۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

دست خاتمی و وظیفه خردمندان خیرخواه

شروط آقای خاتمی حاوی پیام صریحی بود که رادیکالهای سبز و اصولگرا را یکجا آچمز کرد، برای همین به دنبال جلوگیری از هر گونه تفاهم و گفتگویی دست به کار شده اند. نان رادیکالها در دعواست. آنها مدت هاست که می گویند اصلاحات مرده است اما سخنان آقای خاتمی نشان دهنده ی زنده بودن اصلاحات است؛ اصلاحاتی از جنس خود آقای خاتمی که هر چند آهسته اما پیوسته است. 

پس از انتخابات 88 دو گروه افراطی نمی خواستند صدای آقای خاتمی شنیده شود چون هیچ گاه نه از ادعای تقلب دفاع کرد و نه از برخورد با معترضان. شروط سه گانه ی آقای خاتمی برای شرکت در انتخابات سال آینده ی مجلس هم اتفاقا پیامی به دو طرف است که اشتباهات هیچ کدام را تایید نمی کند: 
1 - قانون اساسی باید برای همه مبنا باشد و به آن عمل شود 
2 - همه ی مردم باید احساس کنند که انتخابات سالم و آزاد است 
3 - فضای امنیتی باید متوقف و زندانیان سیاسی آزاد شوند 

یک طرف مستقیم یا غیر مستقیم به حامیانش گفته که تا جمهوری اسلامی هست نباید در انتخابات شرکت کنیم و آن طرف هم گفته تا جمهوری اسلامی هست نباید در انتخابات شرکت کنند. هر دو طرف به اشتباه دارند اصولگرایان رادیکال را با جمهوری اسلامی یکی می گیرند. آنها با هم موافق هستند و هیچ مشکلی ندارند؛ ائتلافی نانوشته برای حذف یکدیگر. اصلاح طلبان اما به رهبری آقای خاتمی مصمم و معتقد به وجود "حق شرکت در انتخابات" هستند؛ مطابق قانون اساسی. برای همین این شروط سه گانه را مطالبه نمی کنیم، تحمیل می کنیم، باید محقق شود. 

ای آقایی که می فرمایی"این نظام اسلامی است که برای آنها شرط می گذارد"، خیلی خب! بفرمایید شرط های شما چیست؟ آیا چیزی غیر از قانون اساسی باید میثاق ملی باشد؟ آیا برداشتن دیوار بی اعتمادی بخشی از مردم نسبت به انتخابات از واجبات نظام نیست؟ و مگر قرار است تا قیام قیامت فضا امنیتی باشد؟ به قول آقای خاتمی، "ادامه ی اين شرايط تضعيف نظام است. ما از نظام دفاع می کنيم و می گوئيم "نظام خوب است ولی روش ها و سياست ها قابل نقد و اصلاح هستند"؛ با حذف و برخورد های خشن و ناروا صداهایی تقويت می شود که با اصل نظام و انقلاب مخالف است، چه در بيرون و چه در درون." 

انتظار اعلام مواضع و مرزبندی علنی و لحظه به لحظه از امثال آقای خاتمی در برابر آقایان موسوی و کروبی و یا رادیکال های سبز یا با رسانه های غرب، انتظار زیادی و اشتباهی است، همان طور که نمی توان از رهبری و آقایان هاشمی شاهرودی و لاریجانی ها انتظار داشت که هر روز با قاضی مرتضوی و سردار مشفق و حوادث کهریزک و کوی دانشگاه مرزبندی کنند و موضع بگیرند. البته که مرزها مشخص است، مشکل از بی بصیرتی کسانی است که انتظار بیجا دارند. 

آقای خاتمی مانند همه ی اصلاح طلبان قطعا به روند انتخابات پارسال اعتراض شدیدی داشت اما اگر به تقلب موثر در نتیجه اعتقاد داشت حداقل یک بار به آن اشاره می کرد. همانطور که آقایان هاشمی شاهرودی و لاریجانی قطعا موافق جلوگیری از بلبشو در خیابان ها بوده اند اما قطع و یقین آنها با کهریزک و کوی دانشگاه و برخوردهای خشن غیر انسانی موافق نیستند. 

به دلیل اصرار دبیرکل موتلفه، اشاره می کنم که آقای خاتمی تنها در راهپیمایی آرام سه میلیونی در تهران در اعتراض به روند انتخابات شرکت کرد، آن راهپیمایی آرام را تلویزیون خودمان هم پخش کرد و معتقدم چنین راهپیمایی عظیمی افتخار جمهوری اسلامی بود، البته غیر از حواشی بد آن که نفوذی ها و تندروهایی به نام دو طرف باعث آن شدند. قاعدتا آقای حبیبی معتقد نیستند که آن سه میلیون نفر همگی فتنه گر، معتقد به تقلب و خس و خاشاک بوده اند؛ آنها معترض به روندهای اشتباه در انتخابات و بگیر و ببندهای اشتباه روز پس از انتخابات بودند و حضور آقای خاتمی اتفاقا به نفع نظام است وگرنه رسانه های غربی می گفتند که آن تجمع در حمایت از غرب بوده است. آقای خاتمی اعتقاد داشت و منتقل هم کرده بود که با خیابانی شدن اعتراضات مخالف است اما برخی گوششان بدهکار نبود و آن شد که نباید می شد؛ البته سهم تحریک کنندگان مقابل هم در کش پیدا کردن آن اتفاقات کاملا پر رنگ و موثر بود. 

به واقع که "باید «خردمندان خیرخواه» به جای «متوهمان خشونت‌گرا» میدان‌دار شوند". از این سو انتظار می رود که بزرگانی از این جنس میدان را خالی و خاتمی عزیز را تنها نگذارند و به میدان بیایند؛ امثال آقایان موسوی اردبیلی، صانعی، نورمفیدی، صدوقی و امثالهم. بخشی از نمایندگان سابق مجلس، وزرای سابق و سیاسیون خیلی ساکت هستند، یادشان بیاید که چقدر از وجاهت و آبروی خود را مدیون گفتمان دوم خردادند. از آن سو هم از امثال آقایان ناطق نوری، ری شهری، امینی و استادی و مهدوی کنی و حتی لاریجانی ها، احمد توکلی و علی مطهری، انتظار می رود پا به میدان بگذارند وگرنه امثال رسایی ها و شریعتمداری ها کشور را به قهقرا می برند و از جریان اصولگرایی نیز چیزی باقی نمی ماند؛ همچنانکه تعریف اصولگرایی امروز تا حد زیادی قلب ماهیت شده و محمدعلی رامین و رسایی خود را جلو انداخته اند. همین چند روز پیش علی لاریجانی گفته بود که در کنار سبزها، تحریک کنندگان نیز از مقصرهای اتفاقات 88 بودند و بر ضرورت جلوگیری از تندروی در جریان اصولگرایان تاکید کرد اما این جریان آنقدر رشد کرده که حرف رییس مجلس به تنهایی کارساز نیست و در میان تندرویها گم است. 

ای شیفتگان قدرت! که خود را ذوب در ولایت می خوانید و رهبری را "امام" و "حضرت ماه" خطاب می کنید، چطور کل دوران طلایی آقای خاتمی را به بهانه ی اختلافات امروز زیر سول می برید در حالی که مگر رهبری به خاطر "زحمات و تلاشها" در آن دوران از خاتمی "قلبا و صمیمانه سپاسگزاری" نکرد؟ مگر رهبری نگفت که "در آن سال ها من شاهد تلاش پُرحجم و جدي جناب آقاي خاتمي در همه‏ي زمينه‏ها بودم. بحمداللَّه به توفيقات زيادي هم رسيدند". مگر نگفت رهبری که "تدين و پايبندي و نجابت و روحيه‏ي نجيب ذاتي ايشان واقعاً جزو امتيازات و خصال برجسته در ايشان است. ايشان در اين مدت تلاش متراکمي انجام دادند؛ ما شاهد بوديم و مي‏ديديم ... در ميان خصوصيات ايشان، اگر من بخواهم روي يکي از آنها تکيه کنم، اين است که ايشان در همه‏ي اين مدت، دشمناني را که کمين کرده و خيز برداشته بودند، نااميد کردند". 

آگاهان سیاسی خبر دارند که مقاماع عالیه ی نظام با فعالیت سیاسی آقای خاتمی مشکلی ندارند، اتفاقا از آن استقبال هم می کنند. اما به لحاظ اینکه این موضوع به صورت علنی مطرح نشده، تندروهای دست راستی علیه آقای خاتمی با تمام توان به انتشار دروغ و تهمت و توهین می پردازند. بالاخره این دوره ی کوتاه هم می گذرد، امثال قاضی مرتضوی ها و رامین ها و رسایی ها را مردم حذف می کنند و آنچه بر دیگ می ماند سیاهی ذغال است. 

این جماعت مشکوک مخترع "مکتب ایران" و "دوستان ملت اسرائیل" به دنبال این نیستند که فقط اصلاح طلبان را با دروغ و تهمت و توهین از صحنه حذف کنند، پس از اصلاح طلبان نوبت به اصولگرایان می رسد، نوبت به رهبری می رسد. همین امروز دبیرکل موتلفه هم بوهایی برده و می گوید «آنهايي که به بهانه اصولگرايي ناب به دنبال حذف «اصولگرايان با درجه ی ضعيف تر» هستند، دچار خبط سياسي شده اند». بله، آنها نه به جمهوری اسلامی نه به جمهوری و نه به اسلام اعتقادی نشان نداده اند. آنچه در این سالها از آنها دیده شده، اسلامشان طالبانی و جمهوریشان هیتلری است. 

اصلاح طلبان البته با همه ی این احوال، محکم ایستاده اند و از میدان به در نمی روند، هر چند آقای جنتی فریاد بکشد که «نیازی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات نیست» اما یک نفر سند بیاورد که آقای جنتی تا به حال از حضور اصلاح طلبان استقبال می کرده و حالا نظر ایشان تغییر کرده است. خیر. در انتخابات مجلس ششم حدود 700 هزار رای باطل شد و آقای حداد عادل به مجلس راه پیدا کرد. آقا مصطفی تاج زاده، شاکی آن اتفاق بود که امروز در زندان است اما در این 10 سال به آن شکایت رسیدگی نشده است. علاوه بر آن، ردصلاحیت های بی حساب و کتاب باید، باید متوقف شود، نظارت فقط مطابق قانون اساسی. گردن ما در مقابل قانون اساسی از مو نازک تر است اما در مقابل متخلفان کوتاه نمی آییم. 

شورای نگهبان باید ناظر باشد، داور باشد، اعضای آن نباید جانبداری کنند و ما جلوی جانبداری می ایستیم. آقای غلامحسین الهام همین دیروز در افاضاتی آقای خاتمی را با معاویه قیاس کرده است. من اگر جای ایشان بودم، بعد از رسوایی جانبداری از احمدی نژاد در انتخابات 88، خفه خون می گرفتم. چرا اینقدر بی انصافی آقای الهام؟ البته حق دارد ایشان، دوره دوره ی بی انصافی است. 

بگذار تا "حسین شریعتمداری" در "کیهان"، آقای خاتمی را "ستون پنجم شناخته شده ی دشمنان بيروني" بخواند و همین کیهان حرف های "حسن شريعتمداري" در مصاحبه با VOA علیه خاتمی را هم با تیتر "عجب آي كيويي دارد اين خاتمي" منتشر کند. کیهان که خود به اندازه ی همه ی رسانه های دولتی و بیگانه به خاتمی فحش می دهد، به علاوه زحمت باز نشر فحاشی بیگانگان علیه آقای خاتمی را به دوش می کشد. 

"دیدار خاتمی با جورج سوروس آمریکایی" دروغی است که "خواهر زاده ی سلطان موبایل ایران" بارها در کیهان تکرار کرده و حسین شریعتمداری نمی داند یا نمی خواهد بداند که با بیان چنین توهماتی چقدر نظام را بی حیثیت می کند. پیام فضلی نژاد دیروز اظهار اصلاح طلبی می کرد، امروز اصولگرایی و فردا احتمالا در جبهه ی دیگری خواهد بود. البته چنین موجوداتی در این طرف هم هستند، "امین بزرگیان" که جوانترین سردبیر یک روزنامه ی اصلاح طلب در ابتدای دهه ی هشتاد بود، بعد از سالها فعالیت در شبکه های گولدکوئیستی و چاپیدن پول دانشجویان بدبخت، حالا امروز فرنگ نشین شده و به نوشته ی کیهان، "سايت راديو زمانه به نقل از «امين بزرگيان» نوشت: هيچ كس به اندازه خاتمي در ميان چهره هاي سياسي تا اين ميزان پارادوكسيكال نيست. تكليف ما با همه چهره هاي سياسي روشن است غير از خاتمي. 

خب، سیاسیونِ طرفینِ دوقطبیِ سیاست امروز ایران، اصلاح طلبان را اضافه می دانند. در این شرایط، معلوم نیست افراد و گروه هایی که به کار مخفی و غیرعلنی اعتقاد ندارند و خواستار اصلاح وضع موجود نیز هستند چگونه باید فعالیت کنند؟ 

دلسوزان کشور، مشتاقانه و ملتمسانه در انتظار ورود «خردمندان خیرخواه» به جای «متوهمان خشونت‌گرا» به میدان سیاسی هستند؛ این کار البته هم جرات و شهامت می خواهد و هم از خود گذشتگی و ایثار. قطع و یقین آیندگان چنین انسان هایی را بزرگ خواهند شمرد. 


پی نوشت اول: 
علی آقای مطهری امروز در گفتگو با خبر آنلاین درباره ی دیدار اقلیت مجلس با آقای خاتمی گفته است: کار خوبی بوده و در جهت رهنمود رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حد اقلی انجام شده است. اصولگرایان هم خوب است با ایشان دیدار و مسائلشان را مطرح کنند. البته آقای خاتمی لازم است نظر خود را درباره رفتار آقای موسوی در بحران اخیر به صراحت بیان کنند تا بر همگان روشن شود که راه ایشان غیر از راه آقای موسوی است. آقای خاتمی به رفتار خشونت آمیز بعد از انتخابات با معترضان انتقاد داشتند که رهبری هم به برخی موارد آن اشاره کردند و خواستار رسیدگی و اصلاح فوری شدند. لذا اتهامی متوجه ایشان نیست. شروط ایشان هم شروط عادلانه ای است. تعیین تکلیف سریع تر زندانیان سیاسی، اجرای کامل قانون اساسی و انتخابات آزاد همیشه مورد توجه نظام جمهوری اسلامی بوده است.

پی نوشت دوم: 
این روزها رسانه های رادیکال اصولگرایان برای حمله به خاتمی از گفته های ضد انقلاب کمک می گیرند. به عنوان نمونه، سایت اصولگرای افراطی صراط نیوز در خبری نوشته است: "سایت روزنت كه از پاريس مديريت مي شود، به گزافه گويي خاتمي واکنش نشان داد. سايت ضدانقلابي ايران گلوبال نيز معتقد است: اظهارات خاتمي، كف زني از نوع اصلاح طلبي است نه كف مطالبات اصلاح طلبان. شرط گذاريهاي مضحك خاتمي باعث شده برخي از رسانه هاي ضدانقلاب او را دن كيشوت توصيف كنند".

پی نوشت سوم: 
مادربزرگ مرحومم در سال های آخر ریاست جمهوری آقای خاتمی گریه می کرد و می گفت که خدا کند دوران این سید هر چه زودتر تمام شود. خوب شد مادربزرگ این سالها و روزها نیست تا ببیند هجمه یعنی چه. 

۱ نظر:

  1. ممنون از مطلب شما... اما به نظر خودت نمی شد بهتر بنویسی؟؟؟ ساده تر و قابل فهم تر؟

    پاسخحذف

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com