۱۳۸۶ تیر ۱۶, شنبه

حل مشكل ايرانيان محجبه‌ي باكو

يك مشكل كوچك هم خودش كليست؛ الحمدالله به همت مطهره خانم از اين به بعد زنان ايراني كه مقيم جمهوري آذربايجان هستند آزادند تا عكس كارت اقامت موقتشان ( قيديت ) بي حجاب يا با حجاب باشد؛ حق انتخاب با خودشان است.

وقتي آمديم باكو و مقيم شديم بعد از چند ماه ويزاي يك ساله گرفتيم، هم من هم مطهره؛ اما طبق قانون جمهوري آذربايجان كساني كه بيشتر از چهل روز اينجا اقامت دارند بايد كارت اقامت موقت بگيرند. سعيد معلم كه براي ما اين كارهاي اداري رو انجام مي‌دهد گفت كه عكس با حجاب اولماز، گفت بي حجاب باشه!

تازه فهميديم كه توي كارت قيديت همه‌ي هموطنان خودشان هم عكس بي حجاب اجباري است، براي خارجي‌ها هم همين‌طور. دولت ايران هم كه اصلا انگار نه انگار؛ حتي يك قدم تا به حال برنداشته بود، البته حرف زياد مي‌زد! زنان و دخترهاي ايراني زيادي اينجا هستند كه دانشجو هستند يا كارمند يا در اينجا زندگي مي‌كنند، همگي بايد كارت قيديت بي حجاب داشته باشند، يعني اصلا با حجاب صادر نمي‌شود. خب بخشي اصلا خودشان بي حجابند و مشكلي با اين مساله ندارند، بخشي هم مجبورند و عكس بي حجاب مي‌دهند، اما بخشي هم هستند كه زير بار نمي‌روند و اصلا كارت قيديت نمي‌گيرند و اگر پليس به آنها اشكال بگيرد پي جريمه‌ي اين كار غير قانوني را به تن خود مي‌مالند. باحجاب‌هاي خودشان هم همينطور، درست است كه اينجا باحجاب خيلي كم است اما هست.

چند ماه پيش با مطهره رفتيم پيش آقاي ايلغار ابراهيم اوغلو كه رييس مركز آزادي‌هاي ديني و وجداني است، مطهره مي‌خواست با او مصاحبه كند و من هم رفتم براي عكاسي! گفت كه تا سال 1998 مشكلي از اين لحاظ نبوده اما از آن به بعد بي حجابي در كارت قيديت و يك سري كارت‌هاي قانوني ديگر اجباري شده و براي همين مثلا همسر خودش كه محجبه است كارت قيديت ندارد، هر چند گرفتاري‌هايي از اين لحاظ برايش ايجاد مي‌شود اما حاضر نيست زير بار اين قانون برود.

( ايلغار ابراهيم اوغلو، بهار 86 )


ابراهيم اوغلو تلاش مي‌كند در اينجا كه بي حجابي در بعضي موارد اجباري است، از حقوق محجبه‌ها دفاع كند، مثلا مي‌گويد اگر بهانه اين است كه براي شناسايي بهتر افراد كارت‌هاي شناسايي بايد بي حجاب باشند، بهتر است از كارت‌هاي شناسايي با تكنولوژي‌هاي جديد مثلا اثر انگشت استفاده شود تا مشكل حقوق زنان محجبه هم رعايت شود.

مطهره از همان زمان كه فهميد اين مشكل وجود دارد، براي احقاق حق خود و امثال خودش پيگير سفارت و كنسول‌گري ايران در باكو شد؛ حتي دو ماه پيش وقتي به تهران رفته بود در كنفرانس خبري سفير جمهوري آذربايجان در تهران هم شركت كرد و در حاشيه‌اش قضيه را با سفير آنها به ميان گذاشت. حتي من هم از شدت عصبي بودن يك بار تلفني با كنسول صحبت كرده بودم و متن كامل آن گفت‌وگوي عصبي خودم را روي وبلاگ گذاشتم كه واكنش‌هايي هم از طرف دوستاني داشتم. هر چند كه مطهره گزارشي خبري از اين قضيه تهيه نكرد اما همين پيگيري‌ها چند روز پيش نتيجه داد و در مصاحبه‌اي كه با آقاي حميدي زارع سفيرمان در باكو داشت اقاي سفير اعلام كرد :

« از اين پس زنان ايراني ملزم به ارايه‌ي عكس بدون حجاب به دانشگاه‌ها و مراكز ديگر جمهوري آذربايجان نيستند. در ديدارهايي كه با مقامات آذربايجان داشتيم اين موضوع مطرح شد و آنها پذيرفتند كه دختران و زنان با عكس‌هاي محجبه در دانشگاه‌ها ثبت نام كرده و نسبت به دريافت كارت شناسايي اقدام كنند. به مديران دانشگاه‌هايي كه در اين مورد تخلف كرده‌اند تذكر داده شده است و اگر شخصي در اين مورد با مشكل مواجه شد مي‌تواند با مراجعه به سفارت درخواست پيگيري دهد. »

البته تازه كار شروع شده و بايد پيگير تخلفات باشيم تا اين توافق به خوبي اجرايي شود. به شخصه ارزش اين كار را از خيلي شلوغ كاري‌هاي برخي از نسوان موسوم به فعال زنان داخل كشور بالاتر مي‌دانم!

و اما ... همين ديروز رفته بودم بازار آيراپورت، بازاري بزرگ در حاشيه‌ي باكو؛ گپ زدن با يكي از مشتري‌ها يكهو به ايران و اسلام و مرحوم آيت الله لنكراني و حجاب و اينها كشيد. «ظاهر»، جواني حدود 37 - 38 ساله كه به مكه‌ي مكرمه مشرف شده، بخش‌هايي از حرف‌هايش را دوست ندارم به دلايلي بنويسم. مي‌گفت كه مجبور شده براي قباله‌ي ازدواجش، عكس كودكي زنش را به دولت ارائه كند! پس فقط بخشي از مشكل حل شده.
حاشيه : امروز داشتم با حامد كاظم زاده خويي چت مي‌كردم، اين دوست بسيار خوبم چندين سال خبرنگار ايسنا در خوي بود، به همه‌ي بچه‌هاي ايسنا سلام رساند. خيلي بچه‌ي با صفا و با محبتي است. هنوز كه چند سال است ديگر با ايسنا كار نمي‌كند قلبش در ايسناست، البته چون همشهري آقاي حسن‌زاده هستش اين حس رو نداره ها، خدايي دلش توي ايسناست. يادش به خير، در اولين سالگرد ايسنا، آذر 79، آقاي حسن‌زاده و آقاي عسگري تنها از من و حامد كه خبرنگار افتخاري ايسنا در شهرستان‌هاي نوشهر و خوي بوديم دعوت كرده بودند، تقديرنامه‌اش را هنوز دارم، البته در منزل پدري‌ام در نوشهر به ديوار است، به نظرم در حاشيه‌ي آن جلسه براي اولين بار بود كه آقاي فاتح را ديديم. به هر حال اين حامد از اون بچه‌هاي باحال روزگاره

۱ نظر:

  1. کاش در ایران هم می شد با مسوولان با همین شکل و منطقی صحبت کرد و عصبانیت افرادی که به حجاب عقیده ندارند و به اجبار باید تن به حجاب دهند درک می شد.

    پاسخحذف

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com