پيشنهاد ميكنم قبل از خواندن اين يادداشت، براي نمونه يادداشت «ما و فرعون مصر ...» آقاي حامد طالبي را بخوانيد تا بهتر بتوانم منظورم را برسانم. حامد طالبي، هم جواني است با ديدگاه سياسي جناح اصولگرا، و چون خبرنگار ذوب در دولت نهم «خبرگزاري فارس» بوده است ويژگيهايي دارد كه به خوبي ميتوان احساس او را به عنوان يك نمونه مورد بررسي قرار داد.زماني كه كنار گود نشسته بودند طور ديگري حرف ميزدند، شعار ميدادند، به اجتماعات ديگران حمله ميكردند، اصولگرايان امروزي را ميگويم، همه با هم بودند، بزرگترهايشان سخنراني ميكردند، شعار ميدادند و اين جوانان از خود بي خود ميشدند و خونشان به جوش ميآمد، مجلسيها و دولتيهاي اصلاحات را خائن ميپنداشتند، به هر كسي كه در حرف و نگاهش انحرافي از آرمانها و ايدهآلها ميديدند ميپريدند، چه كتكهايي كه نزدند، چه جمعهايي را برهم نريختند، چه تاثيرهاي منفي كه در مسيرديپلماسي پيش نياوردند.
مخالفان دو آتشهي آن روز مذاكره با آمريكا و عادي شدن روابط با مصر، امروز دو دسته شدهاند، گروهي بي تجربههاي آرمانگرايي كه امروز بر كرسي كشورداري نشستهاند شعارهاي آرماني خود را فراموش كردهاند و با سياست و مصلحت آشنايي يافتهاند، ديگر امروز از نظر آنها به قول آقاي متكي كه وزير خارجهي دولت آرماني آنهاست، بحث بر سر «مذاكره كردن يا نكردن» نيست، بر سر «موضوع مذاكره» است، حداد عادل و احمدينژاد براي ارتباط با مصر ثانيه شماري ميكنند و پاشنهي در خانهي مصريها را درآوردهاند كه هنوز آن خيابانشان «پهلوي» نام دارد، از نظر آنها تغيير نام خيابان شهيد «سروان خالد اسلامبولي» تهران هم مشكلي نيست كه آسان نشود!
اما بدبخت آن جوانان آرمانگرايي كه ديروز آن شعارها آنها را از خود بيخود كرده بود و با چشم بسته «از تو به يك اشاره از ما به سر دويدن» ميكردند و امروز بايد بپذيرند كه «سياست» است و مصلحت ايجاب ميكند! قبول نميكنند، ميدانم، راحت نيست، من هم اگر جاي آنها بودم نميپذيرفتم، حالا به عنوان مثال اين آقاي طالبي بدبخت كه خبرنگار رفيق فابريك دولتيان است غصه ميخورد كه چرا بيانيهي دوستانش را كه مخالف ارتباط با مصر هستند نميتواند در خبرگزاري فارس منتشر كند؟ دربارهي مذاكره با «شيطان بزرگ» هم همينطور، چهارمين دور مذاكرات در حال تدارك است ولي اين جوانان اصولگرا هنوز نتوانستهاند آن را براي خود هضم كنند كه چرا، چه شده كه شيطان بزرگ قابل مذاكره شده؟ آمريكا كه هنوز دارد شيطنت ميكند، دنبال قطعنامهي سوم است و برنامهي انقلاب مخملين را همچنان دنبال ميكند!
به هر حال به نظرم بايد فكري براي اين بندگان خدا كرد، جوانان پاك نيتي كه به شدت آرمانگرا بودهاند و امروز معلمانشان، همان معلمان ديروزشان، حرف از مصلحت ميزنند و سياست پيشه كردهاند.
حاشيه : در كنار اين بحث، بگويم كه با اين گفتهي آقاي دكتر رمضانزاده موافقم كه «دولت نهم صلاحيت هيچ مذاكره اي را در عرصهي خارجي ندارد».
good
پاسخحذف