۱۳۸۵ اردیبهشت ۲, شنبه

نتيجه‌ي اشتباه الپر

نوشته‌ي پر سر و صداي الپر درباره‌ي علي افشاري، آنقدر سبك بود كه به سختي توانستم خودم را راضي كنم درباره‌اش بنويسم. از نظر من آن نوشته چند نتيجه داشت:

* قرار دادن افشاري در موضع مظلوميت و استفاده‌ي متقابل او
* زمينه سازي براي حمله به جبهه‌ي مشاركت و اصلاح‌طلبان
* كم هزينه شدن لجن مالي اصلاح گران از سوي محافظه كاران

1 - فارغ از ارزيابي ديدگاه‌هاي فعلي افشاري، بستن اتهام و چرنديات بي سند و مدرك، طبيعتا او را در موضع مظلوميت قرار مي‌دهد، واقعا آدم دلش مي‌سوزد كسي كه اين قدر براي جنبش دوم خرداد و جنبش دانشجويي مايه گذاشت و سه سال در زندان بود، براي كاري كه نكرده اين طور به لجن كشيده شود، براي همين همه به حق در اين باره به دفاع از او بر مي‌آيند.

با عرض پوزش، الپر بسيار بي‌جا كرده وارد حوزه‌ي خصوصي افشاري شده و كنايه زده كه «عروسي‌اش آنچناني بوده»، بوده كه بوده، به ما چه ربطي دارد. يا در جايي ديگر از به اصطلاح افشاگري‌اش يك جوري نوشته «... حديث استخدام او در شركت تابعه‌ي بنياد مستضعفان ...» كه انگار جرم كرده، اگر اين طور است من كه در خبرگزاري وابسته به جهاد دانشگاهي كار مي‌كنم يا كسان ديگري كه در ادارات دولتي يا وابسته به دولت مشغول هستند همگي مجرم‌اند!

افشاري به صراحت و به حق خواسته كه اسناد اين ادعاها منتشر شود ولي قطعا چنين اسنادي وجود نداد و آبروي رفته‌ي افشاري با تكذيبيه باز نمي‌گردد هر چند كه در آن بنويسد: « ... من روحم نيز از چنين مساله‌اي بي‌خبر است ...»

البته فشاري هم كه سياست را خوب بلد است در كنار پاسخش به اين اتهامات، در حالي كه چند هفته پيش به همراه اكبر عطري آنچنان براي برگزاري رفراندوم در ايران دست به دامان برخي آمريكايي‌ها شده بود، اما از اين فضا استفاده مي‌كند و مي‌نويسد كه «... مي‌دانم استقلال طلبي و عدم آلودگي در منافع تنگ گروهي و تلاش براي شكل گيري ايراني دموكرات، آزاد و سرافراز و رها از قيد و بندهاي مافياي قدرت و ثروت تاوان سنگيني را مي‌طلبد و من آماده ام !».

2 - هر چند بايد ديدگاه فردي علي پيرحسين‌لو نويسنده‌ي الپر كه عضو جبهه‌ي مشاركت است را از مشاركت جدا ارزيابي كرد(اشاره به نوشته‌ي علي‌اصغر سيدآبادي) اما في الواقع چنين كاري دشوار است، تقريبا خطاب همه‌ي مخالفان ديدگاه‌هاي جبهه‌ي مشاركت در واكنش به نوشته‌ي الپر، به خود مشاركت است و اين نوشته زمينه‌ساز حمله به مشاركت و اصلاح‌طلبان شده؛ در حالي كه چنين لجن پراكني‌هايي به دور از نگاهي اصلاح طلبانه است همچنان كه سعيد شريعتي كه عضو شوراي مركزي مشاركته به صراحت به الپر توصيه كرده كه من هم با او موافقم «... توصيه مي‌كنم از بابت اين نوشته‌ي اخير از اين بنده‌ي خدا رسما عذر خواهي كن و پست دست‌هاي آلوده را از آرشيو وبلاگت حذف كن! ...»

بد نبود حالا كه عضو جبهه‌ي مشاركت شده با چند نفر براي اين به اصطلاح افشاگري همفكري مي‌كرد. اگر پيرحسين‌لو به جاي شريعتمداري مدير مسوول روزنامه‌ي كيهان بود كه پدر همه‌ي ماها رو درآورده بود، خدا پدر حسين آقا را بيامرزه والله. به الپر عزيز نخورد ضرب المثلي هست كه مي‌گويد خدا فلاني را مي‌شناخت كه شاخش نداد! و به قول فريد مدرسي كه «مارادونا را ول كن، غضنفر را بچسب!»

3 - شك نيست كه درگيري داخلي نيروهاي اصلاحي براي محافظه‌كاران بسيار مطلوب است چه بهتر كه كيهان به جاي گزارش‌هاي من در آوردي به نام خودش، بهانه‌هاي درگيري را از زبان خود آنان نقل كند، مردم هم بيشتر باور مي‌كنند همچنانكه مطمئنم خيلي از مردم نوشته‌ي الپر را باور مي‌كنند چون از زبان فردي به اصطلاح اصلاح‌طلب! زده شده و اين يعني خودزني. روزنامه‌ي كيهان و سايت‌هاي محافظه‌كار «بازتاب» و «فردا» اين به اصطلاح افشاگري را از زبان «وبلاگ‌نويس اصلاح‌طلب و عضو مشاركت» بزرگ كرده‌اند، مباركمان باشد و دست اين آقا پسر هم درد نكند!
.
.
تكمله: با عرض تاسف امروز ديدم سايت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اميركبير گزارش مانندي منتشر شده كه به عقده‌گشايي با ادبياتي در مقابله به مثل پرداخته شده است با عنوان «استراتژی جبهه مشارکت در برخورد با فعالین مستقل جنیش سیاسی – اجتماعی ایران کلید خورد»! من هم برايشان نوشتم : «دوستان عزيز! پاسخ اشتباه يك فرد را اين چنين نمي‌دهند، اين چه كاري است كه هر كسي سعي مي‌كند با لجن مال كردن ديگران از آب گل آلود ماهي بگيرد، به خدا آدم تصور مي‌كند هم الپر و هم نويسنده‌ي اين گزارش از شاگردان روزنامه‌ي كيهان هستند. راه اين نيست، از مدعيان جنبش دانشجويي بيش از اينها انتظار مي‌رود، آرمان اين نيست، هيچ عاقلي پس از خواندن نوشته‌ي الپر و اين گزارش حق را به نويسندگانش نمي‌دهد، همچنانكه اين گزارش قطعا نظر يك فعال دانشجويي برگزيده‌ي دانشجويان نمي‌تواند باشد. دوستان كمي تامل بايد.»
.
.
تكمله دوم: علي پير حسين‌لو نويسنده‌ي وبلاگ «الپر» بالاخره معذرت خواهي كرد اما بازي كردن با آبروي انسان‌ها گاه برگشت ناپذير است، هر چند اميدوارم عذرخواهي‌اش پذيرفته شود، ولي اگر شما بوديد از متن معذرت خواهي او راضي مي‌شديد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com