۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

بی مبالاتی اخلاقی و سیاسی رایج در رسانه ها

چندی پیش در سایت "گوگل ریدر" بحثی درگرفت درباره ی شباهت ادبیات و مشی روزنامه ی کیهان و سایت جرس. ضمن تایید وجود آن درد، می خواهم به وجه دیگری از نقص در رسانه های موجود اشاره کنم و آن بی مبالاتی های اخلاقی و سیاسی است.

متاسفم که بگویم در محیط روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت های خبری و یا بین کارکنان آنها کم و بیش اعمال خلاف عفت عمومی و ارتباطات غیر اخلاقی وجود دارد؛ از سیاسی های اصلاح طلب گرفته تا اصولگرا و از ورزشی گرفته تا نشریات زرد و نیز تخصصی ها. در این بین قطعا محیط های سالم تر و ناسالم تری وجود دارند اما طبقه بندی آنها به هیچ عنوان ربطی به تقسیم بندی اشاره شده ندارد.

ذکر نمونه از بی اخلاقی های موجود یا پیشنهادهای بی شرمانه ی رد و بدل شده قطعا مناسب اینجا نیست اما به شخصه از روزنامه نگار گرفته تا دبیر و سردبیر و مدیرعامل خبرگزاری و روزنامه مثال هایی را از دور و نزدیک شنیده ام که تاسف بار است. تاسف از این بابت که چرا افرادی با ادعاهایی که به سقف آسمان می رسد دین و مذهب و حتی اخلاق را قربانی می کنند؟

در اینجا بحث راست و چپ نیست، نمونه اگر بخواهید از مدیر فلان مجموعه ی رسانه ای منتسب به اصلاح طلبان دچار این مشکلات اخلاقی هست تا سردبیر شیفت شب - یا دبیر - فلان مجموعه ی رسانه ای اصولگرا که البته این دومی اکنون در بازداشت به سر می برد.
اولی اصلا معلوم نیست چطور از رسانه سر درآورده است و مدیر رسانه شده، چرا آن هم اصلاح طلب؛ آیا اتهامات غیر اخلاقی او در زمان فعالیتش در فلان موسسه ی دانشگاهی حقیقت نداشت؟ رفتار امروزش که تایید کننده ی آن است.
دومی هم جوک قضیه اش اینجاست که وقتی تشتش از پشت بام بر زمین فرود آمد و بازداشت شد شایع کردند که وابسته به طیف سیاسی مقابل بوده و اتهامش سیاسی است!

نمونه بسیار است، از دبیر و سردبیر نشریه ای نزدیک به اصولگرایان که نمی توانم نامش را بیاورم تا دبیر و سردبیر نشریه ای نزدیک به آقای کروبی که آن را هم نمی توانم نامش را بیاورم؛ و پیشنهادهای غیر اخلاقی و برخی موارد موفقیت هایشان در به دام انداختن خبرنگاران. اگر طرف مقابل پایه باشد که فبه المراد! و اگر طعمه باشد، دو راه دارد: تن دادن یا کندن از نشریه؛ که نمونه های دومی بسیارند الحمدالله.

بماند که گاهی اتهام مساله ی اخلاقی شاید بهانه هم بشود برای اخراجی سیاسی، اما اصلا به این بحث مربوط نمی شود؛ فروردین پارسال یکی از خبرنگاران خبرگزاری فارس در وبلاگ خود فاش کرد که بیش از 50 نفر به خاطر مشکل اخلاقی و مالی از فارس اخراج شده اند.

و اما از لحاظ سیاسی هم بخشی قابل توجه از روزنامه نگاران فقط من باب دریافت حقوق و وعده ای مادی حاضرند تن به هر ذلتی بدهند، از میهن فروشی گرفته تا دروغ و تهمت و توهین. برای انجام آن فقط کافی است کمی سیبیلشان چرب شود، حقوقشان بالا برود، یا الان که مد شده به خارج پناهنده یا جذب رسانه های بیگانه شوند و یا جذب خط کیهان و دوستان شوند و مشی آنها را در پیش بگیرند.

سفارشی نویسی برای رسانه ها مانند همان کاری است که برخی فیلمنامه نویسان می کنند؛ یا به عبارت عامیانه، سناریوی طرف را می نویسند، نسخه اش را می پیچند، فقط به خواسته ی سفارش دهنده که یکی از صاحبان قدرت است. این حرفه ای گری نیست به خدا؛ حداقل من هر چند روزنامه نگاری را در دانشگاه نخوانده ام اما حتی به گوشم هم نخورده که به این روش روزنامه نگاری بگویند، این غیر از بی اخلاقی رسانه ای نامی ندارد.

تعدادی از روزنامه نگاران فعال در رسانه ها به راحتی با بهانه های گاهی حتی ساختگی پناهنده می شوند، تعدادی از آنها حتی کوچکترین مشکلی برای فعالیت در داخل نداشتند اما با دروغ به قول خودشان پناهنده شده و در واقع شرافت خود را فروخته اند. تعدادی هم در صف انتظار هستند تا قانونی یا غیر قانونی از کشور خارج شوند. اینها نه همگی فعال در رسانه های اصلاح طلب که حتی پارسال تعدادی از عکاسان و خبرنگاران فارس هم در بینشان بودند؛ گروهی از آنها هم اصلا خبرنگار نبودند ولی در شلوغی های سال گذشته خود را فعال رسانه ای جا زدند!

اینها بدبختی است؛ فقط گردن این یا آن یکی نیاندازیم؛ این خصلت ماهی گرفتن از آب گل آلود انگار در بین ایرانیان خوب جا افتاده، روزنامه نگاری زپرتی از چپ می رود به راست و رادیکال تر از همه ی راست ها می نویسد و جایزه می گیرد، دیگری از راست به چپ می آید و رادیکال تر از همه ی چپ ها می نویسد و زندانی می شود. مثالی می زنم و به اسامی کاری ندارم، عباس آقای عبدی چون سخنش از ته دلش بر می آید شنیدنی است، چه در روزنامه ی شرق باشد و چه در جای دیگر و حسین آقای شریعتمداری ارزشش به این است که حرف خود می زند هر چند من محتوایش را نمی پسندم، برای همین کیهانش خواندنی است ( الهی همه بتوانند مانند شریعتمداری در نوشتن عقاید خود آزاد باشند ).

امروز درصد بالایی از خبرنگاران و روزنامه نگاران ایرانی چه آنها که در صدا و سیما هستند و چه آنها که در روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت های خبری هستند، آنی نمی نمایانند که هستند بلکه قلم خود را می فروشند "فقط برای مشتی پول".

پی نوشت:
امروز با بنده ی خدایی که در مکه ی منوره بود حرف می زدم؛ او که چندی بود آرام و قرار نداشت و دلش آشوب بود از جفاهای زمین و زمان و نامردمی هایی که دیده بود، امروز اما آرام بود، آرامشی داشت که از این راه دور به من منتقل می شد، وقتی با او حرف می زدم عظمت کعبه را حس می کردم و اشک هایم جاری می شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com