امروز تبلیغات یک تلویزیون لس آنجلسی را در پشت یک 5000 تومانی دیدم. صبح مطهره خانم رفته بود بیرون، وقتی برگشت این 5 هزار تومانی را به من نشان داد که در بین پول هایش پیدا کرده بود. تبلیغات «تلویزیون کانال یک» یا «چنل وان» که آدرس موج ماهواره اش نوشته شده بود؛ شعارشان هم این بود «ما هستیم»!الان که من نه ماهواره دارم، نه حتی شبکه های خودمان را؛ البته چرا دروغ، شبکه ی اول و دوم را می گیرم، با کیفیت خیلی بد. حتی شبکه ی سه را هم ندارم تا برنامه ی نود بگیرم. بد هم نیست، برنامه که ندارند، فقط همین نود به درد می خورد که ندارمش. اما باکو که بودم ماهواره داشتم، چند دفعه ای این کانال 1 را دیده بودم، فقط مزخرف می گفتند، من که بالاخره آدم رسانه یی هستم و برای فزولی هم که شده باید ببینم چه می گویند، 5 دقیقه هم طاقت نمی آوردم ببینمش، کانال را عوض می کردم.
به هر حال، این کانال های لس آنجلسی که به برکت عملکرد بد صدا و سیما بالاخره در بین برخی از مردم رونقی گرفته اند و کسانی هستند که آنها را می بینند، البته از آن طرف، جالبه خیلی ها فقط برای خنده این شبکه ها را می بینند. این شبکه ها با پدرسوخته بازی گاهی مردم ساده لوح را به تجمعاتی مثلا در تهران فرا می خوانند، فلان پارک یا فلان خیابان، آنها را هم دلخوش می کنند که اگر بروید این کارهایی که ما می گوییم را بکنید، اوضاع کشور رویایی می شود. یا پیشنهادهای عجیب غریب می دهند، مثلا همه فردا لباس سفید بپوشید، بوق بزنید، و از این چرت و پرت ها. مقصر هم نیستند، مخشان هنگ کرده.
این بدبخت ها درک نمی کنند که مردم ما طور دیگری فکر می کنند، اگر اعتراضی داشته باشند هم دنبال انقلاب نیستند، اصلا اگر کسی هم دنبال انقلاب باشد مگر دنبال آنها راه می افتد؟ این ها بد جوری حالشون بده. اگه می تونستم حتما یک آسایشگاه برایشان در ایران تهیه می کردم و به آنها می گفتم بیایند بروند آنجا زندگی کنند.
اما از آنها بدبخت تر، آمریکایی ها هستند که به این ها پول می دهند تا تلویزیون هایشان کار کند، بلکه بتوانند جمهوری اسلامی را بربیاندازند! اینها اگر خر هم باشند، خوب توانسته اند سر آمریکایی ها را شیره بمالند.
به هر حال، از آنها هم بدبخت تر، معدود خرهایی هستند که روی پول های ما تبلیغات آن تلویزیون ها را مهر می کنند و با این کار به خودمان ضرر می زنند؛ این واقعا آخر بی فرهنگی است که روی پول چیزی نوشته شود. این پول با پول نفت چاپ می شود، نکنید، قبوله شما هم هستید؛ دیده شدید!
خدایا! این چه حکمتی است که ما روزنامه هم نداریم، بقیه هم این طرفی ها و هم آن طرفی های ما رادیو و تلویزیون و همه نوع رسانه ای دارند. آیا این عدالت است؟
در اخر مطلبت میگی ایا این عدالت است!در اصل با این جمله تمام مطلبی رو که نوشتی زیر سوال بردی!این شبکه ها هم برای به دست اوردن عدالتی که شما و امثال شما نمیخواهید میجنگند!شما عدالت رو میخواهید از توی یخچال خونتون پیدا کنید مشکل خودتونه!اونجور که معلوم شد از گفته های خودتون به سطحی ترین اخبار روز دنیا که سانسور شده باشه هم دسترسی ندارید(منظورم کانالهای تلویزیونی داخلی هست!!)کسی میاد در مورد چیزی(هر چی باشه سیاسی اجتماعی اقتصادی)اظهار نظر میکنه و اون رو پخش میکنه که اطلاعاتی هم داشته باشه!!شما مطمئنم اگه الان ازتون بپرسن نظرتون در مورد غزه و ماجراهای اخیر چیه جوابتون اینه مرگ بر اسراییل!!!!جوابی کاملا سطحی و بدون تفکر!مانند تمام پیروان این حکومت فاشیستی!
پاسخحذفعزیز دل! پرسیده ام که آیا این عدالت است که همه رسانه دارند و ما نداریم؟ ما نه روزنامه داریم نه تلویزیون. در حالی که دست راستی ها هم روزنامه و هم رادیو تلویزیون دارند و آن طرف آبی ها هم همین طور.
پاسخحذفدرسته تلویزیون نمی بینم، اما اینترنت که هست، اونقدر از جهان عقب نیستیم بابا.
نمی دانم ربط غزه به این ماجرا چیه، اما بگویم که بله، من طرفدار فلسطین هستم و مقابل اسرائیل. طبیعی است، اما ناراحتم که انگار شما تصور می کنید اگر از فلسطین حمایت کنم پس عقب افتاده ام، در حالی که نه تنها در ایران، بلکه در کل جهان مردم دارند از فلسطین حمایت می کنند و جنایات اسرائیل را محکوم می کنند.
سلام لسان الغيب !
پاسخحذفخوبي؟ از وقتي برگشتي مثل قديما به جاي دو آتيشه سه آتيشه شدي؟ نكنه ميخواي شهرت بيشتري براي رفتن به اونور آب جلب كني؟! برادر تو جات تو مشاركت نيست با اين سوتي ها !!! ميخواي اين بار به جاي سحرخيز يه نفر ديگه اونجاي تو رو گاز بگيره:)
این آقای ناشناس، اولا معلوم است که از قصد نامش را ننوشته تا بلکه معلوم شود هدفش از نوشتن این سه خط چه بوده. اولا من هیچ وقت خودم را قایم نکردم و به صراحت هر چه تمام تر حرف دلم را زده ام. دو آتشه و سه آتشه و غیره را بریز دور؛ اگر اشتباهی کنم، حتما می پذیرم، اهل آتش ماتش هم نیستم.
پاسخحذفهر چند حتی دو سالی که در باکو هم بودم، نسبت به مشکلاتی که در آن کشور داشتم و یا ایرانی ها در آنجا داشتند و یا به خاطر دفاع از کشورم، تندترین یادداشت ها را نوشته ام. این به اینجا و آنجا بودنم بستگی ندارد.
آدم اگر اصولی برای خودش داشته باشد که من همیشه سعی می کنم داشته باشم، نباید دو پهلو حرف بزند و زیرآبی برود؛ مشکل این دوستمان انگار همین است که نمی تواند کسی را ببیند که به صراحت اعتقاداتش را مطرح می کند.
دوست عزیز! بعضی از دوستان ما در بین اصلاح طلبان اینقدر اعتماد به نفس ندارند که به طرف مقابل جرات می دهند هر چه اتهام هست به آنها ببندد؛ اما الحمدالله درباره ی بنده که بیشتر از 14 سال است فعالیت سیاسی و مطبوعاتی می کنم و دو سال آخر را هم در باکو بودم و در آنجا هم مواضع صریحی در موضوعات روز سیاسی می گرفتم، حتی در یک مورد کسی نتوانسته حرفی بزند و مطمئن باش که نمی زند. البته گاهی زرزرهایی شنیدم و با چهار تا کلفت تر بارشان کردم، به قدری که نتوانستند پاسخ بدهند. اگر یادداشت های وبلاگ را دنبال می کردید حتما متوجه می شدید.
و اما دوست عزیز! شهرت چه؟ من که دو سال و نیم است تنها در این وبلاگ می نویسم، دنبال شهرتم؟ فکر نمی کنی این حرف خنده دار است؟ برای شهرت و پول که کافی بود تا اراده کنم. اشتباه گرفتی.
درباره ی «سوتی ها»ی ادعایی، بد نیست اول این «آقای ناشناس» را بشناسم تا به او پاسخی شفاف بدهم. منتظرم آقای ناشناس!