عصری (سه شنبه) رفته بودم دانشگاه شهید بهشتی. آقایان علی مطهری، غلامحسین الهام، احمد توکلی و محمود کاشانی سخنرانی داشتند. همه ی حرف های آنها بجز یک پاراگراف در خبرها آمده است، اما آن یک پاراگراف که آقای مطهری به خبرنگاران گفت ننویسند چه بود؟ چرا گفت ننویسند؟ جلسه که عمومی بود. به نظرم چون سوالات دانشجویان، اصولگراها را عصبانی می کند و دنبال توجیه می گردند اول حرفشان را می زنند و بعد که خیالشان راحت شد آن جمع را توجیه کرده اند، برای این که آبرویشان نرود می گویند به دیگران نگویند تا بلکه گندش کمتر بالا بیاید. به هر حال این آقایان اصولگرا با انتخاب محصولی به عنوان وزیر کشور بد جوری باید به ملت پاسخ بدهند، با هر جان کندنی هست. آنها درباره ی محصولی کاملا در موضع ضعف هستند. و اما آن پاسخ مطهری به آن دانشجو:
سوال یک دانشجو: امام گفته کاخ نشینی، خوی کاخ نشینی می آورد، چطور مرد 160میلیاردی توانست در مجلس رای اعتماد بیاورد؟
علی مطهری: در مورد محصولی خوب عمل نشد. چون بلافاصله بعد از کردان بود، مجلس آمادگی نداشت که رای اعتماد ندهد. نباید رای اعتماد می دادند. در شمارش آرا هم مشکل وجود داشت. افرادی که آنجا بودند گفتند 135 رای بود اما باهنر اعلام کرد 138 تا. با توجه به این که ایشان در این موارد سابقه داشتند (تشویق حضار). یکی که آن بالا بود گفت که یکی از اعضای هیات رییسه دو رای سفید انداخت. این تخلف است. این همه نماینده دور میز جمع شدن، عمدی بود. اگر رای سفید ندهند، کسی برگه های سفید را از آنها نمی گیرد و ممکن است فردی 10 رای سفید در جیبش داشته باشد و در آنجا بریزد. این طرز شمردن آرا مایه ی آبروریزی است. باید فکری کرد، مثلا صحن مجلس را میله ببندند. باهنر فردی است که در مجلس هفتم برای رای آوردن زاهدی هم این کار را کرد؛ سابقه ی مشخصی دارد (دست زدن حضار).
توضیح اضافه ی خودم:
- در روز رای گیری، وقتی قرار بود نتیجه ی شمارش آرای رای اعتماد به محصولی اعلام شود، شاید 10 و یا 15 دقیقه معطل کردند. بعد آقای لاریجانی ابتدا اعلام کرد که جمع آرای ریخته شده 275 رای است. بلافاصله گفت که نه، 270 رای است و برای سومین بار گفت 273 رای! این واقعا خنده دار بود. در نمایشگاه مطبوعات، آقای توکلی را در غرفه ی سایت خودش «الف» دیدم که دورش حلقه زده بودند؛ تعدای خبرنگار و تعدادی مردم عادی. من هم رفتم و از او در همین باره توضیح خواستم. گفت برای این که آرا خیلی حساس بود دوباره در اتاقی شمارش شد و آرای اعلام شده دقیق بوده است. اما آقای توکلی انکار کرد که آقای لاریجانی تعداد کل رای دهندگان را سه عدد متفاوت اعلام کرده بود. من که با گوش خودم شنیده بودم حرفش را باور نکردم، حتی اگر ده هزار دفعه ی دیگر هم بگوید. صدایش که ضبط شده موجود است.
- آن از تعداد آرای سفید و این هم جمع آرا. وزیر کشوری که رای اعتمادش اینقدر توام با شک و شبهه است که آقای مطهری به صراحت او را متهم می کند، چطور می تواند حافظ آرای ما در انتخابات سال آینده ی ریاست جمهوری باشد؟
- آقای باهنر بالاخره باید هم هوای آقای زاهدی را برای وزارت علوم می داشت. آقای زاهدی رییس رستاد انتخاباتی باهنر برای مجلس هفتم بود و باهنر هم همانطور که آقای مطهری می گوید در هل دادن او به سمت صندلی وزارت کم کاری نکرد. آقای محصولی هم که مسوول ستاد انتخاباتی احمدی نژاد بود و آقای رییس جمهور برای دومین بار او را برای وزارت معرفی کرد تا بالاخره این بار وزیر شود. آیا این بده بستان های سیاسی به دوپینگ آقای احمدی نژاد توسط محصولی در وزارت کشور نمی انجامد تا در انتخابات سال آتی با کمال اطمینان آقای شریعتمداری از همین الان برای کیهان روز 23 خرداد 88 تیتر بزند «رای دوباره به اصولگرایی»!
- در ابتدای دولت نهم هر چه خودمان را پاره کردیم که ساده زیستی امام با شعارهای احمدی نژادیان تفاوت دارد، صدایمان شنیده نمی شد؛ اما الان از اون یکی طرف بام افتاده اند. جالبه این روزها روزنامه ی کیهان و هفته نامه ی پرتو که مال موسسه ی آقای مصباح است اندر محاسن ثروت می نویسند! بندگان خدا هویت خود را دارند زیر سوال می برند. مگر آقای هاشمی را با همین حربه نمی راندید؟
- بالاخره برای این که شک ها برطرف شود بد نیست آقای مطهری و دوستانشان فکری کنند. مثلا پیشنهاد من بازشماری دوباره ی آرای آقای محصولی است و یا این که دوباره در جلسه ای حتی غیر علنی رای گیری شود تا همه از سلامت آن انتخاب مطمئن شوند و با انتخاب یک وزیر سست پایه، بهانه به دست دشمنان ندهند!
با سلام
پاسخحذفچه كسي جوابگوو چه كسي فرياد رس است ؟؟؟؟
-آتش زدن وتخریب منازل ومحل کسب، قبرستان ها وجلو گیری از دفن اموات در تعداد زیادی از نقاط ایران از جمله: وادقان،جوشقان، جاسب،ده بید، آباده،نوک بیرجند،بشرویه ، منشاد،رستاق، شهسوار،بهنمیر ، عربخیل، بابلسر،سیسان
-عده زیادی از بهائیان به اتهامات نادرست وبدون مدرك قانوني زندانی واعدام شدند .
- جوانان بهائی را به دانشگاه ها راه نمی دهند.
- هزاران نفرازکارمندان بهائی را اخراج نمودند و حقوق بازنشستکی باز نشستکان بهائی را به بهانه آنکه بهائی از بیت المال نباید
وجهی دریافت نماید قطع کردند در حالیکه حقوق بازنشستگی وجهی است که خود کارمند در دوران خدمت پرداخته است.
- اماکن متبرکه وتاریخی بهائی و کلیه املاک ومؤسسات مربوط به جامعه بهائی را از قبیل مراکز اداری، بیمارستان وخانه های سالمندان وبینوایان وحتی گورستان ها را تصرف کردند( والبته در این اماکن غصبی نماز گزاردند)
- در نوک بیرجند زن وشوهر بهائی را به صندلی بسته و آتش زدند.
- پروفسور منوچهر حکیم استاد دانشگاه را که هزاران طبیب برای ایران تربیت کرد وبه تصدیق دوست ودشمن مظهر اخلاق وانسانیت بود ودکتر مسیح فرهنگی را که خاطره خدمات پزشکی او هنوز در ذهن گیلانیان زنده است ودکتر فرامرز سمندری استاد دانشگاه تبریز را که شهري شیفته اخلاق وانسانیت او بود به دلیل بهائی بودن،به قتل رساندند.
براستي ايا اين مطالب اخبار ايران نيستند كه ايرانيان از ان بي خبرند ؟
وبراستي چرا رسانه هاي ايران راحت وآزادند تا هر تهمتي را به جامعه بهائي بزنند وبنويسند كه بهائيان دست نشانده انگليس وجاسوس اسرائيل هستند و.....ودر مقابل سايت هاي بهائي كه به اين تهمت و دروغها پاسخ مي دهند به سرعت فيلتر مي شوند ؟ اگر تهمت واتهام در رسانه اي بيان شود ولي پاسخ به اتهام در همان رسانه بيان نشود حقيقت چگونه بر ديگران روشن مي شود ؟!
براي توضيح بيشتر لطفا به آدرس http://ssolh.blogfa.com/
و اگر مطلب يا ايرادي بود با ايميل من dostiranii@gmail.com لطفا تماس بگيريد
سلام.موفق باشید.
پاسخحذف