۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

تاخیر فاحش سبزها در تایید رسمیت دولت

از ماه ها پیش به دوستان تاکید می کردم که موسوی و کروبی باید بعد از تنفیذ رهبری، دولت احمدی نژاد را به رسمیت می شناختند اما اینقدر تعلل کردند که حالا مجبور شده اند این کار را بکنند در حالی که حالا دیر شده و از طرفی به دلیل بالا رفتن انتظار هواداران، این کار یک عقب نشینی اشتباه خوانده می شود و هم حکومت می گوید دیدید اشتباه کرده بودید و مجبور به این کار شدید؟!

خب، به رسمیت شناختن دولت یک طرف است که باید هم اعلام می شد؛ و می توان در عین حال، به نتیجه ی انتخابات همچنان اعتراض داشت و موضوع را پیگیری کرد. از یک سیاستمدار بعید است اینگونه حرف بزند؛ انگار برخی از دوستان اصلا در باغ نیستند.

پریروز که گزارش دوست خوبم آقای منتجبی را در ایراندخت خواندم، خیلی خوشحال شدم که آقای خاتمی در نامه ی اخیر خود به رهبری، صراحتا و رسما اعلام کرده که اصلاح طلبان دولت را به رسمیت می شناسد. البته من کاملا این کار آقای خاتمی را پیش بینی می کردم و لذا تعجب نکردم.

آقای کروبی هم امروز در مصاحبه با فارس اعلام کرد که رییس جمهور را به رسمیت می شناسد. پسرش حسین هم آن را تایید کرد و البته حسین کروبی از واژه ی «رییس دولت» استفاده کرد، اما من فکر می کنم همان که فارس نوشته بود درست است، فقط فارس مثل همیشه در خبر شیطنت کرده و تیتر را از خودش درآورده که "رییس جمهور منتخب ملت"، در حالی که در متن خبر آمده که کروبی فقط گفته "رییس جمهور".

متاسفانه هنوز سایت مهندس موسوی "کلمه"، دولت را به رسمیت نمی شناسد. هر چند در بیانیه ی هفدهم درباره ی انتخابات سکوت شده و میرحسین پاسخگویی دولت در قبال مجلس (البته در حالت کلی) را ضروری خوانده، اما در آن بیانیه و قبل و بعد از آن صراحتا از به رسمیت شناختن دولت طفره رفته است. کلمه بعد از بیانیه هفدهم هم وقتی خبری درباره ی دولت می هواهد منتشر کند، می نویسد "دولت حاضر"، یعنی اینکه دولت را به رسمیت نمی شناسد. در کامنت هایی که در سایت کلمه منتشر می شود هم همین هفته پیش چند مورد دیدم که نوشته بود "رییس جمهور میرحسین موسوی".

خب، عزیز دل برادر! آقای میرحسین! شما که نتوانستید از شکل گیری و فعالیت دولت احمدی نژاد جلوگیری کنید، تا الان هم نتوانسته اید و نخواهید توانست، پس چرا بی خود زور می زنید؟ از اولش هم اشتباه بود. آقایان! همان زمان که دولت احمدی نژاد مطابق قواعد همین نظامی که شما در آن تعریف می شدید و با آن کاملا آشنا بودید، شکل گرفت، باید اعتراضاتتان را دنبال می کردید، اما رسمیت دولت را هم تایید می کردید. با به رسمیت نشناختن دولت، سنگ روی سنگ بند نمی شود.

یکی از دوستان نزدیک به آقای مهندس، می گفت که اصلا چه دلیلی دارد که مهندس بعد از تنفیذ اعلام می کرد که دولت رسمیت دارد یا نه؟! می گفت که دولت کارش را می کند و به ما کاری ندارد!

به هر حال، الان ما را عقب انداخته اید، هم بخشی از هوادارانمان را این طوری از دست می دهیم که می گویند "ببین اولش می گفتند می ایستیم، اما چه راحت شکستند" و البته اینها را نمی شود به این راحتی توجیه کرد. و هم این بازی را که حیثیتی شده، به طرف مقابل می بازیم و آنها می گویند که "بالاخره عقب نشینی کردید، آن هم بعد از هشت ماه!

می گویند هر جای ضرر را بگیرید، استفاده است. همین الان هم دیر شده، اما دیرتر نشده، دم آقای خاتمی و کروبی گرم که جلوی ضرر بیشتر را می گیرند وگرنه کش دادن این مساله فایده ای نداشت.

پی نوشت:
یکم اینکه : درباره ی موضوع اعلام تقلب در انتخابات، خاطره ی جالبی را درباره ی روز انتخابات و فردای آن روز خواهم نوشت. انشالله طی روزهای آینده. دوم اینکه : به دوستانی که برای یادداشت های قبلی کامنت گذاشته بودند هم قول می دهم که در یک یادداشت به آنها بپردازم.

۹ نظر:

  1. به نظر من هم برخی آقایان در نتایج حرکت های اعتراضی ماه های گذشته به این نتیجه رسیدند که باید روند حرکت خود در همراهی با مردم را عوض کنند چه پیش از این نیز نتایج تندروی از هر دو طرف به ضرر مردم تمام شده است.

    پاسخحذف
  2. ادامه...
    تعارف که نداریم این کارهای ایشان واقعا بی تدبیری بود. از یک سیاستمداری که می خواهد در این سطح وارد کار سیاسی شود واقعا بعید بود.
    به نظر می رسد وضعیت آقای خاتمی بهتر است. او تمام پلهای پشت سر را خراب نکرد و در نتیجه الان می تواند به رهبر معظم انقلاب نامه بنویسد اما متاسفانه موسوی و کروبی...
    و در هر حال همینی شد که می بینیم... یک جریان سیاسی(اصلاح طلب) فدای بی تدبیری های موسوی شد.

    یا علی

    پاسخحذف
  3. هو الحی
    سلام
    با نکاتی که گفتید موافقم. این از بی تدبیری مهندس موسوی بود که جریانات را پس از انتخابات را اینگونه راه انداخت. او می توانست شبیه همان کاری که هاشمی در انتخابات 84 کرد را انجام دهد(احتمال تقلب ولی قبول احمدی نژاد) تا اولا پایبندی به ساختارها را ثابت می کرد و ثانیا عقبه ی مردمی خود را نگه می داشت تا در اولین انتخابات(مجلس) بتواند اکثر کرسی های تهران را(حد اقل) از آن خود کند و بر روی همین موج ادامه دهد.

    پاسخحذف
  4. سلام برادر
    شناختمتان. هم او كه در نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال در خدمتتان بودم و چند دقيقه اي صحبت كرديم...
    از ديدار مجدد خوشحالم...

    پاسخحذف
  5. سلام علی جان.خوب ما یه گپی با هم زدیم اما نه مفصل.
    به نظر من آقایان بیش از آنکه از منتج به نتیجه بودن اعتراضات و به رسمیت نشناختن دولت و تاثیرش مطمئن و نسبت به آینده ی این روند مطمدن باشن،از این مطمئن بودن که پس از تنفیذ هم امکان پیگیری اعتراضات نیست و همین برخوردها و حذف ها صورت می گرفت و از همه مهمتر باز هم یک اعتراض و یک عقیده پس از رسیدنش به گلوگاه نظر رهبری (هرچند قانونمان است)متوقف و عمر مفیدش تمام می شد و هیــچ.یعنی بپذیریم که آن هم هیچ بود،فکر می کنی اونوقت نمی گفتن وقتی آقا پیام تبریک دادن شما برا چی حرف از اعتراض زدید؟مخلص،به نظرم این برای آقایون مشخص بود که در اون صورت هم همین ناامیدی و یاس و سرخوردگی در مردمی که با امید پای کار آمده بودند اتفاق می افتاد.

    پاسخحذف
  6. اما در مورد سردرگمی و بی هدف بودن من هم حرف دارم و اینکه این توان به درستی مدیریت نشه و اتلاف شه و نهایتاً تحلیل بره.باید راهی باز می بود. تفکر و شخصی (شامل سران و بدنه) که نمی خواهد (کاری نداریم می تواند یا نه) در برابر اصل نظام قرار گیرد و ساختارشکنی کند و به قولی خط قرمز و حد یقفش اصل انقلاب و نظام است ،مطالبه حقوق با وضعیت فعلی سخت است و حکومت هم این را خوب خوب می داند

    پاسخحذف
  7. شما بگو چی باعث می شه که فک کنی در صورت تایید امکان ادامه راه بود؟آن موقع که سواره بودید پیاده تان کردند.الان که به قول خودشان سرعتشان هم 150 کیلومتره،بعید می دونم می شد.

    پاسخحذف
  8. آقا مطلب قبلی رم خوندم
    فک نکنم بشه کامنتی حرفامو بزنم
    مخصوصاً در مورد بیانیه و خشونت چیزه بدی است و طلبکار بودن.یا من متوجه نشدم یا اینکه شما به این نکته توجه نداری که ادعایی که مطرح شده باعث این مشکلات نشده،این برخورد نامتناسب حاکمیت با این ادعا و اعتراض بوده و باعث تبدیل آن بعضاً به خشونت شده.من حال ندارم بنویسم :)
    خوبه همو ببینیم و گپی بزنیم برادر.

    پاسخحذف
  9. مشتری وبلاگت شدم چون با خوندن مطالبت فهمیدم آدم صادقی هستی.
    دعا کن ما هم به صداقت شما برسیم.
    راست می گی واقعاً من هم قبول دارم که موسوی اشتباهات زیادی در این چند ماهه کرد که متاسفانه هزینه های زیادی هم از بابت ان پرداختیم ولی یک چیز برای مردم روشن شد که این حکومت یک حکومت اسلامی نیست.
    در این چند وقت برای خیلی ها رو شد که این حکومت هیچ شباهتی با یک حکومت اسلامی ندارد, حکومتی که در آن دروغ و تهمت و دزدی به مراتب بیشتر از کشورهای دیگر است که اسلامی نیست. این ها عیب هایشان را پشت نام اسلام مخفی می کنند.

    پاسخحذف

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com