به نام خود ثبت مي‌كرد، همانطور كه براي ايرانياني از جمله مولانا و نظامي و ابوعلي سينا مدعي پيدا شد. در جشن نوروز پلاكاردي در ايچري شهر نصب شده بود با اين مضمون كه «نوروز، عيد مقدس خلق آذربايجان است».
ما بعد از سال تحويل به منطقه‌ي ساحل رفتيم تا مراسمي اگر باشد را ببينيم، روبروي موزه‌ي مركزي معروف به موزه‌ي لنين، جشني بود كه تعدادي از كودكان و نوجوانان به نوبت برنامه‌هايي را اجرا مي‌كردند. نيم ساعتي آنجا بوديم و بعد به سمت قيزقلعه‌سي رفتيم. حدود ساعت يازده بود، تازه آقاي رييس جمهور بازديدش از ايچري شهر تمام شده بود و داشت از كنار برج قيزقلعه‌سي سوار ماشين مي‌شد، بعد ماموران امنيتي اجازه دادند كه عموم مردم به ايچري شهر بروند كه در آنجا جشن برپا بود. با مطهره خانم از وسر ايچري شهر گذشتيم و نگاهي به شادي اين جماعت انداختيم. واقعا آنها شادند و براي شادي آماده‌اند، شايد دقيقا به همان اندازه كه ما در كشورمان براي غم آمده هستيم. آنها ابزار شادي و راهش را مي‌شناسند و ما غم را! شايد براي همين است كه تماشاچي اين برنامه‌ها در باكو بيشتر از همه، ايرانيان مهمان بودند.

حاشيه: علي شمس عصر دوشنبه رسيد به باكو و الان پيش من است!

۱ نظر:

  1. عكس هاي جالبي بود ممنون
    من هم سال جديد رو به شما تبريك عرض ميكنم

    پاسخحذف

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com