احتمالا آقای مهندس موسوی به دلیل دوری از مردم در 20 سال اخیر، درک و برداشت درستی از تحمل و ظرفیت جامعه ندارد. فکر می کند مردم اصلا صبر ندارند و رفتار پرهزینه را برای رسیدن به اتوپیایی که برایشان تصویر شده، تحمل می کنند، در حالی که خود من به عنوان نمونه، حاضر به پرداخت هزینه ی بیش از اندازه و نامعقول نیستم.
تازه امثال منی که الحمدالله نه مقام و منصبی داریم که از دست دهیم و نه ابایی از برخورد شدن داریم، اما خودکشی سیاسی یعنی پرداخت هزینه برای آرزوهای دست نیافتنی و از ره ترکستان. آقای مهندس موسوی باید بداند که مردم عادی چقدر کشش دارند؟ و چقدر باور می کنند که تخم ایشان دو زرده است و اینقدر تفاوت دارد که نگو!!!
بله، زمانی از جبهه ی مشارکت یک نفر معمولا همیشه در زندان بود، به هر حال می شد تحمل کرد، من هم در حد خودم تحملش کرده ام و دوستان تصدیق می کنند که در هیچ جا غرغر نکردم مانند بسیاری از دوستان. اما آیا مردم عادی می توانند این همه هزینه را تحمل کنند؟ آخر تا چه زمانی؟
بیشتر دوستانم در این مدت به زندان افتاده اند و هنوز هم تعدادیشان در زندان هستند. خیلی ها از کار بی کار شده اند، خیلی ها زندگیشان دچار دگرگونی شده در این تحولات. این از قشر فعالان سیاسی، اما مردم عادی هم در این ماه ها زندانی داشته اند، هم کشته و دادگاهی و هزار مصیبت دیگر.
شاید بگویید که آن اتفاق به آن دلیل بود و آن یکی به دلیل دیگر و همه را به گردن این و آن بیاندازید. مهم نیست، مهم این هزینه هاست که به هر دلیلی داده شده است. مثلا این چند بنده ی خدا که اخیرا ترور شده اند، برای من اول از همه مهم نیست که چه کسی آنها را کشته، مهم کشته شدن آنهاست. (در اینجا به سوءاستفاده هایی که از ترورها به نفع این و آن یا علیه این و آن در اظهارنظرهای سیاسی می شود کاری ندارم که خیلی شرم آور است). می گویم جامعه از هزینه دادن خسته می شود و ریزش خواهیم داشت؛ منظورم دو طرف است که ریزش دارند.
آقای رمضان زاده بعد از چند ماه زندان، چند روز است به مرخصی آمده؛ همان روز به دیدارش هم رفتیم، کاملا قبراق و سرحال بود. او هفته ی گذشته گفته که « باید تلاش کرد تا هزینه های عمومی را کاهش داد، هر چند این تلاش موجب افزایش هزینه های نخبگان شود. بالارفتن هزینه های عمومی می تواند عواقب وخیمی داشته باشد که بی برنامگی یکی از عوارض آن می تواند باشد. گاه اشتباهات کوچک می تواند خسارات های بزرگ و جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. امیدوارم گفتگو، مفاهمه و انعطاف جانشین رفتارهای پر هزینه کنونی شود. »
چه کسی فکر می کند مخاطب سخنان آقای رمضان زاده، فقط جناح حاکم است؟ نخیر، منظورش قطعا بیشتر از آنها، خودمان هستیم. منظور تلاش برای آرام کردن فضاست و البته انتقاد به تندروی ها و بی ملاحظه گری های برخی دوستان!
آقایان! آیا نمی شد با هزینه ی کمتری این هفت ماه را سر کرد؟ حتما باید این اتفاقات می افتاد تا بیانیه صادر می شد که خشونت چیز بدی است؟! حتما خود را از همه ی دلایل منجر به این هزینه ها هم مبرا می دانند که می دانند و یک کلام فقط طلبکار هستند.
به هر حال، از این به بعد باید سعی شود مردم کمترین هزینه را بدهند. اگر قرار است کسی محاکمه شود، زندان برود، با کسی برخورد شود، اول خودتان، بعد سیاسیون پایین تر و بعد مردم عادی. مردم را جلو نیاندازید تو را به خدا.
دلم برای سیاسیونی می سوزد از جمله میردامادی و تاج زاده و دیگرانی که همان روز بعد از انتخابات یعنی قبل از همه ی این اتفاقات بازداشت شدند. دلم برای مردمی که در این ماه ها هزینه های سنگین داده اند می سوزد. دلم برای سرمایه های مادی و معنوی از دست رفته ی کشور در این مدت می سوزد. همگی همدیگر را خراب کرده ایم، شما دلتان نمی سوزد؟
منظورم به آن طرفی ها هم هست، اما آنها وقت بگذارند و ایراد خود را بگیرند و آن را اصلاح کنند. آنها بیش از همه به خود صدمه زدند، به آبروی خود، به وجاهت خود و البته به طور شراکتی با ما، به وجاهت و اقتدار کشور لطمه زدیم.
اصلا کسی پشیمان هست؟ یعنی پشیمان از تقصیری که به هر اندازه داشته! اما چه هستید و چه نه؛ کمک کنیم که رفتارهایمان کم هزینه شود؛ حداقل از این به بعد. و همه ی هزینه هایی که این طرفی ها می دهند را به گردن آن طرفی ها نیاندازیم و بالعکس.
در این باره بیشتر خواهم نوشت؛ از جمله درباره ی این که مهندس دیر بی خیال انتخابات شد. همانطور که پیشتر به دوستانم گفته بودم، مهندس موسوی باید خیلی پیش از این پرونده ی انتخابات 88 را تمام شده تلقی می کرد. این به نفع مردم بود. درباره ی این پاراگراف، حتما در روزهای آینده می نویسم.
در این باره بیشتر خواهم نوشت؛ از جمله درباره ی این که مهندس دیر بی خیال انتخابات شد. همانطور که پیشتر به دوستانم گفته بودم، مهندس موسوی باید خیلی پیش از این پرونده ی انتخابات 88 را تمام شده تلقی می کرد. این به نفع مردم بود. درباره ی این پاراگراف، حتما در روزهای آینده می نویسم.
به نظر من هم باید فضا آرام شود و در فضایی منطقی و خالی از تعصب های جناحی برای مملکت و آینده برنامه ریزی کرد. در فضای پرتنش طبیعتا تندروی هایی انجام می شود که نهایتا به ضرر مردم خواهد بود. البته برای آرام کردن فضا باید بیشتر از جناح حاکم که قدرت را در دست دارند توقع همکاری داشت. برخی از این آقایان فقط به دنبال حذف جناح رقیب اند و از این نکته غافل اند که امروز هرچه در نظام ماست محصول تلاش همه دوستداران انقلاب است. حذف یک جناح گرچه ممکن است در کوتاه مدت تا حدودی عملی به نظر برسد ولی در دراز مدت به تنش می انجامد. پس اول باید فضا آرام شود و بعد به مطالبات مردم رسیدگی گردد.
پاسخحذفسلام.
پاسخحذفبه نظر می رسد نویسنده وبلاگ به دور از حواشی قصد واکاوی مسایل بعد از انتخابات را دارد.
این امر می تواند به شفاف سازی و کالبد شکافی جریانات روز کمک کند.
اما در این بین آنچه که نباید فراموش شود نتایج بدست آمده از این واکاوی ها و کالبد شکافی هاست.
به نظر می رسد مساله انتخابات برای مردم ایران دیگر مساله مطلوبی نیست حتی حرف زدن در آن مورد و بهبود وضعیت کنونی.
بگذریم...
مطمون باش كساني كه كشته و زنداني داشتند از اين موضوع ناراحت نيستند و گردن آقاي موسوي هم نمي اندازند اين من و شماييم كه ديگر حوصله هزينه دادن نداريم ، كه هزينه هم نداديم وگرنه آنها كه شهيد شدند مي دانستند كه ممكن است اين اتفاق برايشان بيفتد و با اين حال جلو رفتند و گرنه ماكه بسيار محافظه كارانه برخورد مي كنيم هزينه ايي نداديم انقدر هم اوضاع اين دولت وخيم است كه چه اين اتفاقات مي افتاد چه نه همچنان شاهد اين مصيبت ها برسر كشور و ملت بوديم زمان آقا يخاتمي كه به قول شما منطقي تر برخورد كرد و مردم هم هيچ كاري نكردند قضيه كوي دانشگاه و قتل هاي زنجيره اي اتفاق افتاد تازه اونوقت دولت منتقدشان بود حالا كه همه پشت همند.
پاسخحذف