بها دادن به فعالیت حزبی راه جلوگیری از حرکات افراطی و جمع کردن اعتراضات از کف خیابانها یا به عبارتی لشگرکشی های خیابانی ماه های اخیر است. باید اجازه داد تا مردم هر چه بیشتر در قالب احزاب متشکل شوند، که در آن صورت خود به خود حرکتها حالت معتدلی به خود خواهد گرفت.
در این هفت – هشت ماه، حضور مردم عادی از دو طرف ماجرا در خیابان ها، که شخصا احساس تکلیف می کردند، نشان دهنده ضعف جایگاه احزاب و البته رسانه ها بود. طبیعی است وقتی کسی به وکالت عده ای نتواند حقی را پیگیری کند، موکلان، خود برای اعاده حق در صحنه حضور پیدا می کنند.
البته همین که آقایان احمدی نژاد و موسوی به کاندیداتوری از سوی احزاب اعتقاد نداشتند نیز کمک کرد که بعد از انتخابات، طرفدارنشان تمایل نداشته باشند مطالباتشان را را از سوی احزاب به عنوان نمایندگان سیاسی خود پیگیری کنند. بعد از انتخابات هم می بینیم که نوع ارتباط آنها با طرفدارنشان، مستقیم و بدون واسطه قرار دادن نهادهای مدنی مانند احزاب است. آقای موسوی شخصا بیانیه می دهد و آقای احمدی نژاد سخنرانی می کند.
ناگفته نماند که احزاب موجود نیز آنچنان ظرفیت پذیرش این مسوولیت ها را ندارند. این احزاب که 200 تایشان ثبت شده هستند، بیشتر به محفل های چند نفره می مانند تا حزب. این محافل یا معمولا مرام خاص و ثابتی را دنبال نمی کنند و هوادار شخص یا اشخاصی صاحب قدرت هستند که حرکتی موجی دارند، یا به دلیل آموزش ندیدن کار حزبی، مشغول اختلافات داخلی و به دنبال انشعاب هستند. نمونه اخیر آن، همین انتخابات خرداد بود که بیشتر این احزاب بدون توجه به اصول و مبنایی مشخص، بر سر حمایت از کاندیداها، چند پاره شدند!
احزاب موجود اینقدر در موضع ضعف قرار گرفته اند که حتی ماه پیش نتوانستند نشست فصلی خانه احزاب را برگزار کنند؛ خانه ای که چپ و راست و میانه در آن عضو هستند. چه برسد به اصلاح طلبها که به دلیل محدودیت های بعد از انتخابات، در ماه های اخیر موفق به برگزاری کنگره سالیانه خود نشدند و "مردمسالاری" شاید تنها حزبی در این طیف بود که به رغم کوچک بودنش نسبه به احزاب شناخته شده تر اصلاح طلب، شاید به خاطر این که دبیرکلش نماینده مجلس است توانست کنگره برگزار کند.
در این اوضاع، وزارت کشور به جای اینکه به احزاب کمک کند تا با قانون احزاب فعلی، محدودیت برگزاری نشست ها و کنگره های حزبی و پلمپ درب تعدادی از احزاب قانونی، برداشته شود؛ احتمالا با طرح بازنگری قانون احزاب، به دنبال محدودیت های بیشتر برای آنهاست. هر چند نباید زود قضاوت کرد؛ اما همین بی سر و صدا بودن دولت و عدم اطلاع رسانی به احزاب برای دخالت در این فرآیند که خود در آن ذی نفع هستند، چشم انداز روشنی از نیت دولت به دست نمی دهد.
هر چند رویه چند ماهه اخیر حدود نشریه 10 توقیف شده اند، نمی توان در حوزه احزاب انتظار عمل بسیار متفاوتی داشت، اما اگر به قول خود آقای احمدی نژاد، روحیه دیکتاتوری چیز بدی است، پس تحمل مسئولان در برابر احزاب منتقد را باید بالا برد. در آن صورت است که وزارت کشور می تواند برای آرام کردن جو سیاست زده جامعه، بحث های موجود در کشور را از خیابان ها به داخل احزاب قانونی هدایت کند که هم باعث تخلیه التهابات می شود و هم می توان نظارت بیشتری بر آن داشت.
به عنوان مثال، چه اشکالی دارد اگر وزارت کشور بگوید که بیانیه همه احزاب قانونی را در سایت اینترنتی خود منتشر می کند؟ در آن صورت آیا احزاب که طبق قانون موجود از وزارت کشور مجوز می گیرند و وزارت کشور می تواند عملکردشان را بررسی کند، قطعا سعی می کنند بیشتر مراعات کنند تا نسبت به زمانی که برخی از آنها دفترشان بسته می شود، نشریاتشان در توقیف یا فیلتر است، اعضایشان محبوس هستند.
حکومت البته چارچوب ها و خطوط قرمزهایی برای فعالیت احزاب مشخص کرده و این طبیعی است، اما احزاب باید در چارچوب تعیین شده آزادی عمل داشته باشند. اگر هم قرار است قانون اصلاح شود، راههایی برای تشویق یا الزام به جذب عضو در این قانون جدید دیده شود و مکانیزمی که بر اساس تعداد اعضای احزاب، به آنها اختیار داده و مسوولیت خواسته شود؛ یا تعداد اعضا معیاری باشد برای اختصاص یارانه به آنها.
اکنون در دهه چهارم انقلاب هستیم اما از فقدان احزاب نیرومند رنج می بریم. اگر ادعای مردمسالاری داریم، باید احزاب نیرومند شوند، به مردم برنامه بدهند، عضو و هوادار جذب کنند و با پشتوانه مردم قدرت را به دست بگیرند و برای این که دوباره از همین مردم رای می خواهند، مجبورند به وعده هایی که داده اند عمل کنند.
خلاصه اینکه اولا حکومت از باز کردن فضای فعالت حزبی نه تنها ضرر نمی کند، بلکه امروز باید همه بکوشیم فعالیت سیاسی به احزاب که متخصص امر سیاسی هستند سپرده شود. از آن طرف، سیاستمداران هم بکوشند فعالیت هایشان را در قالب احزاب مشخص دنبال کنند تا مردم فردا بتوانند عملکرد آن افراد را مورد قضاوت قرار دهند.
پی نوشت: این یادداشت در روزنامه ی بهار، شماره ی 10 بهمن 88 منتشر شده است.
از کرامات شیخ ما چه عجب!
پاسخحذفای کاش میگذاشتند و می شد ولی ظاهرا نه میگذارند نه می شود. اصولا جنبه ،از بهترین نعمتهاست که فقط به بعضی عطا شده.به امید صبح سپید.
پاسخحذفاین قضیه دو طرف دارد. یک طرفش هم خود ما هستیم که باید قبول کنیم اولا بر خلاف این چند ماهه، فعالیت هایمان را باید به داخل احزاب و گروه های سیاسی شیفت بدهیم. مثلا اگر قرار است بیانیه ای یا تصمیمی گرفته شود، باید گروهی تصمیم گیری شود نه فردی. در ثانی، اگر در داخل این نظام حکومتی می خواهیم فعالیت کنیم و مجوز فعالیتمان را از انها می گیریم، پس چارچوب هایش را نیز باید رعایت کنیم.
پاسخحذف