۱۳۸۵ اردیبهشت ۸, جمعه

پرتاب لنگه كفش به سمت هاشمي

يكي از دوستان در نماز جمعه‌ي امروز تهران حضور داشت و عصري به من گفت كه شنيدي يكي از نمازگزاران كفشش را به سمت هاشمي پرت كرد؟! من كه نشنيده بودم، هر چي توي خبرگزاري‌ها و سايت‌ها هم گشتم نديدم، گفته‌هاي اين دوست را بدون هيچ شرحي بخوانيد:

«من در يكي از صف‌هاي انتهايي قسمت مسقف نماز جمعه بودم كه در ميان سخنان هاشمي در خطبه‌ي دوم زماني كه او به بازخواني آنچه از حوادث واقعه‌ي طبس مي‌پرداخت و پس از آنكه سوالاتي صريح از بني‌صدر پرسيد و سپس از فردي به نام «علي اسلامي» نام برد و گفت كه «او جزو خلق مسلمان بوده و فتنه‌ي آذربايجان را به راه انداخت ...»، فرياد فردي توجه نمازگزاران را به خودش جلب كرد؛ او در صف‌هاي پشت جايگاه ويژه بود و من به دليل فاصله‌ي زياد نتوانستم جملات او را بشنوم اما فريادهاي او و پرتاب كردن شي‌اي كه كفشي بزرگ يا شبيه پوتين بود، در يك لحظه تمركز هاشمي از ادامه‌ي سخنراني‌اش را به هم زد و او گفت «چه شد؟!». در همين موقع فرد معترض توسط حدود سه نفر به سمت درب خروجي جايگاه ويژه هدايت شد، وي كه در جريان انتقال تقلا مي‌كرد، براي لحظاتي صدايي ديگر از او برنخواست تا وي از در خارج شد. همزمان با گرفتن وي، هاشمي در جمله‌اي نزديك به اين مضمون گفت كه «ايشان نسبت به آمريكا احساساتي شده‌اند و احساساتشان را نشان دادند». با خاتمه‌ي اين جمله‌ي هاشمي، نمازگزاران نيز فرياد مرگ بر آمريكا سر دادند و سخنراني ادامه يافت. خروج سراسيمه و آشفته‌ي يك روحاني از جايگاه ويژه‌ي خبرنگاران و عكاسان نيز از برجسته‌ترين نكاتي بود كه همزمان با اين حادثه رخ داد.»

شايد نكته‌اش هم قبل از محتواي اتفاق، همين نقل نشدن آن باشد! اگه كسي از اصل ماجرا كه طرف چي گفته حتما برام پيام بذاره يا اي ميل بزنه، البته شايد هنوز نتونيد پيام بگذريد، چون فيلتره!
.
.
تكمله: جمعه شب مشروح نماز جمعه را از شبكه‌ي اول تلويزيون ديدم اما همانطور كه پيش بيني مي‌كردم آن قسمت پخش نشد. يكي ديگر از دوستان مي‌گفت كه چند سال پيش هم يكي بلند شده بود و جلوي هاشمي شعار مي‌داد. به نظر مي‌رسد طبيعي است كه نماز جمعه از اين حاشيه‌ها داشته باشد. ديگه از اين مهمتر نيست كه انصار حزب الله كه به عنوان يك موسسه‌ي فرهنگي ثبت شده بعد از نماز جمعه تظاهرات راه مي‌اندازد. وقتي روز جمعه تظاهراتشان شروع شد، از صداي بلندشان مطلع شدم و با يكي از دوستان رفتيم تا آنها را ببينيم، شعارها از پشت بلندگويي كه در يك وانت بود پخش مي‌شد و تظاهركنندگان هم تكرار مي‌كردند، بيشتر شعارها درباره‌ي حجاب بود و ضرورت برخورد _ نه تذكر _ با زنان بي حجاب و بدحجاب؛ هر شعاري الا درباره‌ي ورود زنان به ورزشگاه كه بين علما و دولت اختلاف وجود داشت، من هم به كنايه روي يه تكه كاغذ نوشتم «انگار ورود زنان به ورزشگاه را فروموش كرديد؟!» و دادمش به شعار دهنده! بعد از اين كه در ميدان انقلاب قطعنامه‌ي تظاهراتشان را خواندند، آن روحاني از پشت ميكروفون گفت كه «يك نكته را فراموش كرده بوديم» و به آن پرداخت!
.
.
تكمله‌ي دوم: آقاي عباس سماواتي در اي‌ميلي برايم نوشت كه « آن مرد فرياد زد به مردم آزادي بدهيد نه اتم، مردم آزادي مي‌خواهند نه اتم. خبرنگار Sweden در محل بود و خبر مفصل در روزنامه هست، عكس‌هايي هم desgey شد ». من نه مفهوم اين كلمه‌ي desgey را فهميدم و نه آن روزنامه‌ي مورد نظر را پيدا كردم، اما براي اين عباس آقا اي‌ميل زدم كه لينك آن روزنامه و عكسش را بفرستد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com