1 . چند تا از دوستان هياتي راه انداختهاند، هر دوهفته يك بار جلسه داريم. امروز عصر هم جلسهي هيات بود، هياتي كه نه هنوز اسمي داره و جايش هم كه متغير است، هر دفعه يه نقطهي تهران. اما بسيار كار خوبي بود، اولش خيلي مردد بوديم كه هيات چيه؟ بريم دنبال ان.جي.او و بعد به اين نتيجه رسيديم كه همين هم يه نوع ان.جي.اوي بومي است، حداقل اينكه تضادي با هم ندارند، ميشود همن اين را داشت و هم آن را. بعدا دربارهاش بيشتر مينويسم.
2 . بعد از اين كه از ايسنا بيرون آمدم ديگر تعهد اخلاقي اين كه همزمان عضو حزب و گروهي نباشم از عهدهام برداشته شد، چند روزي است كه به عضويت رسمي جبههي مشاركت درآمدهام، در يك جامعهي مدرن بايد با عضويت در گروههاي سياسي و غير سياسي به تقويت جامعهي مدني كمك كرد. دربارهي علت انتخاب مشاركت بعدا به تفصيل مينويسم.
3 . كار جديدم خوبه، درسته ديگه رسانهيي نيست، اما كار غير رسانهيي هم كار كه هست، كار كه فقط رسانه نيست. تجربهي خيلي خوبي برايم خواهد بود به اضافهي اين كه اگر دستم توي جيب خودم باشد و بر خلاف تا الان اگر نخواهم از طريق كار خبري از دولت مزد بگيرم، قطعا استقلال خبري و سياسيام بيشتر حفظ ميشود، خروج من از ايسنا هم به همين دليل بود.
4 . هنوز بعد از يك ماه با ايسنا تسويه حساب نكردهام چون تازه فهميدهام كه حقوق قانوني من و ديگر همكاران سابقم خيلي بيش از آن چيزي است كه ميگرفتم و قرار است در اين پايان بگيرم، نتيجهي تحقيقاتم را ظرف چند روز آينده روي وبلاگ ميگذارم. من به تنهايي قادر نيستم حقوق خود و ديگر همكارانم را بگيرم اما شايد آنها بتوانند كمك كنند تا حقوقشان را پس بگيريم.
5 . دو هفته نامهي طراوت(مخصوص تهراني ها) توي همين هفته منتشر ميشود، البته تا به حال هم منتشر ميشده اما از اين شماره من و دوستم علي سميعزاده و چند دوست و همكار ديگر آن را درميآوريم، البته شمارهي اولش قطعا خيلي نقص داره، اما چه كنيم كه امكاناتمان بسيار اندك بود.
6 . مردم كم گرفتار بودند، اين فوتبال و اس ام اس بازيهاي فوتبالي هم ول نميكنه. حالا كه همه موضع گرفتهاند من هم بگم كه طرفدار كدام تيمهاي فوتبال هست. اول از همه شموشك نوشهر چون نوشهري هستم. دوم استقلال تهران از سال 1368 آن هم از روي لجبازي با برادر كوچكترم محمود، البته شايد او با من لج كرده بود و طرفدار پرسپوليس شد، يادم نميآيد. تيم ملي هم كه جاي خود دارد، حتي مادربزرگم هم بازيهايش را نگاه ميكند. آرژانتين هم در سال 1990 با هواداري من قهرمان جام جهاني شد، البته آن هم با لج بازي محمود كه طرفدار آلمان شد. بيشتر هم اهل كركري هستم تا نگاه كردن بازيها!
آدم كه چند وقت ننويسه همينه ديگه، نوشتن اصلا يادش ميره! قول ميدهم از فردا هر روز بنويسم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com