۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

حسین علیزاده شیاد است

این بار شخصی به نام "حسین علیزاده" بازیچه ی رسانه های غربی شده برای تبلیغاتی که زمینه اش در داخل ایران مهیاست. او به صورت کاملا بارزی کلاش به نظر می رسد و جریان سبز اصلاح طلب باید هوشیار باشد تا فریب این شیاد را نخورد.

سخنان حسین علیزاده دیپلمات سابق ایران در فنلاند کاملا متناقض است، می گوید حامی جنبش سبز بوده است ولی حالا یک سال و نیم بعد از انتخابات در اعتراض به نحوه ی برخورد با معترضان استعفا داده است!

وقتی بی.بی.سی از این فرد کلاش پرسیده که چرا تاکنون استعفا نداده بودید می گوید باید در دولت می مانده و اطلاعاتی که به بیرون درز نمی کرده را دریافت می کرده و مدعی است که "اسنادی محرمانه در دست دارم که نشان ﻣﻰدهد در انتخابات سال ١٣٨٨، تقلب شده است. آنها را به زودی منتشر خواهم کرد و به همه نشان خواهم داد. البته ابتدا باید واکنش رژیم را بسنجم."

داستان آقای علیزاده به قول خودش این طور بوده که بعد از انتخابات دوست داشته استعفا بدهد اما برای اطلاع یافتن از برنامه های دولت مانده و اطلاعاتی کسب کرده. قاعدتا آن اطلاعات را باید به جایی می داده وگرنه به چه درد می خورده؟ اتفاقا خودش می گوید که چون به او مشکوک شده اند حالا استعفا داده است. بنابر این باید کاری کرده باشد که به او مشکوک شده باشند. مثلا در هنگام دادن اطلاعات محرمانه به تیم آقای موسوی لو رفته است. حال آنکه نزدیکان آقای موسوی اصلا این فرد را نمی شناسند و اطلاعاتی از او دریافت نکرده اند. بعد هم، مگر یک دیپلمات در سفارت ایران در فنلاند به چه اطلاعات محرمانه ای درباره ی انتخابات دسترسی دارد که آقای علیزاده مدعی است آنها را در اختیار دارد؟

در مورد این مساله سه سناریو قابل تصور است:
الف) جاسوس غرب است و اطلاعات واقعا محرمانه ای را برای آنها تهیه کرده است . با این تبلیغات رد هم گم می کند.
ب) نفوذی دولت است برای اینکه ببیند غرب با بریده ها چطور رفتار می کند و بعد چند روز گم و گور خواهد شد.
ج) به خاطر پناهندگی به یک کشور اروپایی دست به تبلیغات زده است و هیچ اطلاعاتی در دست ندارد، بلوف تبلیغاتی است.

به نظر بنده درباره ی این کارمند با درآمد پایین، گزینه ی سوم محتمل ترین سناریوهاست چون نفر قبلی هم که انگار دیپلمات ایران در نروژ بود در ماه های گذشته دست به اقدامی مشابه زد و احتمالا الان به راحتی دارد در یکی از کشورهای اروپایی زندگی می کند.

آقای حسین علیزاده! پناهندگی - یا همان وطن فروشی - چه شیرین است در کام جنابعالی که حاضری برای رسیدن به آن دست به هر کاری بزنی. مرتیکه ی خر، حداقل قبل از این جنگولک بازی ها سناریویت را یک بار می دادی به همسرت یا یکی از دوستانت تا ایرادهایش را بگیرند و بعد دست به این کار می زدی. به خدا حتی همان خبرگزاری ها هم ادعاهایت را باور نمی کنند.

باز بودن جنبش همین بدی ها را هم دارد، این ولنگ و وازی باعث سوءاستفاده های زیادی شده است. اساسا تمام مجموعه های این شکلی مورد سوءاستفاده قرار می گیرند. ببینید سرکار خانم "شادی صدر" مدافع حقوق خودش است یا زنان؟ او الان دارد خودش را در شبکه های آن طرف آبی از جمله بی.بی.سی و وی.او.ای مطرح می کند یا به فکر زنان ایرانی است؟ مگر با قر دادن در آن سوی آبها می شود به فکر ایران بود؟

رسانه های غربی برای روز به روز ما برنامه دارند، یک روز سکینه آشتیانی را علم می کنند، یک روز حسین علیزاده را و آن روزهایی که آنها بهانه ای نداشته باشند هم حزب "خودسرها و نادانها" در داخل بهانه های مانند حمله به منزل آقای کروبی را دو دستی تقدیم آنها می کنند.

فقط در یک صورت می شود حرف های آقای علیزاده را بررسی کرد، آن هم وقتی است که مرد و مردانه به کشور بازگردد وگرنه حرف های او برای ما چندر غاز نمی ارزد، حتی اگر غربی ها برای آن صد ها هزار دلار بپردازند و کیهان و جوان هم از این طرف او را بزرگ کنند و به ما بچسبانند.

نه یک طرفدار موسوی و کروبی و نه حامی رضایی و احمدی نژاد دست به چنان کاری نمی زنند که علیزاد زده است؛ رنگ حسین علیزاده سبز نیست، رنگ او رنگ بدبختی و خودفروشی است.

۷ نظر:

  1. گزینه سوم!
    ممنون می شویم که آن هایی که با شما نیستند و خودشان را مثل خانمی که اسم بردید به جنبش مردمی ایران می چسبانند و سود می برند را بیشتر معرفی کنید! شاید فقط نزدیکان و حلقه های اول جنبش بتوانند این کار را بکنند.

    پاسخحذف
  2. با درود،
    جناب علی‌اصغر شفیعیان، می‌خواستم در تارنمای خود به سخنان سراسر رنگ و نیرنگ شما پاسخ دهم، اما حیف دیدم وقت ارزشمندی که باید برای آزادی دوستان و هم‌میهنان دربندمان کنار گذاشته شود، صرف شما گردد. بنابراین همینجا برای شما روشن می‌کنم:
    ادبیات شما، یادآور همان ادبیات خبرگزاری‌های کیهان و جوان است. شما نیز همانند آنها هستند. یک روح، در دو بدن! بنابراین خودتان را از آنها جدا نکنید. عبارت "مرتیکه ی خر" در ادبیات جنبش سبز ایران جای ندارد. این عبارت، نشان از کینهﻫﺎی دیرینه‌ی شماست. شما در مکتب کیهان‌صفتان تربیت شدهﺍید و این ادبیات را نیز از کیهان به یادگار دارید. با این ادبیات، عجیب نیست که نام "جنبش سبز ایران" را نیز به "جریان سبز اصلاح طلب" تغییر دادید. البته شاید هم "جریان سبز اصلاح طلب" را در همان مکتب کیهان به راه انداخته‌اید که ما خبر نداریم! با این ادبیات و تربیت، تازه از شادی صدر هم سخن می‌گویید! آن سالﻫﺎ که او در سلول‌های انفرادی بند ٢٠٩ زندان اوین روزگار می‌گذراند و اهانتﻫﺎی بازجویان همﺍندیش شما را با گوشﻫﺎی صبر و استقامت فرو می‌داد، کجا بودید که حال زبان گشوده‌اید؟ به یاد ندارم که در روزهای اسارتش، ناله کرده باشید. اما حال که آزاد است، برای حقوق زنان سینه می‌درید! اگر حسین علیزاده به ایران بازگردد و گرفتار اسارت شود، آن روزها شما کجا خواهید بود؟
    راستی! در جایگاه یک اصلاح طلب ولایت‌مدار، بهتر است به دستورات رهبر مسلمانان جهان گوش فرا دهید و میرحسین موسوی را از این به بعد "سران فتنه" بخوانید! یادتان نرود!
    بیش از این، نه زبان من توان دارد و نه گوش شما! بدرود ...

    پاسخحذف
  3. بنده با اين موضوع که ايشان حق اظهار نظر دارند مشکلي ندارم و هر تحليلي بخواهند مي توانند اينجا بنويسند هر چند که ادبياتشان را مناسب نميدانم فارغ از موافقت يا مخالفتم با تحليلهايشان. اما با اينکه اصرار دارند خودشان را اصلاح طلب و عضو رسمي مشارکت و کسي که در ستاد ميرحسين فعال بوده است معرفي کنند (و در معرفي وبلاگشان در گوشه بالا به همه اين موارد اشاره کنند) مشکل دارم.
    آقاي شفيعيان! اگر به عنوان يک فرد عادي و با انگيزه خير اين تحليلها را مي نويسيد نيازي به معرفي اينچنيني از خود نداريد چون مواضع کلي و رسمي اصلاح طلبان و حزب مشارکت و فعالان ستادهاي ميرحسين مشخص است اينکه چرا اصرار داريد از طرف چنين شخصيتي براي بعضي سايتها و روزنامه ها خوراک خبري ايجاد کنيد برايم عجيب است. آيا اصول کلي حزب مشارکت اين رويه را مي پذيرد؟
    اگر عضو رسمي حزب مشارکت هستيد و دوست داريد از اين جايگاه صحبت کنيد پس بايد در چارچوب نظرات رسمي حزبتان حرکت کنيد و البته نظرات متفاوتتان را مي توانيد از جايگاه ديگري مطرح کنيد و اين حق شماست. از قديم گفتن شتر سواري دولا دولا نميشه آقاي شفيعيان!
    جاي مجادله نيست که بعضي از پست هاي وبلاگ شما با نظرات رسمي حزب مشارکت منافات دارد پس اگر طرفدار کار حزبي هستيم حداقل بايد به اصول اوليه آن احترام بگذاريم.
    اميدوارم آزرده خاطر نشده باشيد در هر حال منتظر جوابتان هستم هر چند رويه گذشته شما در وبلاگتان اين بوده که ضمن دعوت به نقد بيرحمانه کمتر جوابگو باشيد.
    موفق باشيد!

    پاسخحذف
  4. سلام.
    پاسخ به ناشناس اول:
    از این آب گل آلود سال گذشته از هر دو طرف کسانی ماهی خود گرفتند.

    پاسخ به حسام س. :
    خودم از ادبیات به کار گرفته پشیمانم نه از اصل نوشته. من به تفکیک اصلاح طلبی از براندازان دارم برای همین از واژه ی اصلاح طلبان سبز استفاده کردم تا تفاوتشان مشخص باشد. پای بنده هم به اوین باز شده است اما از کشور نرفته ام اتفاقا همیشه از حقوق فعالان سیاسی دفاع کرده و می کنیم.

    پاسخ به ناشناس دوم:
    ادعایی نکردم که به نام جایی یا کسی می نویسم و هویت و سابقه ام را هم تکذیب نمی کنم. اما آدم عاقل می باید در مقابل پناهندگی امثال آقای حسین علیزاده به نام یک جریان واکنش نشان بدهد تا حداقل آن فرد بداند که ما هم می فهمیم دارد چه کار می کند.

    پاسخحذف
  5. کامنت بنده ربطي به اين پست شما نداشت. خواستم به صورت کلي راجع به وبلاگتان نظر بدهم شايد جاي خوبي را انتخاب نکردم. ميفرماييد ادعايي نکرده ايد که از طرف کسي يا جايي مي نويسيد اما چه کنيم که نوشته هاي شما با عنوان عضو مشارکت سر از رجا و جوان و فارس و کيهان و امثالهم در مي آورد؟ در حاليکه ديدگاه شما ديدگاه رسمي حزب مشارکت نيست (حداقل در مواردي که خوراک خبري مخالفان مشارکت شده است). شما ادعايي نداريد اما آنها چرا! حرفم اينست که همانطور که خودتان هم گفتيد آدم عاقل می باید در مقابل کسي که کارش به نام یک جریان يا حزب انجام مي شود واکنش نشان بدهد تا حداقل آن فرد بداند که ما هم می فهمیم دارد چه کار می کند. کسي از امثال آقاي عليزاده نمي خواهد هويت خود را تکذيب کنند نيازي هم به اين کار نيست، حدااقل خواسته اما اينست که از گذشته و سابقه خود سود استفاده نکنند.
    با آرزوي موفقيت.
    ناشناس دوم!

    پاسخحذف
  6. من هم موافقم "مرتیکه خر" و "قر دادن" نامناسب است. اگر پشیمانید نوشته را اصلاح کنید تا موجب سو تفاهم در زمانهای بعد نشود همه نوشته را با کامنت نمی خوانند.

    پاسخحذف
  7. داریوش سجادی:
    با سلام و عرض پوزش
    طی سفر به ایران مایل بودم حتماً شما را ببینم اما متاسفانه برنامه ام خیلی شلوغ بودو توفیق حاصل نشد انشاالله خواهید بخشید

    پاسخحذف

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com