معتقدم بايد اصلاحطلبان اصلاح شوند تا از دل آن دور دوم اصلاحات متولد شود. به نظرم پيشنياز دور دوم اصلاحات، نقد اصلاحات اول است، نقادي بنيادي و البته منطقي حاصل از ماهها گفتوگو و تظارب آرا.
به شدت معتقد به مبنا قرار دادن اصل اصلاحات هستم نه اصلاحطلبان؛ براي همين هم هيچ توصيه نميكنم كه اصلاحطلبان فعلي يا دور اوليها بايد پا پيش بگذارند تا نقدها را مطرح كنند، بلكه بايد كساني كه تاكنون در حاشيه قرار داشتند به ميدان بيايند و به اظهارنظر و نقادي دور اول اصلاحات بپردازند.
البته اصلاحطلبان دور اول نبايد كنار بايستند، بايد در افكار عمومي نقد شوند ولي نه در دادگاه براي مجازات، براي در عرصهاي براي تجربهاندوزي جنبش اصلاحات در دور دوم. كسي هم نبايد خود را بينياز از نقد بداند، اصلاحات در دور اول دچار مشكل شد بايد اين بيمار مداوا شود.
داروي اصلاحات، پالايش سياسي اصلاحطلبان و روشهاي اصلاحي دور اول است، اما هدف همچنان يكي است، پيشرفت و توسعهي سياسي به عنوان پيشنياز توسعهي اقتصادي و عدالت احتماعي.
زين پس ميخواهم نقادي كنم البته نقادي از حاكمان در اين فضاي مجازي اجازه نميخواهد، ميخواهم به نقادي از خود بپردازم، «نقد اصلاحطلبان»؛ آيا اجازه ميفرماييد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com