۱۳۸۶ آبان ۲۷, یکشنبه

پيشنهاد فراموشي موقت دفتر تحكيم

چهار ماه تا انتخابات مجلس هشتم وقت باقي است، پيشنهاد مي‌دهم كه از همين امروز براي مدتي مثلا دو ساله، دفتر تحكيم وحدت را فراموش كنيم، هم به خاطر خود تحكيم، هم به خاطر دانشگاه و هم به خاطر سرنوشت كشور.

توضيح مي‌دهم چرا، اول اين كه شايد با اين كار، محافظه‌كاران هم دست از سر آنها بردارند و انجمن‌هاي اسلامي و تحكيم بتواند دوباره خود را پيدا كند و روي پاي خود بايستد.

اكنون از يك طرف انتظارها از آنها بسيار زياد است چون آنها نزديك‌ترين و تنها تشكل به دانشجويان و موثر در جامعه بوده‌اند و وابستگي به نهادها و جريانات سياسي صاخب قدرت نداشته‌اند، ولي توانايي پاسخگويي به همه‌ي انتظارات را ندارند، ساختار آن هم قديمي و نيازمند بازسازي است، براي همين همه مي‌خواهند با زور هم شده به درون آن بروند، از هر نحله و تفكري، حتي ماركسيست‌ها. در اين چند سال اخير بعد از دوم خرداد اينقدر همين انتظارات نابجا آنها را به رقص درآورد كه از متن جامعه هم فاصله گرفتند، الان سالهاست كه انجمن‌هاي اسلامي و تحكيم ديگر سخنگوي عموم دانشجويان نيست، سياست دوري از قدرت را هم به همين دليل شعار مي‌دهند تا بلكه اين آفت دست از سرشان بردارد اما هنوز موفق نبوده‌اند، اگر در سال 77 «ابراهيم اصغرزاده» كانديداي آنها به شوراي اول شهر تهران رفت و در سال 78 چند تا ديگر از نمايندگانشان به مجلس راه پيدا كردند، سال 84 هم «علي افشاري» و «اكبر عطري» وارد صداي آمريكا شدند.

البته سال 76 واقعا در نزديك‌ترين حد به دانشجويان و مردم بودند و اين تغيير وضعيت خواسته نبود، فشارهاي محافظه‌كاران در مقابل انتظارهاي عمومي پيروز شد و انجمن‌هاي اسلامي و تحكيم را به وضع فعلي كشاند تا ديگر آن ويژگي‌هاي سابق را نداشته باشند و موفق هم شدند.

اين خط و اين نشان، محافظه‌كاران نمي‌گذارند به اين راحتي دانشجويان تحكيمي به وضع سابق برگردند، حتي آنها نمي‌توانند در دانشگاه نشست داشته باشند و تا وضع به اين شكل است تاثيرگذار نخواهد بود و فقط مي‌توانند در اينترنت بيانيه بدهند، تجمعاتي ضعيف را برگزار كنند كه تحت كنترلشان نيست و خواست‌هايشان هم تحت تاثير مخالفانشان فقط واكنشي است، مثلا ماه‌ها بايد دنبال برنامه‌اي باشند كه ديگران برايشان نوشته‌اند، منظورم قضيه‌ي چاپ جعلي آن چند نشريه‌ي دانشجويي دانشگاه اميركبير است كه آنها را با آن مشغولشان كردند.

از قبل از انتخابات سال 76، در واقع اين همكاري نيروهاي تحول‌خواه از جمله دانشجويان تحكيمي بود كه موفقيت آنها را به دنبال داشت، انصافا اگر قدرت‌طلبي برخي - امثال آقاي اصغرزاده - و شيطنت‌هاي «كيهان و دوستان» نبود، چه بسا كه اصلاحات به آن صورت شكست نمي‌خورد. توجه كنيد كه مي‌گويم اصلاحات، منظورم خود اصلاح‌طلبان نيست، دانشجويان تحكيمي مي‌توانستند اصلاحات را نظارت كنند و آن جريان را صيغل بدهند تا همچنان نزديك مردم حركت كند.

مشكل رسانه‌يي اصلاح‌طلبان كه اينقدر اين روزها بر آن تاكيد مي‌شود اصلا در سال 76 مطرح نبود، چون همين دانشجويان تحكيمي بودند كه ارتباط دهنده‌ي مردم و تمام اصلاح‌طلبان بودند. مي‌دانم شايد برخي از دانشجويان روي اين كه مي‌گويم «اصلاح‌طلبان»، حساسيت دارند، اما در ابتدا از هم جدا نبوديم، جدا شديم يا جدايمان كردند تا به اينجا رسيديم كه هستيم.

اما الان وضعيت كشور را كه مي‌بينيد، وحدت همه براي اصلاح روش اداره‌ي كشور ضروري است، تجربه‌ي دوره‌ي اصلاحات هم پيش روي ماست، تصور نمي‌كنم كسي معتقد باشد كه آدم‌هاي فضايي بايد براي اصلاح امور از آسمان به زمين بيايند، لذا تنها جايگزيني كه وجود دارد اصلاح‌طلباني هستند كه علي رغم ايراداتي كه دارند و نمي‌توان منكر آن هم بود، اما اگر دست به دست هم بدهيم و نظارت خوبي داشته باشيم قطعا مي‌توانيم بهتر از گذشته در اداره‌ي امور كشور موثر باشيم.

پس منظورم از پيشنهادم فراموشي تحكيم براي مثلا دو سال چيست؟ البته اصلاح‌طلبان به ارتباط با دانشجويان نياز دارند تا از طريق آنها هم مطالبات مردم را مانند يك ميزان الحراره درك كنند و هم بتوانند حرف خود را از طريف آنها به مردم برسانند؛ اما معتقدم در حال حاظر بهتر است از تحكيم انتظار نداشته باشيم، آنها را به حال خود واگذاريم تا به خودسازي بپردازند. طرف ديگر اين پيشنهادم به خود تحكيمي‌ها برمي‌گردد كه خودشان هم مدتي بروند و به خودسازي بپردازند، اگر به هر نحوي بخواهند در اين انتخابات فعاليت كنند ـ به خصوص در همراهي با جريان اصلاحات ـ ، قلم پاي آنها را مي‌شكنند، مگر قلم پايشان خيلي محكم باشد!

براي انتخابات اسفند ماه بهتر است منتظر ماند تا از دل دانشگاه‌ها دانشجويان به صورت خودجوش كميته‌هايي را براي همكاري تشكيل دهند، اصلاح‌طلبان هم تنها عموم دانشجويان را مخاطب قرار دهند. فكر مي‌كنم اين امكانپذير باشد، اگر دانشجويان به خود اطمينان داشته باشند، يادم مي‌آيد در سال 76 در واحد دورافتاده‌ي دانشگاه آزاد با نوشتن يك طورمار و جمع‌آوري امضا براي آن، جرياني راه انداختم كه تنها موتور محركه‌اش اعتماد به نفس و اطمينان به راهي بود كه پيش گرفته بودم. و حالا هم دانشجويان مي‌توانند.

فقط يك نكته، اگر تحكيمي‌ها هم خواستند فعاليتي درانتخابات آتي داشته باشند، هر موضعي خواستند بگيرند، شخصي باشد، فقط تشكيلات نحيف شده‌ي تحكيم را موقتا درگير نكنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com